سومین جلسه از دور اول سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی صبا به استادی پهلوان مسافر حسین، نگهبانی مسافر اسماعیل و دبیری پهلوان مسافر حسین با دستور جلسه «هفته گلریزان» در روز دوشنبه ۱۹ آبان ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد
سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر؛ خدا را شکر که امروز میتوانم در جایگاه استاد خدمت کنم و آموزش بگیرم. از نگهبان جلسه، دبیر جلسه و گروه مرزبانی و ایجنت محترم تشکر میکنم که فرصت خدمت به من دادند. در ابتدا هفته گلریزان را در راس خدمت بزرگ مرد بخشنده کنگره۶۰، مهندس دژاکام و خانواده محترم و مهربانشان و تمام اعضای کنگره۶۰ علی الخصوص بچههای نمایندگی خودمان تبریک عرض میکنم. همچنین قدردان راهنمای خودم آقا اردلان هستم که هر چیزی از بخشش یاد گرفتم از فرمودهها و آموزشهای ایشان بوده است.
چند روز پیش بود که شال پهلوانی را از دستان پر مهر مهندس تحویل گرفتم و بسیار حس و حال خوبی دارم. امیدوارم تک تک شما هم این حس قشنگ را تجربه کنید چون اصلا قابل وصف نیست. اگر امروز اینجا نشستم در واقعیت خودم را بدهکار به کنگره۶۰ میدانم یعنی به خاطر این شال نیست که در این جایگاه نشستم بلکه به خاطر بدهی زیادی است که به کنگره ۶۰ دارم. من دوست دارم امروز از حس و حال خودم و تجربه خودم صحبت کنم.
بر حسب شرایط ۴، ۵ سالی را با موتور در خیابانها کار میکردم و به خاطر شرایط بد خانواده اگر یک روز سرکار نمیرفتم چیزی برای خوردن نداشتیم، فقط میخواهم بدانید که من قدر یک هزار تومانی را هم میدانستم چون در برف باران، در گرما و سرما برای هزار تومان، دو هزار تومان، سرویس میرفتم. بعد از مدتی اوضاع بهتر شد و کاسبی من رونق گرفت. کمی پول دستم آمد و ضمنا آن زمان کنگره هم نمیآمدم؛ یکی از دوستانم که کنگره میآمد به من گفت جایی به اسم کنگره هست که افرادی که اعتیاد دارند آنجا میآیند و درمان میشوند. من چون در یک <NGO> دیگری بودم، درمان اصلا برایم مفهومی نداشت. گفت آنجا آنقدر حالشان خوب میشود که یک گروهی تشکیل دادند، آنجا میآیند و بخشش میکنند، یکی ده میلیون تومان ، یکی بیست میلیون تومان و یک سری افراد پانصد میلیون تومان میدهند؛ وقتی این را گفت با خودم گفتم عجب جایی است، نکند آنجا جادو جمبل میکنند، چیکار دارند میکنند، مگر میشود یکی پانصد میلیون همین جوری بدهد، در صورتی که در <NGO> که من میرفتم موقع چرخاندن سبد عدهای رویشان را برمیگرداندند که پول ندهند و اگر هم پولی میدادند در حد ده هزار تومان، بیست هزار تومان بود. وقتی آن حرف را به من زد من خیلی فکر کردم و با خودم گفتم من اگر پانصد میلیون داشته باشم ماشینم را عوض میکنم، لباس قشنگ میخریدم، مسافرت خارج از کشور میرفتم و خیلی کارهای دیگر با آن میکردم. چرا باید آن را به جایی بدهم؟
.jpeg)
بالاخره وارد کنگره شدم و امروز بعد از ۳ سال خداوند این لطف را به من کرد تا این شال دور گردنم باشد و این به نظر من اسمش بخشش نیست بلکه باز پرداخت است. کنگره خیلی به من داده است؛ روزی که وارد کنگره شدم وزنم ۱۰۵ کیلوگرم بود و الان ۸۷ کیلوگرم هستم با اینکه مربی خصوصی میگرفتم، باشگاه میرفتم و ورزش میکردم ولی وزنم کم نمیشد؛ این کاهش وزن را در کنگره به دست آوردم. هر روز صبح که بیدار میشدم از درد ساق پا به خودم میپیچیدم و حالم مدام بد بود، با همه دعوا داشتم و واقعا با خودم درگیر بودم و با خودم در حال جنگ بودم ولی در کنگره رها شدم و اگر امروز حالم خوب است این حال خوب را کنگره۶۰ به من داده است. شاید باورتان نشود هفتهای دو سه بار پشت فرمان از خوشحالی بغض میکنم چون میبینم که حالم خوب است.همه این چیزها را کنگره۶۰ به من داده است.
این را من تا حالا جایی نگفتهام، من و همسرم وقتی تصمیم گرفتیم که بچهدار بشویم، پیش پزشک رفتیم و چون همسرم چند مدل دارو میخورد، داروهای همسرم را روی میز انداخت و گفت بچهدار شدن برایتان ضرر دارد و به صلاحتان نیست. همسرم با من به کنگره آمد و داروهایش را آرام آرام تیپر کرد و الان بچه من ۳۵ روزه است و الحمدالله حالش هم بسیار خوب است. همه چیز درست شد و حالا پول کجای این قضیه است و من کجا ایستادم؟ فقط این را میخواهم بگویم که کنگره۶۰ آن قدر به من حس و حال خوب داده است که الان در جشن گلریزان اینجا نشستهام. این سعادت من است که من بتوانم در جشن گلریزان شرکت کنم.
درست است که مهندس میگویند هیچ کسی به کنگره۶۰ بدهکار نیست ولی من خودم که میدانم چقدر به کنگره بدهکار هستم؛ اینها گوشهای از چیزهایی است که کنگره داده تا الان شادی و شعف در زندگی ما در جریان است. حتی چند وقت پیش یک مقداری پول داشتیم با همسرم صحبت کردم گفتم برویم یک تکه طلا بخریم، من گفتم یک کار دیگر هم میشود کرد اگر بخواهی میتوانی به جای خریدن طلا، روزی که من میخواهم خدمت مهندس بروم و شال پهلوانی را بگیرم برای شما هم اجازه پهلوانی بگیریم و همسرم از خوشحالی گریهاش گرفت و گفت همین کار را بکنیم و چقدر حالمان خوب شد.
هر چه هست از کنگره۶۰ هست. زمانی که شرایط مالی خوبی پیدا کردم، به اصطلاح به اندازه خودم پول داشتم ولی ثروتمند نبودم چون مدیریت پولم را بلد نبودم، حساب و کتاب مال خودم را نداشتم ولی الان ثروتمندم چون در کنگره۶۰ یاد گرفتم که بخشی از مالم را ببخشم و مهندس هم فرمودند در کنگره هر آن چیزی که هست متعلق به خود کنگره است و چیزی به نام شخص نیست یعنی به اسم همه ما است. من این پول را میدهم تا یک خانواده دیگر که مثل من گرفتار بوده است بیاید و از اعتیاد و مشکلاتش رها بشود. باز پرداخت بدهی من هم به اسم شخص خاصی نیست و برای کمک به یک نفر دیگر است و همیشه با خودم فکر میکردم کاش میشد کل ایران کنگرهای بودند و چقدر خوب می شد چون اینجا هر چی میبینم عشق و محبت و خوبی است. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، ممنونم.
تهیه: مسافر مهدی
ویرایش و ارسال: مسافر حیدررضا
خدمتگزاران سایت نمایندگی صبا
- تعداد بازدید از این مطلب :
146