English Version
This Site Is Available In English

بخشش را از خورشید بیاموز

بخشش را از خورشید بیاموز

جلسه پنجم از دوره اول کارگاه آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی زاگرس با استادی دنور راهنما همسفر لیلا، نگهبانی راهنما همسفر سمیه و دبیری دنور همسفر فاطمه با دستور جلسه «گل‌ریزان» روز دوشنبه ۱۹ آبان‌ماه ۱۴۰۴ ساعت۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
بخشش را از خورشید بیاموز، دروازه‌های قلبت را به روی همه بگشای و باور داشته باش خدایی در این نزدیکی است، بهترین‌ها را برایت رقم می‌زند. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که امروز در جمع شما دوستان با محبت هستم و از نگهبان لژیون سردار راهنما همسفر سمیه بسیار سپاسگزارم که این فرصت ناب و ارزشمند را در اختیار من قرار دادند که آموزش بگیرم و خدمت کنم.

امروز مثل همه شما خیلی خوشحال هستم و این هفته زیبا  و جشن گلریزان که جشن شکرگزاری، همدلی و عید ما کنگره‌ای‌ها است را ابتدا به دانشمند بزرگ آقای مهندس و خانواده محترمشان و تمام اعضای کنگره‌۶۰ تبریک می‌گویم. به دیده بان امور مالی آقای سلامی و دیده‌بان لژیون سردار آقای زرکش و همسفر شیما اسیستانت لژیون سردار خدا قوت می‌گویم و این هفته را تبریک می‌گویم. امیدوارم در این سرمایه‌گذاری ابدی همیشه پیشگام باشند و آرامش و سلامتی همراهشان باشد.

جشن گلریزان برای ما یک آزمون است؛ چرا آزمون؟ چون ما یک سال آموزش گرفتیم و خیلی وقت‌ها در دل و یا زبانمان خدا را شکر کردیم که در کنگره‌۶۰هستیم و الان باید این شکرگزاری و قدردانی را به صورت عملی نشان دهیم. اگر لحظه‌ چشمان خود را ببندیم و فکر کنیم که کنگره نبود، خودم را می‌گویم من الان کجا بودم و چه حالی داشتم و یادآوری گذشته را داشته باشیم، باید ببینیم با چه حالی وارد کنگره شدیم. من خودم خیلی ناامید بودم از هیچ چیز لذت نمی‌بردم و اصلاً خنده روی لبانم نبود، همیشه گریه می‌کردم؛ ولی الان که نگاه می‌کنم می‌بینم چقدر همه چیز تغییر کرده است و آن آرامش را دارم و از کوچکترین چیزها لذت می برم با خانواده خوشحالیم، سفر می‌رویم و همه این تغییرات برداشت‌هایی بوده که من از کنگره داشتم و این برداشت‌ها ماندگار هستند و الان زمان بازپرداخت رسیده و باید بازپرداختی داشته باشم که ماندگار باشد.

من اگر به کنگره ایمان و باور داشته باشم خیلی قشنگ می‌چیند و الان زمان آن نیست که فقط تماشاچی باشم و از آموزش‌هایی که گرفتم باید استفاده کنم. آموزش‌هایی مثل پس‌انداز کردن، گذشتن از خواسته‌های نامعقول و حتی معقول، قناعت کردن  و بخشش و این آموزش‌ها را عملی کنم و بازیگری کنم. خداوند زمانی که انسان را خلق کرد تصویری از انسان کشید و قلمویی به دست انسان داد و به او گفت این تصویر را خودت رنگ آمیزی کن، حالا این خود انسان است که چگونه این تصویر را تکمیل کند می‌تواند آدم پر از بخشش و محبت و آرامش و با حس‌های خوب را رنگ آمیزی کند یا می‌تواند انسان پر از منیت و خودخواهی  با حس‌های منفی را رنگ آمیزی کند و انشاالله همه ما بتوانیم خیلی زیبا ازاین فرصت استفاده کنیم.

شاید یک سفر اولی بگوید که جشن گلریزان برای چه در کنگره۶۰ برگزار می شود؟ هر سازمانی برای حفظ  بقاء، رشد و توسعه‌ به سه پارامتر نیازمند است. یکی منابع آموزشی است، دوم نیروی متخصص و سومی منابع مالی، که خدا را شکر یک الگوی بسیار بزرگ و یک مربی، معلم خیلی خوبی داریم که منابع آموزشی را در اختیارمان می‌گذارد و هر چقدر هم که می‌رویم جلو متوجه می‌شویم که هنوز هیچی بلد نیستیم و هنوز نیازمند آموزش هستیم و در مورد نیروی متخصص و منابع مالی هم که خود اعضا آن خدمت‌های معنوی و مالی را انجام می‌دهند و کنگره اصلا وابسته به هیچ دولت و ارگانی نیست، سازمان مردم نهاد است و در همه زمینه‌ها متکی به خودش است. برای این است که این جشن گلریزان برپا می‌شود و همه این افرادی که حال در خدمت معنوی و خدمت مالی شرکت می‌کنند با عشق و محبت این کار را انجام می‌دهند بدون دستمزد و بلاعوض به  آن بیداری و آگاهی رسیدن و تشخیص دادن که حال به آن حال خوب رسیدن، پس باید حال خوب را به دیگران هدیه دهند.‌

در این مسیر خیلی‌ها رفتن و آمدن و خیلی‌ها ماندگار شدند تا الان رسیده به شعبه ما که ۸ سال پیش اولین لژیون که تشکیل شد، لژیون مسافران بود در پارک جنگلی بود والان داریم نگاه می‌کنیم  که یک ساختمانی داریم که در حال احداث است و این نشان همدلی، همکاری و قوت قلب همه اعضا است. آن همدردی است که از خودشان نشان دادند و مشارکت کردم تا رسید به اینجا والان من روی این صندلی نشسته‌ام و باید این چراغ را روشن نگه دارم برای آیندگان و وظیفه من است امروز ترسم را کنار بگذارم  آن دودوتا چهارتا را و حساب و کتاب که دارم، بزارم کنار و واقعا توان خودم و صد خودم را بزارم و با آن نفس خودم بجنگم و بهترین عملکرد را داشته باشم.

آقای مهندس که در لایو روز چهارشنبه فرمودند: «مصرف کنندگان فقیر نیستند فقط نمی‌توانند از آن توانمندیشان که دارند بهره برداری کنند». چرا؟ چون آن پول و تراول شان را که دارند دود می‌کنند. با کشیدن سیگار، تریاک و هروئین به آتش می‌کشند و الان می‌بینیم که تغییر کردند و تبدیل شدن به همان انسانهای آباد. آقای مهندس می‌ فرمایند: «که اوایل در کنگره برای هفت نفر پول نداشتیم که یک آشی تهیه کنیم و بخوریم»، ولی الان می بینیم اینقدر پایه‌های مالی کنگره‌۶۰ و چه آقای مهندس مستحکم شده است که اولین پرداختی را در جشن گلریزان انجام می‌دهند و مبلغ سه میلیارد هم پرداخت کردند و همیشه برای ما یک الگو در هر زمینه‌ای هستند.

فعالیت‌های که در کنگره در زمینه جهانی شدن درمان اعتیاد و مقالات و آزمایشات در درمان بیماری‌های لاعلاج و ساخت دانشگاه و … انجام می‌شود همه و همه به خاطر کمک‌های مالی اعضا است. اگر بخواهم از حس و حال خودم و تجربه خودم بگویم از آن موقع که  به اقیانوس عشق و محبت وصل شدم، علاوه بر این‌که برکتش را در صور آشکار می‌دیدم که رزق و روزی تغییر کرده است یه سری چیز‌های در زندگیمان تغییر کرده است آن صور پنهان هم حس می‌کردم که درون من یه سری چیز‌ها تغییر کرده است، انگار یه حس آرامش همیشه درون من است و آن هاله تابانی که استاد امین در جهان‌بینی صحبت می‌کنند فکر می‌کنم تمام آن چاله‌ها دارند ترمیم می‌شوند انگار که هرچی خواسته دارم اگر خیر و صلاحم باشد کائنات به من می‌دهند دوست دارم که همیشه این فرصت را از دست ندهم همیشه و به این اقیانوس وصل باشم.

استاد امین می‌فرمایند: «هر چقدر محکم‌تر زمین بخوری بالا رفتنمان  قوی‌تر می‌شود، دقیقاً اگه یه توپ را بزنید زمین بیشتر اوج می‌گیرد، وقتی ما پرداختی انجام می‌دهیم، این طور نیست که بدون چالش باشد آن پستی و بلندی‌های خودش را دارد و همیشه مورد آزمایش قرار می‌گیریم. این طور نیست که همیشه حساب من پر باشد تا بتوانم پرداختی انجام دهم، حسابم شاید پر باشد، شاید اجازه به من داده نشود که این کار را انجام  دهم  یا اگر پرداختی را انجام دهم بعدش خیلی اتفاق‌های دیگر می‌افتد که آن نیروهای منفی من را  پشیمان می‌کند من از این مسیر دور شوم.

که پارسال همین اتفاق برای من افتاد وقتی پرداختی را انجام دادم، هفته بعد شروع شد تمام آن اتفاق‌هایی که افتاد دستگاه کارگاهمان خراب شد، پکیجمان  خراب شد، آمدم پرده خانه را بکشم پرده خانه پوسیده بود پاره شد، همه اتفاق‌ها افتاد؛ اما با یک آرامش خاص حل شد همه جایگزین شدند و هیچ وقت نگذاشتم این تصویر بیاد در ذهنم که لیلا چرا شرکت کردی الان می‌توانستی این‌ها را درست کنی و بهتر آن را بخری.ما در برابر نیروهای منفی خیلی قوی باشیم؛ چون می‌خواند در مسیر نباشیم.

چرتکه خداوند خیلی بزرگ و خداوند ارحم الراحمین  است. در آخر از آقای مهندس و خانواده‌ محترمشان که از جان، مال و زمان خودشان چندین سال است بخشیدند تا خوشحال باشیم، امروز وقت این است که ما این خوشحالی را به کنگره بیاوریم، با تمام توانمان در مسیر عشق قدم برداریم و با گام‌های کوچک و گام‌های بلند از ویرانی‌ها و نابودی‌ها جلوگیری کنیم.

گزارش تصویری از جشن گلریزان نمایندگی زاگرس

مرزبانان کشیک: همسفر پری و مسافر حسن

عکس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون چهارم)

تایپ: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول) همسفر زهرا رهجوی راهنما سمیه (لژیون ششم)

ویراستاری و ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر مریم (نگهبان سایت)

همسفران نمایندگی زاگرس

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .