جلسه سیزدهم دوره سی و یکم کارگاههای آموزشی، خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان به استادی راهنما مسافر سعید، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر اکبر با دستور جلسه ((گلریزان)) روز یکشنبه هجدهم آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا خداوند را سپاسگزارم که باز هم توفیق داد در کنگره و زیر این سقف باشم و خدمت کنم تا آموزش بگیرم. هفتهی گلریزان را خدمت همهی شما مسافران تبریک میگویم و انشاءالله بتوانیم از این هفته، آن بار معنوی که دارد را استفاده و برداشت کنیم. اگر بخواهیم بحث گلریزان را باز کنیم و اینکه اصلاً فلسفهی گلریزان از کجا شروع شد.
گلریزان رسمی بود که در کشورمان ایران برگزار میشد. الان هم در بعضی مناطق انجام میشود. گلریزان را بیشتر در زورخانهها انجام میدادند و برای رفع مشکلات فردی یا جمعی، تعدادی افراد جمع میشدند و مقداری پول جمع میکردند که بیشتر مشکل آنها مالی بود. آنها پول را جمع میکردند و برای آن فرد یا گروهی که مشکل مالی داشتند، هدیه میکردند تا مشکلشان حل شود.
تدبیری که آقای مهندس گذاشتند این بود که از همان اول میخواستند بار کنگره روی دوش کسی نباشد. یعنی چه؟ یعنی نه هیچ ارگانی، نه دولت، نه از بیرون کشور و یا از هیچ جا هیچ کمکی را قبول نمیکردند و اعتقاد داشتند هر چیزی باید از طرف خودمان باشد.
آقای مهندس در جلسهی چهارشنبه هم اعلام کردند که همان اوایل هم مشکلاتی داشتند؛ از آکادمی، پارک بیرونشان کردند و از آنجا آقای مهندس به فکر افتادند که باید روی پای خودمان بایستیم و بتوانیم گلیم خودمان را از آب بالا بکشیم، تا کسی نخواهد به ما دستور بدهد که، چرا اینجا نشستید یا در این ساختمان جشن دارید و از همان ابتدا روی مسائل مالی تمرکز کردند.
کاری که انجام دادند، استفاده از رسم خود ایرانیان بود. آقای مهندس اسم این جشن را گلریزان گذاشتند. چرا این کار را کردند؟ در جامعه برای کسی که سرطان داشته باشد، قرض یا دیه یا هر مشکلی که داشته باشند، همگی جمع میشوند. ولی شاید برای فرد مصرفکننده هیچ کس کمک نمیکند.
آقای مهندس برای ما توضیح دادهاند که ما باید خودمان به فکر خودمان باشیم. راهنما خودش مصرفکننده بوده و الان راهنما شده. ازبیرون، کلینیک و دکتر کسی نیامده اینجا راهنما شود. ما اینجا خودمان هزینه کردهایم. من که وارد کنگره شدم و سفرم را آغاز کردم، واقعاً از نظم، از آن زیبایی و آن شکل کنگره خوشم آمد و باعث شد در این مکان بمانم و سفر کنم.
این از کجا آمده است؟ از آنجایی که افرادی قبل از من به کنگره آمدهاند و نگذاشتند این لامپ خاموش شود. موقعی هم که به درمان رسیدند، به فکر این بودند که کنگره پابرجا بماند و بتوانند چند نفر دیگر بیایند و از این مکان استفاده کنند. شما هیچ جایی نشنیدهاید که فردی مصرفکننده است و اینقدر هزینهی درمانش میشود.
شما اگر به اداره بهزیستی بروید و بگویید من درمان شدهام و میخواهم کسبوکاری راه بیندازم، کمکی صورت نمیگیرد. هیچ جا به مصرفکننده کمک نمیکنند، حتی بعد از رهایی. پس این وظیفهی کیست؟ وظیفهی منِ سعید است. وقتی دیدم اینجا رها شدم و به حال خوش رسیدم، باید زحمت بکشم، تلاش کنم، پایههای مالی خودم را مستحکم کنم و بتوانم به کنگره کمک کنم.
نزدیک به ۷ سال است. به خودم میگویم که چرا چهار جشن داریم؟ (جشن ایجنت و مرزبان، جشن راهنما، جشن دیدهبان، و جشن همسفر) فقط ما مسافران هستیم که کادو میدهیم. به خودم گفتم چرا بعد از این چند سال، آقای مهندس یک جشن برای خود مسافرین برگزار نمیکند؟ مسافرین هم گاه نیاز به تشویق شدن دارند.
اما امسال به این نتیجه رسیدم که جشن گلریزان اصلاً مربوط به خود مسافر است. منِ سعید به خودم و آن حال خوشم کادو میدهم. حالا ببینیم لایق چقدر کادو هستیم؟ چقدر بابت درمان و حال خوشی که امروز دارم، حاضرم خرج کنم؟
قبل از ورودم به کنگره، بارها به خودم میگفتم: آن کسی یا آن جایی که بتواند این مواد را از من بگیرد، من تا آخر عمر خدمتگزار آن خواهم بود و زندگیام را برایش میدهم و هر کاری نیاز باشد برایش انجام میدهم. اما یادم نرود که امروز من درمان شدهام یا در حال درمانم.
این سخن یکی از دیدهبانان محترم است که میگفت: شخصی که دو ماه از سفرش میگذرد و سفر درستی را انجام میدهد، از نظر کنگره درمان شده است. و اگر جایی برود که مواد مصرف میشود، در آن مکان، از نظر ما و کنگره، مصرف نکردن ایشان تضمینی است.
اما طرز تفکر آقای مهندس واقعاً در این مورد عالی بوده است که شخص خود ما را گذاشتهاند که بیاییم و برای محکم ماندن این سقف، به خودمان کمک کنیم. و امیدواریم به تعدادمان روز به روز افزوده شود و این چراغ همیشه روشن بماند.
اما راجع به برگزاری جشن روز سهشنبه کمی صحبت کنیم. نحوهی برگزاری آن را حتماً شما دوستان و مسافرین در پیامهای لژیون سردار خواندهاید یا دیدهاید که برای ورود به لژیون سردار، پرداختی ۶ میلیون تومان، برای اعلام دنوری ۳۰ میلیون تومان و پهلوانی ۶۰۰ میلیون تومان است.
مثلاً کسی میخواهد وارد لژیون سردار شود، با همان مبلغ ناچیز مثلاً ۵۰۰ هزار تومان یا یک میلیون تومان میتواند اعلام لژیون سردار کند یا دنوری قسط آن را بدهد، اعلام و تعهد آن را انجام دهد. اینطور نیست که بگوییم یک سال مالی دارد و سال دیگر سال مالی کنگره بسته میشود.
شما تا آن زمان مهلت دارید تعهدتان را تکمیل کنید. حالا تعهد لژیون سردار دنوری یا پهلوانی یا نشان بینشانی که چهارشنبه آقای مهندس اعلام کردند که کف نشانهی بینشانی ۳ میلیارد تومان است. دوستانی که شرکت کنند، به غیر از اینها، یک مدل دیگر پرداخت چکی داریم.
دوستانی که میتوانند چک به هر مبلغی که دوست دارند و تا هر زمانی که دوست دارند، چک را بنویسند و با شناسهی صیادی کنگره ۶۰ ثبت نمایند و تحویل نگهبان یا خزانهدار لژیون سردار بدهند. پول نقد هم میتوانند بیاورند و تحویل دهند.
اهدا تقدیر نامه لژیون سردار

.jpeg)
ضبط صدا : مسافر رضا ل۵
تایپ: مسافر فرزاد ل۲، مسافر رضا ل14، مسافر علی اکبر ل15، مسافر علی ل3، مسافر مهدی ل8
ویرایش: مسافر مرتضی ل۹
تنظیم و ارسال: مسافر جواد ل۱۴
مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
222