جلسه ششم از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی بیستون با استادی دنور همسفر سهیلا، نگهبانی همسفر الهه و دبیری همسفر معصومه با دستور جلسه «گلریزان» در روز دوشنبه ۱۹ آبانماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار نمود.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
اول از همه از خداوند بزرگ سپاسگزارم که در این روز زیبا، این فرصت را نصیب من کرد تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. از گروه مرزبانی، ایجنت بزرگوار و نگهبان جلسه همسفر الهه بسیار سپاسگزارم که اجازه دادند من در این جایگاه حضور داشته باشم. امروز خیلی خوشحالم که چهرههای زیبا و پرانرژی شما عزیزان را در این جلسه و در نمایندگی بیستون میبینم. این حضور، چیز کوچکی نیست. شما دعوت شدهاید و در برکت به رویتان باز شدهاست؛ افسوس برای کسانی که این دعوت را نپذیرفتند و امروز در این جلسه نیستند.
در این هفته که درباره گریزان صحبت میکنیم، یاد بسیاری از اساتید و پهلوانانی میافتم که پیشتر در این جایگاه از بخشش و سخاوت برای ما گفتند. راستش، هرچه فکر کردم که چه بنویسم، دیدم اگر سخن از دل برآید، بر دل هم مینشیند؛ پس تصمیم گرفتم خودمانیتر با شما حرف بزنم تا حس و انرژیام را بهتر منتقل کنم. انشاءالله امروز از صحبتهایم انرژی بگیرید و حس خوبتان، شالوده حرکتی باشد که در مسیر رشد و خدمت میخواهید انجام دهید.
در مورد بخشش از مال باید بگویم واقعاً کار سختی است. آقای مهندس هم میفرمایند: که «بخشیدن مال دل میخواهد.» تا زمانی که وارد این مسیر نشویم، سختیاش را درک نمیکنیم؛ اما وقتی بخشش را انجام میدهیم، گرچه در ابتدا احساس میکنیم چیزی از ما کنده میشود، بعدها متوجه میشویم چه آرامش و برکتی در پی دارد. من هفته گلریزان را به آقای مهندس، خانواده محترمشان، اعضای کنگره۶۰، همسفران و مسافران نمایندگی بیستون تبریک میگویم. امیدوارم امسال بتوانیم در کنار هم یک گلریزانی پربرکت داشته باشیم. روزی که خودم تصمیم گرفتم مبلغی را ببخشم، در فکر بودم که آیا این مبلغ جبران میشود یا نه؟ میشد با آن کارهای زیادی انجام داد؛ اما وقتی در کنگره۶۰ قدم در راه خیر گذاشتم، بعد از مدتی دیدم معجزه بخشش چگونه در زندگیام آشکار شد. من این حس را در تکتک سلولهایم، در وجود فرزندانم دیدم و باور کردم.
مادر همیشه نگران آینده فرزندانش است، اما وقتی در مسیر خدمت و بخشش قرار میگیری، میفهمی که خداوند خودش بهترین برنامهریز است. ما در کنگره یاد گرفتهایم که هیچکس را مجبور به بخشش نکنیم. همانطور که آقای مهندس گفتند، هیچکس حق ندارد به همسفر یا مسافر بگوید حتماً باید در لژیون سردار عضو شود یا طلایش را بفروشد. اینها همه از حس درونی انسان میآید، نه اجبار. یادم هست یکی از همسفران که امروز هم در جمع ما حضور دارند، میگفت: «میخواستم عضو لژیون سردار شوم، ولی تردید داشتم. با خودم میگفتم مسافرم هنوز رها نشده، مشکلات زیادی دارم؛ اما وقتی بالاخره تصمیم گرفتم و آن مبلغ را بخشیدم، حس عجیبی در دلم باز شد. اشک ریختم و آرامش گرفتم.» این همان حس ناب بخشش است که هیچچیز جای آن را نمیگیرد.
ما که بخشیدهایم، حالمان خوب است و خدا را شکر میکنیم، اما هنوز راهی پیشرو داریم. بیستون با زحمات چند نفر آغاز شد و امروز به اینجا رسیده است. حالا نوبت ماست که این آبادانی را بیشتر کنیم. ساختمانی که در آن هستیم، روزی کوچک بود و امروز بزرگ شده؛ به ما سپرده شده تا آن را ادامه دهیم و بهتر بسازیم. سخنم را با این جمله تمام میکنم: انرژی ناب خدمت و بخشش، وجود انسان را به حرکت درمیآورد. امیدوارم بهترین تصویر را از خودتان و فرزندانتان بسازید و به خودتان ببالید، چراکه خالق به مخلوقش میبالد.
بسازیم تا ساخته شویم.
در ادامه برگزاری جشن گلریزان
.jpg)


.jpg)
.jpg)

.jpg)
.jpg)


مرزبانان کشیک: همسفر فریده و مسافر امین
تایپیست: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون اول)
عکاس: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا رهجو راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)دبیر سایت
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه
- تعداد بازدید از این مطلب :
347