اولین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ارم کرج به استادی همسفر زهرا، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه: « گلریزان» روز دوشنبه ۱۹ آبانماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از همسفر فاطمه، ایجنت و مرزبانان سپاسگزارم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم. واقعاً باعث افتخار من بود که در جشن گلریزان امسال، استاد جلسه باشم، چون هیچوقت فکر نمیکردم روزی این جایگاه نصیب من شود. خداوند را شاکرم که امروز این فرصت را دارم تا چند دقیقه با شما صحبت کنم و جشن گلریزان زیبایی را با هم برگزار کنیم.
روزی که برای اجازه پهلوانی خدمت آقای مهندس دژاکام رفتم، شعری در دلم نشست و همیشه با من میماند: «وقت آن است ای عزیزان وارد میدان شوید، سفره باز است، ما هم لقمهای مهمان شویم، لابلای دردهای ناتمام زندگی، همدم حال و هوای جشن گلریزان شویم.» مسافرم گفت: استاد جلسه روز گلریزان خیلی جایگاه خاصی است، خیلی زیباست که قرعه به نام تو افتاده است.
من میخواهم از محبت حرف بزنم؛ محبتی که هیچ ابتدایی ندارد و هرگز پایانپذیر نیست. اگر امروز حال خوبی داریم و در کنار هم هستیم، نتیجه محبت و عشق کسانی است که قبل از ما در این مسیر قدم گذاشتند و گلریزان را با عشق برپا کردند. از قدیم گفتهاند: «هر کس از پول خود بگذرد، از پل گذشته است.» در زندگی همه ما پلهای سخت زیادی بوده، اما همین گذشتها و محبتهاست که ما را به امروز رسانده است.
اولین بار کلمه گلریزان را در کودکی شنیدم. یادم هست یکی از دوستان مغازهاش آتش گرفته بود. پدرم با چند نفر تماس گرفت و همه هرچقدر در توان داشتند کمک کردند تا بتواند دوباره کار خود را شروع کند. آن موقع معنی گلریزان را نمیدانستم، اما حالا درک میکنم که گلریزان یعنی همدلی، یعنی انسانیت.
گلریزان در کنگره۶۰ اما حال و هوای دیگری دارد. چون در اینجا اول به من کمک شد تا حال خوب پیدا کنم و بعد یاد گرفتم که چگونه بخشنده باشم. وقتی وارد لژیون سردار شدم، اولین درسی که گرفتم، پسانداز کردن بود. همان سال مسافرم دنوری اعلام کرده بود و من تصمیم گرفتم سردار شوم. به مسافرم گفتم: من میتوانم پرداخت کنم؟ گفت: بله، فقط باید از چیزهایی که دوست داری بگذری و با پسانداز خودت شرکت کنی.
الان که به گذشته نگاه میکنم، میبینم قبل از ورود به کنگره، اصلاً دور یک سفره جمع نمیشدیم. یا مسافرم دیر به خانه میآمد، یا اگر هم میآمد، اشتهایی نداشت. سالها طلوع آفتاب را ندیده بود. اما امروز ساعت پنج صبح در پارک است و ورزش میکند. وقتی به این تغییرات فکر میکنم، میفهمم که کنگره به من چه بخشش بزرگی کرده است. کنگره به من قدرت، آرامش و عشق داده تا بتوانم همسفر و همراه خوبی برای مسافرم باشم.
پهلوانی فقط بخشیدن پول نیست؛ پهلوانی یعنی گذشت، یعنی عشق، یعنی در کنار مسافر با ایمان و امید ایستادن. من یاد گرفتم شکرگزاری واقعی یعنی قدردان بودن از نعمتهایی که خدا از طریق کنگره به من داده است. کنگره به پول من نیاز ندارد؛ کنگره۶۰ بسیار ثروتمند است، چون ثروتش در عشق، ایمان و آموزش است. اما من برای خودم نیاز دارم که بخشش کنم، تا بمانم در مسیر عشق و رشد باشم.
ما نباید کسی را با دیگری مقایسه کنیم؛ هرکس به اندازه درک، ایمان و ظرفیتش میبخشد. ممکن است کسی صد میلیون بدهد و دیگری صد هزار تومان، اما ارزش در نیت است. به قول آقای مهندس دژاکام: دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم تا دیگران بخورند. نسل قبل برای ما چراغی روشن کردند، حالا نوبت ماست که این چراغ را برای نسلهای بعدی روشن نگه داریم. من هیچ تضمینی ندارم که فرزندانم یا عزیزانم در آینده دچار اعتیاد نشوند، اما مطمئنم با خدمت و بخشش، بذر عشق و آگاهی را برای آنها میکارم. همیشه از خدا میخواهم که همه جوانها عاقبت به خیر شوند.
قبل از ورود به کنگره همیشه جنگ و جدال داشتیم، اما حالا آرامش داریم. اگر در مهمانی برای میزبان شیرینی میبریم، چرا نباید برای جایی که آرامش، آموزش و عشق به ما داده، صد خودمان را بگذاریم؟ در کنگره کسی قضاوتت نمیکند، همه با دل و جان گوش میدهند، چون درد مشترک داریم. حال خوشی که امروز دارم، از هیچ چیز در دنیا با ارزشتر نیست. من حاضرم برایش از تفریحات و خواستههایم بگذرم، چون این حال خوش، هدیهای از سوی خداوند است؛ پس با عشق و ایمان، این بذر را میکارم و باور دارم که روزی چراغی برای روشنایی راه دیگران میشود.

برگزاری جشن گلریزان
.jpg)




مرزبانان کشیک: همسفر طاهره و مسافر حسن
تایپیست: همسفر عارفه رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوم)
عکاس: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوم)
ارسال: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر ترانه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارم کرج
- تعداد بازدید از این مطلب :
422