English Version
This Site Is Available In English

نوری در تاریکی امید را در دلم زنده کرد

نوری در تاریکی امید را در دلم زنده کرد

جلسه یکم از دوره دهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی قشم با استادی مسافر حسن ، نگهبانی مسافر روح الله و دبیری مسافر سجاد  با دستور جلسه ( وادی نهم وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا می شود ) پنجشنبه پانزدهم  آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ در محل دانشگاه خوارزمی قشم آغاز به کار کرد .

خلاصه سخنان استاد؛ 

وقتی از کنگره‌ی شهرکرد به اینجا آمدم، روزهای آغازین برایم دشوار بود. محیط تازه، شرایط متفاوت و فاصله‌ای که از فضای پیشین گرفته بودم، ذهن و روحم را سنگین کرده بود. درست در همان روزها، دستور جلسه وادی نهم بود و جناب آقای سلامی نیز تشریف آورده بودند. ایشان آن روز، وادی نهم را چنان زیبا و با مثال‌هایی روشن و ملموس شرح دادند که سخنانشان در جانم نشست و در عمق وجودم تأثیر گذاشت.یادم هست مثالی که زدند درباره‌ی خودِ کنگره بود؛ گفتند کنگره از چند نفر آغاز شد، در مکانی ساده و بی‌تکلف، اما با حرکت، پشتکار و نیت درست، امروز به جایی رسیده است که در جزیره‌ی قشم دانشگاه تأسیس می‌کند، نزدیک به سیصد شعبه دارد و هزاران نفر به رهایی رسیده‌اند. آن روز، این سخن برایم تلنگری عمیق بود؛ یادآورِ این حقیقت که هیچ حرکت پاکی بی‌ثمر نمی‌ماند و اگر نیت راستین باشد، راه، خود را آشکار می‌کند.من آن زمان تازه از شهری دیگر آمده بودم و درگیر نیروهای منفی بودم؛ اما صحبت‌های آقای سلامی چون نوری در تاریکی، امید را در دلم زنده کرد و نگاهی تازه به مسیر درمان در من گشود. پس از آن، دوباره سراغ کتاب وادی نهم رفتم و نکته‌هایی را که پیش‌تر یادداشت کرده بودم مرور کردم؛ تازه فهمیدم هرکدامشان چه اثر ژرفی در زندگی روزمره‌ام گذاشته‌اند — به‌ویژه مفهوم سپاسگزاری، که جانِ این وادی است.

پیش از آشنایی با کنگره، معنای سپاسگزاری واقعی را نمی‌دانستم. حتی برای کوچک‌ترین خرجی حساب و کتاب می‌کردم و با خود می‌گفتم نباید ده هزار تومان هم اضافه خرج کنم. اما اینجا آموختم که بخشش و شکرگزاری، تنها واژه نیستند؛ عمل‌اند. هنگامی که وارد خدمت مالی شدم، در آغاز بسیار برایم دشوار بود. نیروهای منفی مدام در گوشم می‌گفتند: «ندِه، ضرر می‌کنی.» اما برخلاف آن ترس‌ها، قدم برداشتم. و پس از مدتی دیدم که نه‌تنها ضرر نکردم، بلکه آن بخشش، چندین برابر در زندگی‌ام بازگشت — چه از نظر مالی، چه آرامش ذهنی و چه در فرصت‌ها و موقعیت‌های نیک.

به یاد دارم آقا رضا گفته بود: «هر کمکی که از دل و نیت خالص انجام شود، ده برابرش به تو بازمی‌گردد.» من این جمله را با تمام وجود تجربه کردم. از روزی که با وادی نهم آشنا شدم، دریافتم چقدر در رفتار و نگاهم به زندگی دگرگونی پدید آمده است. صبرم بیشتر شده، زود ناامید نمی‌شوم، و فهمیده‌ام سپاسگزاری تنها برای خوبی‌ها نیست، بلکه برای سختی‌ها نیز هست؛ زیرا در دل هر رنجی، درسی نهفته است.در کار بازار نیز، روزگاری می‌پنداشتم اگر زمانی را به کنگره اختصاص دهم، از کارم عقب می‌مانم و زیان می‌بینم. اما امروز می‌دانم که برکت واقعی در همان ساعاتی است که برای آموزش و خدمت می‌گذارم. آنچه سهم من باشد، بی‌هیچ تلاشیِ بیهوده، به من خواهد رسید.

 

ویرایش و تایپ: مسافر مسعود 

بازنگری و ارسال: مسافر سجاد 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .