بنام قدرت مطلق الله؛
مصاحبه با پهلوان محترم مسافر مهدی از شعبه البرز توسط نگهبان لژیون سردار مسافر امیر در نمایندگی ستارخان؛
+مسافر امیر: با عرض سلام و خداقوت، سپاسگزاریم از اینکه این مصاحبه را قبول کردید.
لطفاً به رسم کنگره خودتان را معرفی کنید:
-پهلوان مهدی: سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر، تخریب 15 سال، آخرین آنتی ایکس شیره، مدت سفر اول 13 ماه، داروی درمان شربت اوتی روش درمان DST، راهنمای محترم آقای مهدی بخشی، رهایی از اعتیاد تقریبا 2 سال و نیم، ورزش در کنگره شنا در ادامه مدت یک سال سفر سیگار داشتم به راهنمایی آقای علی محبتیان رهایی از بند سیگار 2 سال وسه ماه، با صد کیلو وزن وارد لژیون جونز شدم، کاهش وزن 16 کیلو گرم به راهنمایی آقای علی جندقی و یک سال یک ماه هم رهایی جونز دارم.
+چطور شد که با دنیای تاریکی ها آشنا شدید و نحوه آشنایی با کنگره 60 را برای ما توضیح دهید؟
-من پیام کنگره 60 را در محفل مصرف مواد از یکی از دوستانم گرفتم. دوستی که سن بالایی داشت و در طول زندگی اش بارها ترک کرده بود و فهمیده بود که راهی نیست و با انتقال تجربه اش به من، پیام کنگره را به من رسانید و تجربه دوستانش را که به کنگره آمده بودند و درمان شده بودند را برای من بازگو کرد. اولین بار کلمه درمان را من در آن محفل شنیدم. بعد از عید بود و در فکر بودم که چه کار بکنم و چه کار نکنم و با خودم گفتم میروم کنگره و دو هفته صبر می کنم ، اگر شد که ادامه می دهم و اگر نشد که برمی گردم. کنگره آن چیزی نبود که من فکر می کردم، من با خودم می گفتم خوب شربت تریاک رو خودم از بیرون تهیه می کنم و استفاده می کنم ببینم چه می شود. من عاجز بودم و نمی دانستم و کنگره من را با عجز خودم روبرو کرد. اول من را به خودم شناساند بعد راه را به من نشان داد بعد راهنما برایم گذاشت تا در مسیر مرا هدایت کند. اگر از این دنیا بروم و از من بپرسند که تو چه کار کردی در این دنیا با افتخار می گویم که من اعتیادم را درمان کردم، سیگارم را درمان کردمف اضافه وزنم را که کل دنیا درگیر آن هستند را کاهش دادم و بابت این موضوعات همواره شاکر خداوندم هستم.
+چرا باید سفر یک سفر اولی، سفر با کیفیتی را تجربه کند؟
-دنیای اعتیاد دنیای تاریکی هاست و همچنان هم در بیرون از کنگره60، در تاریکی مانده است. کیفیت سفر برخواسته از آگاهی و دانایی است. وقتی شما در کودکی در یک جای تاریک ورود می کردید بطور طبیعی ترس شما را فرا می گرفت ولی وقتی در آن تاریکی، پدر یا مادرتان دست شما را می گرفتند، ترس از بین می رفت و به کمک او در آن تاریکی قدم می گذاشتید. گرمای محبت آن شخص باعث گرمی دل شما می شود و روش DST که آقای مهندس خلق کردند بسیار بی نظیر می باشد و در هیچ کجای دنیا این روش را نداریم. برای هر کاری ابزاری لازم است و روش استفاده از ابزار، بدون ابزار و راهنمای استفاده، آن کار انجام نمی شود.
+برای ما از خدمتگزار بودن بگویید، چرا باید بعد از رهایی همچنان به کنگره متصل بمانیم و چگونه متصل بمانیم ؟
-من تجربه خودم را می گویم. اواخر سفر اولم بود که همه چیز خوب پیش می رفت ولی احساسی که داشتم برام خوشایند نبود. یک روز به راهنمایم مراجعه کردم و شرایطم را با او در میان گذاشتم. ایشان در کمال دلسوزی گفتند که باید بیایی و اینطرف و بازی کنی، تو در آن دنیای خودت گیر افتاده ای و هنوز ارتباطت با دنیای تاریکی کاملا قطع نشده است. برای قطع این ارتباط باید در سمت مخالف تاریکی ها بازی کنی. تو نمیتوانی فقط حامل و گیرنده باشی، باید رسانا باشی و خدمت تورا رسانا می کند و همانجا بود که من سرداری را پرداخت کرده بودم و برای دنوری اقدام کردم و سعی کردم از خدمت ها کوچک شروع کنم و نگهبان نظم بودم و سایر خدمت ها و شش ماه رهایی بودم که برای مرزیانی ثبت نام کردم و موفق شدم رای بیارم و 14 ماه هم خدمت مرزبانی داشتم. با خدمت کردن به نوعی خودتان را بیمه می کنید زیرا وقتی که در کنگره خدمت می کنید، همه رفتار شما برای سایرین اثرگذار می شود. وقتی در جمع انسان های خوب رفت و آمد می کنی، رفته رفته خودت هم انسان خوبی می شوی و نیازبه این نیست که کاری انجام دهی و فقط باید حضور داشته باشی.
+چرا در کنگره دستور جلسه ای به اسم گلریزان داریم ؟
-برای اینکه منِ مهدی بدانم که کار کنگره از کجا شکل گرفته است. آقای مهندس می گفتند: یک روزگاری ما یک قالب پنیر را با نخ می بریدیم تا حق کسی ضایع نشود. و ایشان به سهم خودشان تلاش خودشان را انجام دادند تا یک روز در یک شهری فردی به نام مهدی رها شود و اگر لژیون سردار نبود هیچ یک از این شعب در سطح کشور تاسیس نمی شد و کنگره در سطح بسیار پایینی به کار خودش ادامه میداد و هیچ شعبه ای تشکیل نشده بود و این حجم از رهایی اتفاق نمی افتاد. آقای مهندس با لژیون سردار توان مالی را به ما هدیه دادند تا از نظر مالی قدرتمند بشویم و بتوانیم همانطور که به ما بخشیدند ما هم ببخشیم.
+قلب هر نمایندگی لژیون سردار است چرا اینگونه می گویند و عضو شدن در لژیون سردار چه حسی دارد ؟
-بزرگترین حلقه محبتی که وجود دارد تا بتواند انسان ها را از تاریکی خارج کند لژیون سردار است. جایی است که از کسی پول نمی خواهند بلکه سفره ایست که همه ما درکنار آن هستیم و استفاده می کنیم ولی در خلال این استفاده می بینم که دوستم به اندازه وسع خودش در حال کمک به این سفره است و الگو می گیرم. یاد می گیرم که می توانم خوبی را با دیگران سهیم شوم. برای همین جایی که الان نشسته ایم هزینه شده است و همه خدماتی که در نمایندگی دریافت می کنیم هزینه دارد. من در حال استفاده رایگان از آن هستم ولی رایگان به دست من نرسیده است. دیگران هزینه های من در سفر اول و دوم را پرداخت کرده اند. من می توانم به این بینش و آگاهی در لژیون سردار برسم که می توانم مفید و مثمرثمر باشم و فقط سایه نداشته باشم و سبز نباشم بلکه علاوه بر این موارد میوه هم بدهم. و اینکه چه میوه ای می خواهی بدهی به خودت بستگی دارد. لژیون سردار به تو این فرصت را می دهد تا میوه ات فراوان، شیرین و به دست آنکسی برسد که محق است. درد ما را کنگره 60 درمان کرد دردی که هیچ کسی نتوانست آنرا حل کند و الان که درمان شده ام باید این تصمیم را بگیرم تا زنجیر محبت را رها نکنم تا من هم در این میدان بهره ایی ببرم.
+کلمه ای که بسیار زیاد در لژیون سردار استفاده می شود " بخشش " است لطفا این کلمه را توضیح دهید؟
-شما دارید از یک قطره در مورد دریا می پرسید وقتی این قطره در عظمت دریا گم شده، چه چیزی می تواند بگوید. بخشش واژه بزرگ و سنگینی می باشد. درکنگره 60 و در دوره ای که عصا از کور می دزدند، یک گروهی بخشیدند تا من درمان شوم و لژیون سردار این امکان را فراهم می کند تا من هم برای رهایی دیگران ببخشم چون راه مستقیم پیشرو ندارد و پیشرو آن الله است. کشتی نجات کنگره در حال حرکت می باشد و این من هستم که دستم را به آن گیر داده ام و خداوند این فرصت را به من داده تا در جایگاه مرزبانی، راهنمایی یا پهلوانی خدمت کنم وبه من تذکر داده که اگر می خواهی با توشه ای پر از این دنیا رخت سفر ببندی، می توانی دست چند نفر دیگر را هم بگیری نه اینکه من مستقیما دست دیگران را بگیرم، خیر، بلکه من وصل به جایی هستم که آنجا دست دیگران را می گیرند و من خدمت مالی انجام می دهم. در ادوار گذشته نداشته ایم که به نجات انسان ها از جهل و تاریکی پرداخته شده باشد. شما برو مسجد وبگو من مصرف کننده هستم و می خواهم از امروز در این مسجد خدمت کنم، به خدا به شما استکان نمی دهند تا بشویید ولی در کنگره چای و خدمات رایگان به شما ارائه می شود و تو را در آغوش می گیرند، در کجای دنیا یک مصرف کننده را در آغوش می گیرند. در کجای دنیا یک انسان دیگری مثل راهنما را حتی از پدر و مادرت هم بیشتر دوست داری زیرا تو را دوباره متولد کرده وبه زندگی برگردانده است و همه اینها به دلیل وجود لژیون سردار می باشد.
+دستور جلسه این هفته وادی هفتم می باشد و شما در لژیون سردار به جایگاه دنوری و پهلوانی رسیده اید، آن حقیقتی که شما رمزو رازش را کشف کردید و شما را به این سمت هدایت کرد برای ما بازگو فرمایید؟
-من فقط فرمان را اجرا کردم. آقای مهندس می گویند که ایمان و محبت مانند خون هستند وبدن انسان را گرم می کنند. من هر زمان که در لژیون سردار می نشستم، بدنم گرم می شد و احساسات خوبی را تجربه می کردم و به نوعی منقلب می شدم. استاد امین هم می گویند که هر کسی بوی گل را به نوعی تشریح می کند. الگوهایی که می دیدم خیلی تاثیر گذار بودند و محال ممکن است که شما در کار خیر مشارکت داشته باشی ولی خیر نبری. لژیون سردار برای من آن باغ گلی است که از بوی گلهای خوش آن مست می شوم.
+زمانی که شال پهلوانی را گرفتید چه حسی داشتید؟
-من زمانی که شال پهلوانی را از آقای مهندس گرفتم برروی پاهایم بند نبودم. تمام آن سند ها وقولنامه هایی که دارم یک طرف و این شال پهلوانی یک طرف و اگر به من بگویند در این دنیا چه داری من میگویم که شال پهلوانی کنگره 60 را دارم و به آن افتخار می کنم و دوست دارم که در این مسیر استمرارداشته باشم همانطور که آقای مهندس می گویند که حرکت در مسیر نور و روشنایی مانند رکاب زدن دوچرخه می باشد و همواره باید در حرکت باشید و به محض رکاب نزدن، محکوم به سقوط هستید. خدمت در کنگره 60 برای رشد خودمان است و آن مبلغی که پرداخت شد اساسا مال من نبوده ولی نوبت من بوده. خداوند دیده که من با تمام خصوصیت های بدی که دارم، دوست دارم زندگی سالم داشته باشم و خوب زندگی کنم و به همین دلیل این فرصت را به من اهدا کرده است تا از آن استفاده کنم و رشد کنم.
+اگر پیامی دارید لطفا بفرمایید؟
-از شما بابت دعوت به مصاحبه سپاسگزارم. نمایندگی خیلی خوش انرژی دارید. از خدا می خواهم تا زمانی که در این بعد جسمانی هستم، تلاش هایی که آقای مهندس برای آسایش و آرامش زندگی بشریت انجام داده اند رو ببینم. معالجه بیماران سرطانی، پارکینسون، کولیت روده و . . .
امیدوارم بشریت به این فهم و آگاهی برسد که چه شخصیتی در چه دوره ای چه محبتی در حق او انجام داده است.
تایپ: مسافر حمیدرضا
مصاحبه: مسافر امیر
مرزبان خبری: مسافر ماهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
185