پهلوان آن است که در غم و شادی مردمان شریک باشد و در سختیهای زندگی و گذر از گذرگاههای سخت به یاری آنها بشتابد و هیچگاه خداوند و صراط مستقیم را فراموش نکند.
عشق؛ یعنی گذشتن از خویش و یا گذشتن با آگاهی و با ظرافت و پی بردن به جهان هستی که در آن، ما و شما هر یک سهمی داریم و برای دادن محبت که عصارە جان هر یک از ما است.
چندی پیش پهلوان خندان مهمان نمایندگی دکتر احمد بودند که به مناسبت جشن گلریزان گفتوگویی با ایشان ترتیب داده شد که شما را به خواندن این گفتوگوی پر از آموزش و عشق دعوت میکنیم.
همسفر خندان و مسافرشان با آنتیایکس مصرفی هرویین و شیشه وارد کنگره شدند. به مدت ۱۱ ماه و ۲۶ روز با راهنمایی همسفر فریده و مسافر سعید در نمایندگی لویی پاستور به روش DST با داروی OT سفر کردند. در حال حاضر مدت ۲ سال و نیم است که با دستان پرتوان آقای مهندس از بند اعتیاد آزاد و رها هستند. در ادامه مسافرشان سفر نیکوتین داشتند. به مدت ۱۰ ماه و ۲۳ روز به راهنمایی مسافر فرشید با آدامس خوراکی نیکوتین به روش DST سفر کردند. ورزش هر دو در کنگره۶۰ دارت است.
چه خدمتهایی را در کنگره۶۰ تجربه کردید؟
اولین خدمتی که تجربه کردم رابط خبری لژیون بود، سپس رابط خبری لژیون سردار، خدمتهای مختلف در سایت شامل تایپ، مصاحبه، ۵ سال عکاسی، ارسال مطلب، دبیر سایت، خدمتگزار سایت که الآن نگهبان نامیده میشود، دستیار اسیستانت سایت در دوره سابق، در لژیون سردار دو دوره دبیری را تجربه کردم، نگهبان و کمک خزانهدار بودم. در حال حاضر راهنمای DST، عضو آکادمی موسیقی کنگره۶۰ و دبیر لژیون تغذیه سالم هستم.
چه عاملی باعث شد آقای مهندس دژاکام به فکر تشکیل لژیون سردار بیفتند؟
در کنگره ۶۰ به مشکلات به چشم رحمت نگاه میشود. در سال ۱۳۸۴ مشکلی به وجود آمد و یکی از همسایهها از کنگره ۶۰ نمایندگی آکادمی شکایت کردند، ۵۴ روز کنگره ۶۰ بسته شد و آقای مهندس و راهنماها در پیادهرو مقابل آکادمی مشاوره میدادند و راهنمایی میکردند. پس از مدت زمانی جلسات در فرهنگسراها و مراکز مربوط به شهرداری تشکیل میشد؛ اما بعد از مدتی باز مشکلاتی به وجود آمد. این مشکلات و تکرارشان باعث ایجاد تفکر استقلال مالی توسط آقای مهندس شد و فرمان تشکیل لژیونهای مالی در چند سال بعد صادر شد که اندک زمانی بعد از تشکیل اسم لژیون سردار (نام یکی از اساتید معرفی شده در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر) جایگزین نام لژیون مالی شد و به لطف خدا امروز به بزرگترین لژیون کنگره ۶۰ تبدیل شده است.
.jpg)
به نظر شما، حضور در لژیون سردار چگونه میتواند به تحقق اهداف کنگره ۶۰ کمک کند؟
همانطور که میدانید کنگره ۶۰ یک سازمان مردم نهاد است که هدف آن ابتدا درمان اعتیاد و سپس گسترش این علم و رساندن پیام رهایی به گوش دیگر انسانهاست؛ از طرفی کنگره ۶۰ از هیچ ارگان و سازمان دولتی یا غیر دولتی کمکی دریافت نمیکند و قطعا برای بقا و تامین هزینههای خود و رشد و توسعه نیاز به پول و سرمایه دارد. ساختمانی که اعضا در آن درمان میشوند، هزینه برق، آب، تلفن، کپی، چای، قند، اجاره یا خرید ساختمانهای جدید و تحقیقات کنگره ۶۰ همه و همه نیاز به برخورداری از منابع مالی دارند و این منبع مالی از طریق سبد قانون یازدهم که هر جلسه به چرخش در میآید و لژیون سردار تامین میشود. پس هر عضو کنگره ۶۰ با کمک مالی خود جهت عضویت در لژیون سردار در درمان اعتیاد یک مسافر و خانوادهاش و تامین هزینههای جاری این سازمان و گسترش تحقیقات آن (چه از منظر انتشار مقالات چه از طریق تکمیل و ساخت و ساز دانشگاه) سهیم میشود و کنگره ۶۰ را در رسیدن به اهدافش یاری میکند.
در کنگره ۶۰ چه تفاوتهایی میان افرادی که در لژیون سردار شرکت میکنند و کسانی که شرکت نمیکنند وجود دارد؟
تصور کنید ورودیه شرکت در مسابقهای را پرداخت کنید، چه تفاوتی است بین اینکه شما در زمین مسابقه حاضر شوید و در مسابقه شرکت نکنید؟! دقیقا موضوع لژیون سردار هم همین است؛ افرادی که خدمت مالی انجام میدهند درست است که قدمی برداشتهاند، اما مگر بحث فقط بحث پول است؟ آموزش چه میشود؟! هر فرد با قرار گرفتن در لژیون هم آموزش میبیند و هم آموزش میدهد. وقتی فردی خدمت مالی میکند خاصیت ذرهای او تقویت میشود اما خاصیت موجی فقط با قرار گرفتن در جمع و مشارکت کردن رشد پیدا میکند. پرداخت پول بخشی از موضوع خدمت مالی است؛ بخش مهمتر آن تلاش در جهت دریافت آموزشها، عملی کردن آموزشهاست تا نهایتا باعث تغییر مثبتی در فرد شود.
فردی که توانایی کمک به لژیون سردار را دارد اما مشارکت نمیکند، از نگاه شما چگونه قابل توصیف است؟
من فقط اجازه دارم به خودم نگاه داشته باشم. خداوند به من اندکی علم داده، اختیار داده و دو ملک همراه من قرار داده و جهت آموزش و خدمت مرا به زمین فرستاده. اینکه من در زمین مشغول چه کاری شوم نتیجه و انجام مرا تعیین میکند؛ به عبارتی تقدیر فردای مرا مشخص میکند. کسی با من کاری ندارد چون مختار هستم. کنگره ۶۰ هم جزیی از هستی است و الگوی آن هستی است. بنیان محترم کنگره به لطف خداوند و درایتشان بستری فراهم کردهاند تا خندان جهت درمان اعتیاد مسافرش وارد شود، ایشان راهنما در اختیار خندان قرار دادهاند تا هم آموزش دهد و هم به خندان راه را نشان دهد؛ اما این خود خندان است که حرکت میکند، درمان میشود و متوجه میشود که خدمت مالی هم بخشی از پروسه درمان است، پس کمکم وارد میدان میشود و وقتی دید سرعت حرکتش افزایش
پیدا کرد، ادامه میدهد. متقابلا ممکن است خندان وارد کنگره بشود، درمان بشود ولی نخواهد به تعادل و تکامل برسد، کنگره برای اختیار خندان احترام قائل است و هرگز او را مجبور نمیکند. این نگاه فرد و میزان آموزشهای اوست که تعیین میکند کجا بایستد!
از نظر شما، تفاوت میان «سردار»، «پهلوان» «دنور» و «نشانی در بینشان» در زمینه خدمت چیست؟
تفاوت در میزان فهم و ایمان و محبت افراد است؛ درست است که همه این جایگاهها به پول وابستهاند، اما در واقع با پول ارتباطی ندارند، با ایمان فرد و میزان عشق او ارتباط دارند. اینکه فرد به این فهم و قدرت رسیده که بخواهد و با خواسته قدرتمند خود به پول فرمان بدهد که به سمتش سرازیر شود و او باقی مسیر را هدایت کند. این چهار جایگاه مثلث جهالت فرد را هدف گرفتهاند و هر چه جلوتر میروی بیشتر از این مثلث دور و دورتر میشوی. با فاصله گرفتن از این مثلث بیشتر به خودت نزدیک میشوی و نگاهت متفاوت میشود و این تفاوت نگاه است که باعث تفاوت در عملکرد فرد میشود.
وقتی در لژیون سردار به مقام «پهلوان» رسیدید، چه احساسی داشتید؟
در کنگره ۶۰ وقتی به کسی شال داده میشود، به معنی اجازه دریافت آموزش و رسیدن به آن جایگاه است و این یعنی قرار گرفتن در یک مسیر جدید. رسیدن به جایگاه پهلوانی هم یک مسیر است با چندین ایستگاه مختلف؛ شکلگیری خواسته، تلاش در جهت آن، گرفتن اجازه، پرداخت مبالغ، تکمیل تعهد، اجازه دریافت شال و قرآن، دریافت شال و قرآن و دوباره حرکت در جهت مسئولیت جدید. من از اولین روزی که آقای مهندس این خدمت را معرفی کردند خواسته قوی برای بهرهمند شدن از آموزشهای آن را داشتم اما از خواستن تا تحقق خواسته بیش از ۴ سال طول کشید و این مدت نقطه عطف زندگی من بود. هر لحظه این مدت آموزش بود، آموزشهایی ناب و خاص که قابل بیان نیست؛ اما اگر منظورتان لحظه دریافت شال و قرآن است، سپاسگزاری، سپاسگزاری و باز هم سپاسگزاری و در لحظه دریافت شال، گویی قدم به دنیایی تازه گذاشتم. کلمات قادر به بیان حس و حال آن لحظه نیستند، باید تجربهاش کنید.
از پهلوان همسفر خندان صمیمانه تشکر و قدردانی میکنیم .
طراح سوال و مصاحبهکننده: همسفر پروین رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
تنظیم و ارسال: همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر احمد-اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
167