English Version
This Site Is Available In English

وعده خداوند هرگز دروغ نیست

وعده خداوند هرگز دروغ نیست

سلام دوستان زهرا هستم همسفر:

حضرت علی (ع) خطاب به فرزند خود فرمودند: «بهترین زاد و توشه برای لحظه‌های هولناک صحرای محشر کمک به فقرا و احسان به نیازمندان است». همیشه در فیلم‌های قدیمی، گلریزان را در زورخانه‌ها دیده بودم. جشنی که پهلوانان جلودار و پرچم‌دار واقعی آن بودند و برای خرید جهیزیه یا عمل یک بیمار گلریزان انجام می‌دادند. بعد از آن این مراسم را در ماه مبارک رمضان از تلویزیون می‌دیدم که خیرین و خیرخواهان مبلغی را برای جرائم غیر‌عمد مثل چک بی‌محل، دیه، مهریه و آزادسازی زندانیان از بند جمع‌آوری می‌کردند. این ماه فرصتی برای اجرای این سنت خداپسندانه است. گلریزان به‌ عنوان جشنی شناخته شده که آبرو می‌خرد.

وقتی وارد کنگره شدم، فهمیدم گلریزان، یعنی جشن بزرگ رهایی. رهایی از بردگی نفس تا رسیدن به بندگی خداوند، یعنی درک انسان‌های دردمند و ریختن گل زندگی و امید در سرمای ۶۰ درجه زیر صفر. جشن بزرگ کنگره۶۰ احیا کردن انسان‌ها است. دست‌هایی که کمک می‌کنند، مقدس‌تر از لب‌هایی هستند که دعا می‌کنند. زمانی که در لژیون سردار به عنوان یک عضو سردار، دنور، پهلوان و یا نشانی در بی‌نشانی پولی پرداخت می‌کنی، برای کمک به انسان‌ها و خانواده‌های دردمندی است که در تاریکی‌های اعتیاد مانده‌اند و راه به جایی نمی‌برند. این کمک‌ها برای تحقیقات کاملاً علمی و اجتماعی است که نه تنها نسل امروز بلکه آیندگان دردمند نیز از آن بهره برده و برای آن‌ها مفید خواهد بود. آقای مهندس در یکی از سی‌دی‌ها بیان کردند: «هیچ چیز از مال و ملک از آن ما نیست و ما فقط مدتی امانت‌دار آن هستیم». برای انفاق کردن مال و پولی که متعلق به ما نیست؛ باید پرداختی داشته باشیم حتی به عنوان یک عضو کوچک و این فقط زکات حال خوب امروز ما است تا آیندگان نیز به سلامتی، درمان، رهایی، آرامش و حال خوب من و شما برسند. ان‌شاءالله بتوانیم امیدواری و گل زندگی را در دل تک‌تک مسافران زمان بکاریم.

سلام دوستان مهری هستم یک همسفر:

یکی از اتفاقات قابل توجه‌ای که در کنگره۶۰ می‌افتد، این است که هرچه پیش بروم، بمانم و خدمت کنم، بیش‌تر به نداشته‌ها و نداشتن درک از جهان اطراف خود پی می‌برم. درک من از لژیون سردار نیز از این قضیه مستثنی نیست؛ چراکه سال قبل با نیت و فهمی دیگر وارد این لژیون شدم و امسال دید من نسبت به قضيه بخشش، بدون توقع و کاملاً متفاوت است. سال گذشته با نیت درک کنگره وارد شدم و به هر حال خواسته‌ایی پشت این عمل بود؛ اما به لطف آموزش‌های کنگره و لژیون سردار امسال از صمیم قلب خواستار کمک به در راه ماندگان هستم و هیچ خواسته‌ایی ندارم.
لژیون سردار، یعنی درد دیگران درد خودت باشد؛ یعنی هر آن‌چه برای خود می‌پسندی، برای دیگران هم بپسندی و آن‌چه برای خود نمی‌خواهی، برای دیگران هم نخواهی. لژیون سردار تجلی عشق عمیق و بدون تمنا است، همانند عشق خالق به مخلوق.

استاد امین در صحبت‌های خود بیان می‌کنند: «کلید ورود به کنگره، ورود به تاریکی‌ها است». در پیام سفر اول نیز می‌خوانیم که در پایان، این سفر بند عشقی است که بین تو و قدرت مطلق الله برقرار می‌گردد. پس شخصی که از تاریکی عمیق عبور کرده و به سوی نور سفر می‌کند، نیاز به بند عشق عمیقی دارد که به کنگره وصل بماند و گویی این بند عشق همان لژیون سردار است که در آن می‌بخشی تا دیگران نیز طعم حال خوش را بچشند. فلسفه لژیون سردار طبق سخنان استاد امین، رهایی از ماده است، همان‌طور که مسافر در هر پله بخشی از مواد خود را می‌بخشد تا به رهایی برسد، بخشش در لژیون سردار نیز همین عمل را در صور پنهان انسان انجام می‌دهد و طبق آموزش‌های کنگره می‌دانیم که هر شخصی بر مادیات سوار باشد، نیمی از قدرت اهریمن را شکست داده است. پس باز می‌بینیم که کنگره به خدمت من نیازی ندارد؛ بلکه خدمت فرصتی ارزشمندی است که در اختیار من قرار گرفته تا بتوانم با سرعت بیش‌تری به خود برسم.

سلام دوستان آرزو هستم یک همسفر:

سردار برای من تنها یک کلمه نیست؛ بلکه شور، شوق و امید است. امید به فردایی دور در بعدی دیگر. کوله‌ای پر از هیزم به وقت سرمای زمستانی، نسیمی خنک و ملایم به وقت گرمای تابستان، آبی گوارا به هنگام عبور از دل کویر و در آخر جوانه‌ای در فصل شکفتن شکوفه‌های بهاری.
گلریزان از سر عشق و محبتی بی‌دریغ است. برای قدم گذاشتن در مسیر سردار باید از وادی اول، وادی تفکر به وادی هشتم که با حرکت راه نمایان می‌شود رسید. در این راه باید از قامت درختان سرسبز و جوانه‌های منتظر برای قوی شدن و رسیدن به قله مرتفع عشق که مسیر را غرق در لذت می‌کند، عبور کرد تا روشنایی مسیر را دید و در نهایت به وادی عشق، محبت و یاقوتی سرخ همراه با عشقی وصف‌ناپذیر دست یافت.
برکت در لژیون سردار نه تنها مالی، بلکه معنوی و حتی جانی نیز است. چه خطرهایی که به یمن برکت این لژیون از وجودمان دور گشت و چه درب‌‌هایی از رحمت که به روی ما گشوده شد. بازشدن حس‌های صور آشکار با آموزش‌های جهان‌بینی همراه است؛ ولی در لژیون سردار تمامی حس‌های صور پنهان باز می‌شود. نقطه تحمل برای شروع پرداخت در این لژیون، بسیار آموزنده و کاربردی است. هیچ موجودی جهت بیهودگی پا به این حیات نمی‌گذارد. هر کدام از ما یک رسالتی داریم که برای ادامه و بقای این حیات باید رسالت‌ خود را تمام و کمال پرداخت کنیم. بهای حال خوب‌ ما در کنگره خدمت مالی در لژیون سردار است و برای پرداخت باید جیب ما دردش بیاید تا این خدمت گوارای وجودمان گردد.

حمایت از سبد چه در شعبه و چه در پارک جزئی از کوچک‌ترین وظیفه‌ ما است. با این کار، بخشندگی کم‌کم در وجود ما رخنه خواهد کرد و در موعد گلریزان به نقطه عطف خود می‌رسد و با آموزش‌های جهان‌بینی که می‌گیریم، هر فرد بخشندگی خود را با توجه به شرایط فردی خود نشان خواهد داد.
س، یعنی سرمایه. برکت روزافزون لژیون سردار برای من غیرقابل باور بود و آن را با گوشت و خونم حس می‌کردم.
ر، یعنی راه. وادی هشتم برای من به نگارشی مجدد تحریر شد که با حرکت راه نمایان می‌شود.
د، یعنی دنیای فانی. ما به هیچ نیستیم و هیچ چیز در این دنیا متعلق به ما نبوده و نخواهد بود.
ا، یعنی آموزش. از جنس عشق در شعب سراسر کشور به طور یک‌پارچه همراه با محبت و تجربیات بزرگان در چرخه علم به حرکت است.
ر، یعنی راهنما. رب و مربی بدون چشم داشت و با خلوص نیت در این مسیر، هم‌گام با ما در جهت رشد معنوی رهجو.

سلام دوستان سمیه هستم یک همسفر:

اگر بنایی آباد باشد؛ اما ساکنان آن ویران باشند، آن بنا نیز به تدریج رو به نابودی می‌رود؛ اما اگر ساکنان آباد باشند، حتی بناهای ویران را نیز می‌توانند، بازسازی و احیا کنند.
گلریزان، آیینی دیرینه در فرهنگ ایرانیان است که جلوه‌ای از فرمان الهی در کلام‌الله نیز به شمار می‌آید. این مراسم، عهد و پیمانی است میان انسان و خالق خود، معامله‌ای عاشقانه که اگر با ایمان و باور قلبی در آن قدم بگذاری، در جایی که راهی نیست، خداوند راه را برایت خواهد گشود. وعده خداوند هرگز دروغ نیست.

در روز گلریزان با بخشش و گذشتن از مال خود، پناهی می‌شوی برای انسانی که هیچ پناه و یاوری نداشت، شخصی که امید و انگیزه‌ای برای رهایی در دل نداشت. تو او را از تاریکی و ناامیدی به سوی نور، امید و روشنایی هدایت می‌کنی. بذری از نیکی که در این روز با عشق و محبت در دل هم‌نوع خود می‌کاری، به دست خداوند آبیاری می‌شود و در روز برداشت، تو نیز از ثمرات آن بهره‌مند خواهی شد، بی‌آن‌که چشم‌داشتی داشته باشی.

بدانید که در هر آن‌چه از آن خود می‌پنداریم، حقی معلوم است که باید پرداخت شود. «فی أموالهم حقٌ معلوم»
ما مالک هیچ چیز نیستیم و هیچ چیز برایمان باقی نمی‌ماند، مگر آن‌چه را که با عشق بخشیده‌ایم. هنگامی که چشمه‌ درونت بجوشد و به رود خروشان و دریا برسد، می‌توانی از مال، جان، نفس و تمام وجودت ببخشی. در کنگره، ما بخشش و تفکر را آموختیم، نه برای جبران گذشته، بلکه برای رشد و تعالی خودمان.
اسیستانت لژیون سردار همسفر شیما چنین گفتند: «تبریک می‌گویم به کسانی که در این مسیر قدم گذاشته‌اند. هر فردی که در این راه گام بردارد، برنده است. فرقی نمی‌کند چگونه، یکی پیاده، یکی با دوچرخه، دیگری با بنز. مهم این است که همه در حرکتیم، هم‌گام با ساختار کنگره و در جریان رودخانه شنا می‌کنیم». وقتی ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری، شایسته نیست که از این همه نعمت‌هایی که کنگره به ما ارزانی داشته، غافل شویم. کنگره به ما زندگی دوباره بخشیده، چشمی بینا، گوشی شنوا، حسی لطیف و دریافتی زیبا. آیا می‌توانیم حتی نیمی از آن‌چه دریافت کرده‌ایم، بازگردانیم؟ مسلماً نه. اما می‌توانیم قطره‌ای از دریای بیکران این نعمت‌ها را بازگردانیم و یاری‌گر انسانی باشیم که راه را گم کرده است، راه زندگی، راه خوب بودن و خوب دیدن، راه محبت به فرزند و عشق ورزیدن به همسر، پدر و مادری که شاید سال‌ها است از آن‌ها دور مانده‌ایم.

نویسندگان: اعضای لژیون‌ ششم راهنما همسفر پروین، لژیون هفتم راهنما همسفر صدیقه، لژیون دوازدهم راهنما همسفر زهره و لژیون شانزدهم راهنما همسفر فاطمه
رابط خبری: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر ساره رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم) دبیر سایت
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .