«پهلوانی واژهای است که شاید در ظاهر یادآور بخشش مالی باشد؛ اما در حقیقت یعنی شکوفایی دل انسان در مسیر عشق و جاری کردن محبت خداوند از قلب خود به قلب دیگران. در کنگره آموختیم که هیچ عملی در هستی بیحساب و کتاب نیست؛ هر ذرهای از بخشش، لبخند و نیت پاک در کائنات ثبت میشود و چندین برابر به خود انسان بازمیگردد. زمانیکه میبخشیم در واقع به خود هدیه میدهیم؛ به روح آرامش، به زندگی برکت و به مسیر خود نور میبخشیم. در تلألو زندگی با تمام تاریکیها هستند کسانی که به نور رسیدند و اکنون میبخشند و میبخشند تا نوری باشند برای دیگران و سهمی داشته باشند در گلریزان زندگی کسانی که سهمشمان روزی تاریکی بوده است.»
امروز مصاحبهای را با پهلوان بهروز و همسفرشان پهلوان شادی ترتیب دادهایم که نظر شما عزیزان را به این گفتگو جلب میکنیم.
مسافر بهروز و همسفر شادی با ۱۷ سال تخریب انواع آنتیایکس مصرفی هروئین، شیشه و قرص وارد کنگره شدند. مدت ۱۱ ماه به روش DST و با داروی اپیوم به راهنمایی مسافر علیرضا و خانم آنی کماندار سفر کردند؛ هم اکنون به لطف خداوند و دستان پر مهر مهندس دژاکام ۹ سال هست که رها هستند. رهایی از بند نیکوتین نیز نزدیک به ۹ سال میباشد. رشته ورزشی همسفر در کنگره بسکتبال و پینگپنگ، رشته ورزشی مسافر شنا است.
به نظر شما بین وادی چهاردهم کتاب عشق و شرکت در لژیون سردار چه رابطهای برقرار است؟
پهلوان همسفر شادی:
به نظر من بخش دانایی مؤثر وادی چهاردهم در گلریزان و لژیون سردار متجلی میشود؛ یعنی اگر من به معرفت، آگاهی و شناخت کامل از وادی چهاردهم برسم این دانایی زمانی مؤثر خواهد بود که به مرحله بخشش رسیده باشم؛ چون در وادی چهاردهم آمده «دستهایی که کمک میکنند، مقدستر از لبهایی هستند که دعا میکنند».
پهلوان مسافر بهروز:
ارتباط بین وادی چهاردهم و لژیون سردار فقط محدود به این دو نیست؛ بلکه بین وادی چهاردهم و تمام اجزای هستی ارتباط مستقیم برقرار است؛ چون آقای مهندس میفرمایند: «امواج را، عشق به هم متصل کرده است». در کنگره ساختارها ابتدا با تفکر آغاز میشوند؛ اما هم اکنون آموختهایم که با محبت ساختارها آغاز میگردند. اگر در تفکر محبت نباشد آن ساختار مثل امواجی است که به هم نمیچسبند و آنی ندارد.
شما که در لژیون سردار جایگاههای مختلفی را تجربه کردهاید چگونه پیام و فرمان آن را به دیگران منتقل میکنید.
پهلوان همسفر شادی:
به نظر من پیام لژیون سردار بخشش است؛ زبانی بیکلام از عشق. عمل نشاندهنده محبت است. وقتی در کسوت راهنما کاری انجام میدهم رهجوها میبینند. شاید پندار و سخن مؤثر باشند؛ اما آن حس درونی که از لژیون سردار بردهام مهمتر است. اگر بتوانم آن حس را درست منتقل کنم پیام لژیون سردار را بهتر رساندهام.
پهلوان مسافر بهروز:
من خودم را در حد رساندن پیام لژیون سردار نمیدانم؛ اما تجربهام را در اختیار دیگران میگذارم. در این مسیر به صداقت و شرافت یکدیگر نیازمندیم. وقتی افراد تجربهشان را با صداقت و شرافت به اشتراک میگذارند پیام واقعی منتقل میشود.

از اینکه شما زوج کنگرهای هر دو پهلوان هستید چه حسی دارید و این جایگاه چه تأثیری در زندگی شما داشته است؟
پهلوان همسفر شادی:
در کنگره آموختهام که عشق اشتراک در مسیر است. اگر من همسفر مسافرم هستم؛ باید دوشادوش او خدمت کنم. نباید بگویم چون مسافرم خدمت مالی انجام میدهد دیگر کافی است. وقتی همسفر و مسافر در کنار هم مشقِ عشق مینویسند تأثیر آن در زندگی بینظیر است. اولویتهای زندگی جابهجا میشوند. لژیون سردار جایگاهی از عشق و بخشش است که در سبد خانوادهمان قرار دارد و این باعث همبستگی و دلبستگی بیشتر در مسیر زندگی میشود.
پهلوان مسافر بهروز:
ابتدا باید از لطف آقای مهندس بابت این فرصتها تشکر کرد. تأثیر این جایگاه مثل بوی گل یا احساسی است که قابل بیان نیست. واژه پهلوان برای این است که دیگران بدانند چنین اتفاقی برایشان ممکن است. جالب اینجاست که ۹۰ تا ۹۵ درصد کسانی که پهلوان شدهاند تمکن مالی خاصی نداشتند.
چرا آقای مهندس در کنگره۶۰ از واژه پهلوانی استفاده کردهاند؟
پهلوان همسفر شادی:
واژه پهلوان یک صفت پسندیده ایرانی است. لقب پهلوان در پس فعلی میآید که انجام شده است. در گذشته پهلوانها در زورخانهها برای گلریزان پیشقدم میشدند تا همه در شادی شریک باشند. در وادی نهم آمده: «جوانمردی مانند دژی مستحکم است». پهلوانی یعنی جوانمردی، یعنی اولویت دادن به دیگران. کسانی که به اقیانوس کنگره رسیدند خواستههای شخصیشان را در رده دوم قرار دادند. در نهایت خواستهای جز رضایت خدا باقی نمیماند. «خدایا چنان کن سرانجام کار، تو خوشنود باشی و ما رستگار».
پهلوان مسافر بهروز:
پهلوان کسی است که میتواند گذشت کند و عفو و بخشش داشته باشد. در گذشته اینگونه بود و در کنگره هم باید اینگونه باشد.
پیشنهاد شما برای اینکه یک رهجو در کنگره ماندگار باشد چیست؟
پهلوان همسفر شادی:
من خودم را در حد پیشنهاد دادن نمیدانم؛ اما تجربهام میگوید اگر کنگره نروم، کجا بروم؟ اگر حال خوش میخواهم، روز خوب، حس خوب، سطح انرژی بالا هیچجا مثل کنگره نیست. کنگره مکان مقدس و امنی است؛ وقتی وارد کنگره میشویم انگار که ورژن آدم تغییر میکند. نیروهای منفی عقب مینشینند و خوبیها ظاهر میشوند. این زیباترین چیزی است که تجربه کردهام. هر کسی روی این صندلی بنشیند این حس را خواهد گرفت.
پهلوان مسافر بهروز:
اگر کنگره را مثل یک کشور ببینیم برای ماندگاری باید رزومهای داشته باشیم؛ بعضیها سالها در کشوری هستند؛ ولی شهروند نمیشوند. ماندن در کنگره دلیل بر شهروندی نیست. برای شهروند شدن باید در دایرههای مختلف کنگره فعالیت کرد. جایگاه داشتن کافی نیست؛ باید خواست، باید حرکت کرد، باید در مسیر بود.
طراح سوال: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون ششم)
مصاحبهکننده: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون ششم)
عکس، ویرایش و ارسال: راهنما همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ایران تاکستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
497