English Version
This Site Is Available In English

گفت و گو با راهنمای محترم پهلوان مسافر امیر

گفت و گو با راهنمای محترم پهلوان مسافر امیر

به نام قدرت مطلق الله؛

مصاحبه با راهنمای محترم پهلوان امیر در نمایندگی ستارخان 17 آبان 1404؛

با عرض سلام و خداقوت و تبریک بابت هفته گلریزان و سپاس از اینکه به نمایندگی خودتان تشریف آوردید و این مصاحبه را قبول کردید.

-لطفاً به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید:
سلام دوستان میر معزالدین (امیر) مرتضوی هستم یک مسافر. آنتی ایکس تریاک، مدت سفر اول 10 ماه، راهنما آقای محمدجواد زارع و راهنمای سیگار آقای علی حجازی، مدت سفر نیکوتین 10 ماه، ورزش در کنگره شنا، رهایی 4 سال و 2 ماه.

-در ابتدا برای ما از حس و حال جایگاه های خدمتی که طی نمودید (مرزبانی، راهنمایی و پهلوانی) بیان کنید.
من جایگاه های خدمتی مختلفی را تجربه کرده ام، هرکدام حس و حال خودش را داشت ولی جایگاه خدمت پهلوانی متفاوت تر از سایرین بود، من خانه و خودرو سواری ام را تبدیل به احسن کرده ام و حس وحالش آنچنان ماندگار نبود ولی حس پهلوانی، زمانی که شال را از دستان مهندس دریافت کردم بسیار حس خوبی به من منتقل نمود واز آن زمان همیشه یک حس شعف و عزت نفس با من بوده است و از حال خوبی که برای من داشت، آنرا تمدید نمودم.

-به نظر شما دلیل وجود دستور جلسه ایی بنام گلریزان در کنگره چیست؟
من یادم می آید که در سال 1390 که ما را از نمایندگی درکه اخراج کردند و فضایی برای برگزاری جلسات نمایندگی نداشتیم دستور جلسه گلریزان توسط جناب مهندس به دستور جلسات هفتگی اضافه گردید و استقبال اعضا غیر قابل تصور بود چون هزینه های جاری نمایندگی ها از قانون یازدهم و سبد تامین می شد و در حال حاضر نمایندگی های زیادی داریم که در آنها یا مالک هستیم یا مستاجر که به امید خدا در تمام شهرها و حتی کشورهای دیگر نمایندگی‌هایی با مالکیت کنگره خواهیم داشت.

-آیا تفاوتی در زندگی شما قبل از پهلوانی و بعد از آن رخ داده است؟ برایمان شرح دهید.
زندگی من خیلی بالا وپایین داشته است و با همه سختی هایی که داشتم، سفرم را انجام دادم. یکی از جملات مهندس خیلی به من کمک کرد که فرمودند: مشکلات همیشه لعنت خداوند نیست بلکه رحمت خداست و این سختی ها و موانع باعث می شوند که انسان قوی شود و از آنها عبور کند و باعث رشد او می شوند. الان یک احساس خوب و آرامشی همراه من می باشد و به گفته دوستان و اقوام و خانواده رفتار وکردار من کاملا تغییر کرده است و بابت این موضوع خداوندم را شاکرم.

-شما در لژیون سردار خدمتگزار بودید. چرا می‌گویند قلب تپنده هر نمایندگی لژیون سردار می باشد؟
قلب تپنده یک استعاره می باشد زیرا قلب است که باعث خون رسانی به سایر اعضای بدن می شود. لژیون سردار جایی است که کنگره از آنجا تغذیه می کند و با پویایی بیشتر به راه خود ادامه می دهد و اگر زمانی بیماری های سایکوسوماتیک و سرطان و ... توسط کنگره درمان شود، به واسطه وجود همین قلب تپنده( لژیون سردار) می باشد.

-چگونه می توان به قدرت بخشش رسید؟
بسیاری از دوستان با خود فکر می کنند آنهایی که دنور یا پهلوان می شوند درآمد بسیار بالا و رویایی دارند و با خود می گویند: من هم اگر جای این دوستان بودم همین کار را انجام می دادم وبه کنگره کمک می کردم که البته این ها حقه های نفس است و من برای بدست آوردن قدرت بخشش می بایست از وادی نهم شروع کنم و همانطورکه هزینه های مصرف را پرداخت می کردم، همان هزینه را در سبد قرار دهم، باید یاد بگیرم تا در ماه مبارک رمضان در سبد افطاری مشارکت کنم ویا در صورت بازسازی فضای نمایندگی به اندازه وسعم کمک کنم، اگر این کمک ها و مشارکت ها را انجام ندهم، حتی اگر بسیار هم ثروتمند شوم باز هم نمی توانم از پول عبور کنم و بدست آوردن قدرت بخشش نیاز به تمرین و ممارست دارد و همان روش تدریجی باید برای آن بکار برده شود تا عضله های بخشش در فکر وذهن ما قوی شود.

-چه چالش هایی ممکن است در فرآیند ارائه کمک مالی وجود داشته باشد؟
من بدلیل اینکه در ساختمان سیمرغ در خدمت دیده بان محترم آقای سلامی بودم و مسیر هزینه کرد این خدمت های مالی را می دیدم که در ساخت دانشگاه و انجام آزمایش های کنگره و تاسیس نمایندگی انجام می شود و بسیار هزینه های هنگفتی نیز می باشند و اینکه می دانستم که ریالی جابجا نمی شود و همه چیز حساب و کتاب دارد، هیچ گونه چالشی با مشارکت مالی نداشتم، حتی اگر مبلغی را می خواهند هزینه کنند، سه نفر می بایست آن چکِ صادر شده را امضا نمایند و  به طور مثال چشم بسته ودر حقیقت با چشمان باز، کمک مالی داشته ام.

-نهاد های حمایتی دیگری هم وجود دارند که می توانستید به آنها کمک مالی کنید، چرا این بخشش را در کنگره ۶۰ انجام دادید؟
به دو دلیل این کار را انجام داده ام. اول اینکه در نهاد های دیگر نمی دانم که این پولی که من می دهم در کجا هزینه می شود و دوم اینکه به جایی کمک می کنم که دست مرا گرفته است. اگر من به فقیری پولی پرداخت می کنم به یک نفر کمک کرده ام ولی در کنگره وقتی به یک فرد مصرف کننده و یا ... کمک می کنند، یک خانواده را نجات داده ام یا یک محله را نجات داده ام.

در پایان اگر کلامی دارید بیان کنید.
روی صحبتم با مسافرینی است که می خواهند رها شوند و بروند به زندگی شان برسند. باید بایستید و در قبال خدمتی که کنگره به شما کرده است، خدمت کنید. می گویند کلام خداوند را به نحوی بخوانید که گویی به شما وحی شده است، آن زمان است که بر دل شما می نشیند وبهتر به آن عمل می کنید. پیام های کنگره هم از این قاعده مستثنی نیست. قله و فتح آن چندان اهمیتی ندارد بلکه اثری از خود به جای گذاشتن اهمیت دارد. هر یک از اعضا در حد توان خودش. در حد یک چیدن صندلی ویا هر کاری، فقط باید بایستید و یک کاری را انجام دهید. من در اولین سفری که در سال 1390 داشتم ناسپاسی کردم و رفتم و از بالای قله به پایین سقوط کردم و مجبور شدم تا دوباره شروع کنم. باید قدر شناس باشیم چون نعمت داده شده، پس گرفته می شود. من هم در مرتبه دوم که با کنگره همراهی کردم، سعی کردم تا از یک سوراخ دو بار گزیده نشوم و انسان قدرشناسی باشم و ایستادم و خدمت کردم و فکر کنم تا زمانی که زنده باشم ادامه خواهم داد و سپاسگزار جناب مهندس و همه خدمتگزاران هستم.

سپاس از اینکه وقت گذاشتید و به نمایندگی ستارخان تشریف آوردید.

تایپ : مسافر حمیدرضا‌
عکس: مسافر حامد
بارگزاری: مسافر امیر

مرزبان خبری: مسافر ماهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .