جلسه اول از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی لواسان به استادی دنور همسفر ملیکا ، نگهبانی همسفر ماهک و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «گلریزان» ️سهشنبه 20 آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
جشن گلریزان را خدمت همهی اعضای کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم، در رابطه با گلریزان بخواهم صحبت کنم، دیگران کاشتند و ما برداشت کردیم و ما میکاریم تا دیگران برداشت کنند، اولین چیزی که من در کنگره یاد گرفتم این بود که خداوند هیچ انسان بدی را نیافریده است؛ یعنی اگر من یا هر فردی کاری را انجام دادهایم از این بابت بوده که آموزش نگرفتهام، اکنون من در جایی هستم که تمام مسائل با جزییات به من آموزش داده میشود. در رابطه با بخشش، من مفهوم بخشش را نمیدانستم و همیشه در زندگی اینگونه بودم که من دختر کینهای هستم و اگر رفتار بدی از کسی ببینم میگفتم این فرد را از زندگیام بیرون میکنم و فکر میکردم کار درستی انجام میدهم و چون همیشه شاغل بودم و این شعار من بود که خدا را شکر من دستم در جیب خودم است و درآمد دارم، بنابراین آموزشی نگرفته بودم که چنین تفکری داشتم، یکسری صحبتهایی که آقای مهندس کردند شاید گفته بودند به من اما کسی با بیان درست و حس خوب نگفته بود، من وارد جایی شدم که با محبت و عشق و حس خوب، تمام اینها را آقای مهندس و بعد راهنماها به من منتقل میکنند. کلمهی بخشش از نظر من یعنی خود عشق، یعنی ایمان، یعنی از دانایی به دانایی موثر رسیدن، یعنی من الان به کل هستی اعلام میکنم که من هستم، خدا را شاکرم که به کنگره۶۰ آمدم و بخشش را یاد گرفتم.
هنگامی که وارد کنگره۶۰ شدم اولین گلریزان سه ماه بعد از ورود من بود و اصلا هم حس و حال خوبی نداشتم و روز گلریزان به خانم شادی اعلام کردم که من با مبلغ ۳۰ میلیون تومان میخواهم در گلریزان شرکت کنم که ایشان به من گفتند طبق قوانین کسی که تازه وارد کنگره شده است نمیتواند اما اگر راهنما مواردی را بررسی کنند میتوانند صحبت کنند تا رهجو شرکت کند و دقیقا روز گلریران خانم شانی استاد جلسه بودند که در آن روز دو نکته به جان من نشست، ایشان گفتند مبادا در گلریزان شرکت کنی و بگی من این پول را میدهم پس خداوند باید فلان چیز را به من بدهد، من این پول را میدهم و اگر کار ضدارزشی کردم پس بخشیده میشود، ایشان گفتند اگر نیتتان این باشد اصلا فایدهای ندارد و مورد دومی که مطرح کردند این بود که، توان تو چقدر است باید بیشتر از توانت در گلریزان شرکت کنی، حال توان اصلا معنیاش چیست؟ من این را آن سال متوجه نشدم و فقط گفتم خدایا من این بخشش را انجام میدهم و اولین بخشش من در زندگی بود؛ تا پارسال که من دنور شدم، حال توانی که خانم شانی فرمودند این بود که مثلا توان من ۴۰ میلیون تومان بود هنگامی که میخواستم دنور شوم، گفتند بیشتر از توان، یعنی اینکه ملیکا تو باید از یکسری چیزها بزنی مثلا من هر ماه باید به رستوران میرفتم و کلی پول غذا میدادم این مسئله برای من شد دو یا سه ماهی یکبار، لباسی که میخواستم هر ماه بخرم را کمتر کردم، اذیت نشدم این بود توانی که آن روز خانم شانی به من گفتند و هنگامی که من دنور شدم، گفتم خدایا من مجددا از تو هیچ چیز نمیخواهم این هم از توان بیشتری که من میخواهم شرکت کنم.
بار اولی که من در گلریزان شرکت کردم اتفاق جالبی که برای من افتاد این بود که سفر سیگار برای من باز شد، چرا قبل از آن من سفر سیگار نکردم، کنگره۶۰ چکار میکند با انسان که من با شهامت بیام و در حضور جمعیت بگویم که من سیگار میکشیدم، خدا را شکر راهاش برای من باز شد و به خانم شادی گفتم که من از سیگار کشیدنم خسته شدم و این پروسه تا زمانی که من سفرم را شروع کنم یک هفته هم نشد و من چقدر قشنگ سفرم را انجام دادم و هنگامی که من وارد لژیون ویلیام شدم یکسری از خواهر لژیونیهای من سفرشان را خراب کرده بودند، اما خدا را شکر مسیر برای من باز شد و این را من مدیون لژیون سردار هستم و اتفاق دیگری که برای من افتاد این بود که پدر من سکتهی قلبی کردند و من اگر ملیکای قبلی بودم و همان حس و حال را داشتم و بخشش را یاد نگرفته بودم، هیچوقت نمیتوانستم در کنار پدرم بمانم و به ایشان خدمت کنم که پدرم به من میگفتند: ملیکا تو خیلی تغییر کردی و جالبتر اینکه من بازم که در گلریزان امسال که میخواستم شرکت کنم، دو هفته با خودم جنگ افکار داشتم و این همان نیروهای منفی است که بیکار نمینشینند و تمام تلاشاش را میکند تا نظر تو را عوض کند و اینجا من هستم که تصمیم میگیرم تسلیم شوم یا راه درست را انتخاب کنم.
داشتم سیدی پیامآور جناب مهندس را مینوشتم که فرمودند، نگاهی به گذشتهی خود بیاندازید که قبل از ورود به کنگره۶۰ چه تغییراتی کردهاید و من متوجه تغییراتم شدم چه کارهایی که قبلا انجام میدادم و الان همه را کنار گذاشتهام و زندگیای که میخواستم اکنون دارم و الان نباید بشینم و قضاوت کنم که چه مبلغی را میخواهم در گلریزان شرکت کنم، چون من مسیری را تجربه میکنم که خیلی از کسانی که بیرون از کنگره۶۰ ایستادهاند هنوز نمیدانند چه جایی است.
من در گلریزان محکمتر از دفعات پیش و با خواستهی کامل مجدد شرکت میکنم که دختری که کم سن و یا هم سن من یا بیشتر است، که بیرون از کنگره۶۰ است، زمانی که دلش میخواهد سیگار را کنار بگذارد، این صندلی باشد که در آینده او هم بیایید و شرکت کند و این حسی که من تجربه کردم را تجربه کند و بداند که میتواند از فرداش بلند شود و با حال خوب به زندگیاش ادامه دهد، ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.

«پیام گلریزان»

«تصاویری از برگزاری جشن گلریزان ۱۴۰۴ نمایندگی همسفران لواسان»
.jpeg)
(1).jpeg)
.jpeg)
.jpeg)

.jpeg)


عکاس: همسفر کبری رهجوی راهنما همسفر شادی (لژیون اول)
تایپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر شادی (لژیون اول)
ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر شادی (لژیون اول) دبیر اول سایت
همسفران نمایندگی لواسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
352