«در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهید شد و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است.»
بهواسطه حضور پهلوان همسفر خندان در شعبه شیروان فرصت را مغتنم شمرده و گفتوگویی با ایشان ترتیب دادهایم که توجه شما عزیزان را به خواندن این مطلب جلب میکنیم.

در ابتدا خواهشمندم به رسم کنگره خودتان را معرفی بفرمایید.
مسافرم با ۲۰ سال تخریب وارد کنگره شدند. آخرین آنتیایکس مصرفی ایشان شیشه و هروئین، مدت سفر ۱۱ ماه و ۲۶ روز، به روش DST و داروی OT. با راهنمایی همسفر فریده و مسافر سعید سفر کردیم و مدت ۲ سال و ۷ ماه است که رها هستند. سفر نیکوتین ایشان به مدت ۱۰ ماه و ۲۶ روز به روش DST و داروی درمان آدامس نیکوتین با راهنمایی مسافر فرشید تفرشی انجام شد. مدت رهایی از دخانیاتشان هم ۲ سال و ۵ ماه است؛ همچنین سفر کاهش وزن به راهنمایی مسافر مسعود داشتند، وزن اولیه ۱۰۸ کیلو، وزن فعلی ۹۰ کیلو، کاهش وزن ۱۸ کیلو، رشته ورزشی دارت.
بنده سعادت داشتم در جایگاههای رابط خبری لژیون و لژیون سردار، تایپ، ویراستاری، عکاسی، دبیر و نگهبان سایت، دستیار اسیستانت سایت، ۲ دوره دبیری لژیون سردار، نگهبانی لژیون سردار، کمکخزانهدار، ۳ دوره سردار، ۳ دوره دنوری، الان هم در جایگاه پهلوانی، راهنمایی، دبیر لژیون تغذیه سالم درحالخدمت هستم و عضو آکادمی موسیقی کنگره ۶۰ هستم.
لطفا بفرمایید چگونه با کنگره 60 آشنا شدید؟
در ناامیدترین روزهای زندگی با چشمانی پر از اشک، بعد از انجام UROD وقتی دیدم که مسافرم مجددا مصرف کردند، در گوگل تایپ کردم: آیا واقعا اعتیاد به شیشه درمان دارد؟ و صفحه کنگره ۶۰ بالا آمد. خاطرم هست چنان مشغول مطالعه نظرات خوانندگان در پایین هر مطلب شدم که متوجه نشدم هوا کی تاریک شد. سه ماه شب و روزم شده بود مطالعه کامنتها، گویی در باورم نمیگنجید که این همه آدم از حس و حال رهایی و خوبیهای اعتیاد و معجزه درمان نوشته باشند. حدود چهار ماه بعد وارد کنگره شدم؛ اما در برابر این حرف که باید آموزش بگیرم شدیدا مقاومت کردم، رفتم و هفت ماه بعد با حالی خراب برگشتم، مشاوره شدم، راهنمایی که انتخاب کردم لژیونشان بسته بود، دوماه رفتم و آمدم؛ اما اجازه ورود به لژیونشان را پیدا نکردم. با ناراحتی زیاد از کنگره رفتم؛ ۵ سال و ۴ ماه بعد خسته، درمانده، باحالی غیرقابل وصف وارد نمایندگی دیگری شدم، مشاوره شدم، راهنما انتخاب کردم، باز لژیون بسته بود؛ اما قدرتی از درون باعث ایستادنم پای خواستهام شد و وارد لژیون شدم و امروز بیش از ۸ سال از آن روز میگذرد.
به نظر شما چرا آقای مهندس دستور جلسه گلریزان را در بین دستورجلسات قرار دادهاند؟
دستور جلسات بسته به نیاز کنگره۶۰ و اعضا تعیین و تدوین میشوند. با توجه به مشکلات مالی که در سال ۸۴ برای کنگره به وجود آمد جناب مهندس به فکر چاره افتادند و فرمودند: کنگره باید روی پای خودش بایستد و این نیازمند حمایت اعضا بود. از آنجایی که ایشان نگاهی به سنتهای قدیمی که منقرض شدهاند یا در حال انقراض هستند دارند، از سنت زیبای گلریزان در گذشته کمک گرفتند و اولین گلریزان به گفته برخی از پیشکسوتان در سال ۸۹ در یکی از نمایندگیها جهت خرید زمین انجام شد و بعد از مدتی این به عنوان یک هفته در آیانماه در دستور جلسات سالانه گنجانده شد.
لژیون سردار برای شما چگونه تعریف میشود؟
لژیون سردار، لژیون فهم، لژیون احیای جان، لژیون دیدن، لژیون حس کردن، لژیون سپاسگزاری و لژیون حرکت و رسیدن به خود است.
شما و مسافرتان هر دو پهلوان هستید؛ این بخشش را در زندگی شخصیتان چگونه مدیریت و برنامه ریزی کردید؟
ما بااینکه با فاصله ۵/۵ سال وارد کنگره شدیم؛ اما هر دو خیلی زود به خدمت مالی گره خوردیم؛ هر دو تقریبا ۴ ماه بعد از ورودمان به کنگره عضو لژیون سردار شدیم و تفاوت نگاهمان به خودمان و زندگی را متوجه شدیم. این موضوع برای ادامه مسیر کمکمان کرد؛ اما اصلیترین مسئله خواست بود. البته این را هم بگویم که همیشه هر دو اهل بخشش و کمک به دیگران بودیم، ایشان بیچشمداشت و بیتوقع و بدون حساب و کتاب میبخشیدند؛ ولی من همیشه دو دو تا چهارتا میکردم. میبخشیدم؛ اما با چرتکه! وقتی من به عنوان یک روانباخته وارد کنگره شدم، واژه لژیون سردار جور دیگری در گوشم طنین انداخت؛ نمیتوانم به درستی حسم را منتقل کنم، شاید مثل یک آهنربا به سمتش کشیده شدم. بعد از پرداخت، ایراداتی که هرگز فکر نمیکردم داشته باشم کمکم به من نشانداده شدند و این برایم بسیار جالب بود. دوست داشتم بیشتر ببینم و همین باعث ادامه شد. راستش به قدری اینجا حال خوب دریافت کرده بودم، به قدری بیماریهای سایکوسوماتیکم که سالها با آنها دست و پنجه نرم کرده بودم حل شده بود، به قدری آرزوهایم برایم واقعی شده بودند که حداقل کار، خدمت مالی بود. شاید باورتان نشود! هیچ حساب و کتابی وجود نداشت؛ فقط خواستیم، چون کائنات آدرس هیچکسی را گم نمیکند، ما فقط مسیر رفتن پول را مشخص کردیم؛ اینکه از کجا میآمد به ما ربطی نداشت!
به نظر شما چه تفکری میتواند باعث شود که من همسفر به درجه پهلوانی فکر کنم؟
اگر وادی هشتم را اجرایی کرده باشم، اگر از خودم جبران خسارت کرده باشم اجازه جبران خسازت از دیگران به من داده میشود. بخشش خودم باعث میشود درد دیگران، درد من شود. نیاز دیگران، نیاز من شود و تمام توانم را در جهت کاستن دردی از دردمندی به کار ببندم. وقتی همنوع خودم را ببینم و دوستش داشته باشم، قطعا دوست دارم آرامشی که تجربه کردهام، او هم تجربه کند. تمام تلاشم را میکنم که صدای خندهای که در خانهام میپیچد در خانه او هم بپیچد و همچنان که همسر سالم من دست پرمهرش را بر سر فرزندش میکشد، پدر بیماری به سلامتی برسد تا بتواند دست نوازش بر سر فرزندش بکشد. وقتی نگاه و تقکر من این باشد خواستههایم رنگ و بوی دیگری میگیرند، به جای مشغول شدن به خرید چیزهایی که شاید کوچکترین نیازی درزندگی به آنها نداشته باشم، پسانداز میکنم و قدم بزرگتری برای خودم و دیگران برمیدارم؛ قدمی به بزرگی پهلوانی که هم خیر دنیا و هم توشه آخرتی برای من است.
لطفاً از حس و حالتان در لحظه دریافت شال پهلوانی بگویید؟
فقط میتوانم بگویم برای انجام این عمل عظیم شکر، شکر، شکر. لحظه دریافت شال و کلامالله از دستان جناب مهندس سراسر شوق و شور است؛ لحظاتی که به نظر یک یومالفصل است. لحظه زیبای آنچه میخواستی و آنچه شد؛ لحظه سپاس از انجام این عمل عظیم.
بخشش در کنگره۶۰ چه تاثیری در کار و مسئولیتهای شما در خارج از کنگره ۶۰ گذاشت؟
مهمترین دستاورد بخشش، بازپس گرفتن تواناییهاست، گویی به انجام کارهایی که قبلا آرزوی انجامش را داشتی توانا میشوی، چون یکی از رموز هستی را دریافتهای، هر چند مسئولیتت در مقابل خودت و دیگران بیشتر میشود؛ اما انگار همهچیز آسانتر میشود. برنامهریزیام دقیقتر شد، زمان پربرکتتر شد، گرهها پیدا و کمکم باز شدند، گویی راه باز شد. این روزها با تمام وجود و به زیبایی حس میکنم که:
ماه و ابر و خورشید و فلک درکارند
تا تو نانی به کف اری و به غفلت نخوری
جشن گلریزان نزدیک است؛ برای همسفرانی که در تردید برای بخشیدن به سر میبرند چه راهی را توصیه میکنید؟
اگر همسفری چند دقیقه به روزهای قبل از ورودش به کنگره فکر کند و اگر نیم نگاهی به وضعیت امروزش داشته باشد همه تردیدها از دلش ببرون میرود؛ چراکه میبیند کجا بوده و الان کجاست! وقتی به عنوان تازهوارد وارد کنگره ۶۰ میشوی و یک جلسه مشاوره میشوی، دیگر هیچچیز مثل قبل نمیشود چون نوری به زندگیت تابیده و سیاهیها و تاریکیهای خودت را دیدهای و این دنیا، دنیا سپاسگزاری نیاز دارد؛ چراکه این فرصت در اختیار کمتر کسی قرار میگیرد. برای فهمیدن این موضوع کافی است به این فکر کنم که اگر ۵۰۰ میلیون مصرف کننده ماده مخدر از ۵۰۰ میلیون خانواده در جهان وجود داشته باشند، من چقدر سعادتمندم که از بین این ۵۰۰ میلیون خانواده، به کنگره ۶۰ دعوت شدهام. من اصلا کاری به درمان اعتیاد مسافر ندارم؛ از منظر یک همسفر با ناراحتیها، افکار منفی، کابوسها، دردهای بیدرمان و خواب آشفته به موضوع نگاه میکنم. پس اگر کوچکترین تغییری با حضور در لژیون و دریافت آموزشها کردهام من در برابر این سیستم مسئولم و باید پاسخگو باشم؛ پاسخگویی یعنی عکسالعمل نشان دادن و بهترین عکسالعمل من پرداخت بخش بسیار کوچکی از هزینه هنگفتی است که سیستم برای درمان من و رسیدن من به حال خوش پرداخت کرده؛ اگر میخواهم حافظ این حال خوش باشم باید در برایر آنچه دریافت کردهام پرداخت داشته باشم. اما کافی است قدم بردارم، همسفر! مبلغ مهم نیست، مهم قدم اول است، اگر یک بار نجوایی درونی شنیدی که باید پرداخت کنی در برابر آن نجوا مسئولی. تردید جایز نیست، حرکت کن و قدم بردار، هر قدر که توانستی، مهم این است که به اندازه خودت حرکت کنی.
در پایان پیام شما برای هفته گلریزان چیست؟
در یومالفصلهای زندگی چندین تصویر به من نشانداده میشود؛ آنچه میتوانستم باشم و آنچه بودم. اگر این دو تصویر یکی نباشند من در حسرت خواهم بود. گلریزان فرصتی برای کاستن از این حسرتهاست؛ گلریزان زمان ورود به سرزمین محبت و زمان خرید کالایی است که آن را ندیدهایم. مبادا فرصت از کفمان برود!
کلام آخر:
از درایت، دانش و هوشمندی بنیان محترم کنگره۶۰ سپاسگزارم. حسوحال امروزم سالها قبل برایم دستنیافتنی بود؛ اما به لطف آموزشهای جناب مهندس و فرصتهای خدمتی که در اختیارم قرار دادند و به لطف بهشت امنی به نام کنگره ۶۰ و نسیم خنکی به نام لژیون سردار ناممکنها برایم ممکن شد. برایشان آن بهترین که او میداند را طلب میکنم و امیدوارم قدردان محبتهایشان باشم. از راهنمایان عزیزم در طول مسیر که تا امروز مرا همراهی کردند یسیار تا بسیار سپاسگزارم و از شما همسفران دوستداشتنی نمایندگی شیروان بابت میزبانی و فرصت آموزشی که در اختیارم قرار دادید بسیار سپاسگزارم.
امیدوارم با پایان پاییز ریزش در تکتک ما اتفاق بیفتد.

از اینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار ما قرار دادید بسیار متشکریم.
مصاحبه کننده: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم) دبیر سایت
عکاس: همسفر سهیلا مرزبان خبری
طراح سوال و ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون دوم) نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
121