دوازدهمین جلسه از دوره ششم کارگاهای آموزشی عمومی مسافران و همسفران نمایندگی آبیک با استادی پهلوان محترم مسافر محمد، نگهبانی مسافر عین اله و دبیری مسافر منوچهر با دستور جلسه « وادی نهم، وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بلاتر ی برسد نقطه تحمل پیدا می شود» در روز پنجشنبه 15 آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان محمد هستم یک مسافر ، خدا را شاکرهستم که امروز در جمع شما عزیزان در شعبه آبیک هستم ، امیدوارهستم جلسه ای خوب و پرمحتوا در کنار شما عزیزان داشته باشیم و برداشت خوبی هم برای خودم از این جلسه داشته باشم ، از نگهبان و دبیرشان متشکرم ، از اکبر آقا ممنونم که من را دعوت کردند ، از ایجنت های شعبه بخش مسافران و همسفران ممنونم ، بخش اول دستور جلسه نقطه تحمل است و قسمت دوم دستور جلسه ام گلریزان است .
گلریزان عید بچه های کنگره ۶۰ میباشد، از طرف خودم این عید را خدمت تک تک اعضا تبریک عرض می کنم. لژیون جونز، لژیون دی اس تی، لژیون ویلیام راهنما دارند ولی لژیون سردار خود استاد سردار راهنما هستند، خود آقای مهندس هم عضو این لژیون هستند، خانواده ی آقای مهندس، دیده بان ها، مرزبانان، خدمت گزاران، سفر اولی ها سفر دومی ها فرقی نمی کند، همگی در این لژیون حضور دارند و فرصتی است که برای ما پیش آمده به واسطه آقای مهندس که بتوانیم در این موضوع شرکت کنیم و بهره ببریم .
در مورد نقطه ی تحمل اگر بخواهم صحبت بکنم، خود من روزی که وارد کنگره ۶۰ شدم با هزاران سوال بی جواب وارد شدم، مثل خیلی از آنهایی که از این پله ها پایین می آیند که با خود می گویند می شود، نمی شود، می توانم، نمی توانم، سوالاتی که برای من نامفهوم بود، نمیتوانستم روی صندلی آبی رنگی که شما نشسته اید بنشینم، مدام برای سیگار کشیدن یا صحبت با تلفن بیرون می رفتم، به بهانه های مختلف، تجربه ای که معمولاً اکثر دوستان دارند در ابتدای سفرشان، ولی کم کم که آمدم جلو تر به حرف های راهنما، دوستان که گوش کردم گفتند بنشین روی صندلی و فقط گوش کن، همان سوالاتی که برای من بی جواب مانده بود تک تک مطرح میشد، در پارک و استخر حضور پیدا کردم، شروع کردم به سی دی نوشتن شاید بعد ده ها سال قلم به دست گرفتم، امروز من خودم یک نویسنده شده ام، صبح که بیدار می شوم باید بنویسم، کلی برنامه ریزی کرده ام ذره ذره هر روز چند دقیقه مینویسم، در تمام دوران مصرف لباس ورزشی نپوشیده بودم، ذره ذره در من کنگره ۶۰ شکل گرفت و جا افتاد، منی که صندلی برای من کابوس بود تبدیل شد به صندلی که برای من آرامش داشت، امروز ساعت ها روی صندلی مینشینم بیرون نمی روم به بهانه های مختلف و نقطه تحمل در من ایجاد شد، در من آرامش ایجاد شد، ذره ذره جلو تر آمدم خدمتگزار شدم، سفر اول بودم در آشپزخانه رفتم خدمتگزار شدم، جلو تر که آمدم در امتحان شرکت کردم در قسمت تازه واردین قبول شدم، بعد راهنمایی قبول شدم، بعد در لژیون سردار شروع کردم ذره ذره پانصد هزار تومان، پنج میلیون تومان، شصت میلیون تومان، تا امروز که به این جایگاه رسیده ام، همه چیز در کنگره ۶۰ ذره ذره بدست می آید .

DST یعنی ذره ذره، یعنی من بتوانم نقطه تحمل خود را افزایش بدهم، همانطور که دارو را کم می کنیم، هویتی که از دست دادن بودم در کنگره ۶۰ بدست آوردم، به واسطه همین دستور جلسه نقطه تحمل، درکنگره ۶۰ همیشه حال خوش و آرامش و علم و ثروت است چیز دیگری نیست، استاد امین در سی دی هرس می فرماید درختی که می خواهد محصول خوبی بدهد باید متقارن باشد، گرد باشد، از هر جهت نور دریافت بکند، در کنگره ۶۰ هم همین است، اگر من در منابع علمی و تخصصی دارم رشد می کنم در منابع مالی هم باید حضور داشته باشم، اگر نه همان درختی است که کج رو به بالا رشد می کند، نتیجه اش این است که محصول خوب و با کیفیتی نمیدهد، اگر می خواهید محصول خوبی در زندگیتان داشته باشید محصول با کیفیت و راندمان خوب، باید بر روی سه ضلعش حضور داشته باشید، خروجی لژیون سردار آرامش و خوشبختی است.
جشن گلریزان برای من عید است، عید قربان من همین کنگره ۶۰ است، انجمن های خیریه هستند که در آنجا داد می زنند که مثلاً فلان حاجی فلان قدر کمک کرد، ولی در قبال فلان قدر یک امتیازی می خواهد، این مجوز را به من بدهید، این مجوز ترخیص فلان کالا را به من بدهید، ولی در کنگره ۶۰ شما برای پهلوانی حتی از خدا هم نباید توقع و انتظاری داشته باشید، خداوند از همه چیز ما آگاه است، در لژیون سردار نباید چرتکه بیاندازیم یا حساب و کتاب بکنیم .
امیدوارم که در این هفته نمایندگی آبیک بدرخشد، یادمه یک روز برای افتتاحیه لژیون آبیک اکبر آقا من را دعوت کردند و رفتیم پارک رجائی یک آتشی وسط روشن بود هوا هم سرد بود، و لژیون آبیک از آنجا انشعاب یافت و الان در این محل به نمایندگی تبدیل شده است و مطمئن هستم که این پتانسیل را دارد که یک زمین را برای خودش خریداری کند و شروع به ساخت و ساز کند ، ممنونم که سکوت کردید.
تایپ: همسفر مصطفی «لژیون سوم»
ویرایش، تنظیم و ارسال: مسافر علی «لژیون اول»
- تعداد بازدید از این مطلب :
101