به نام خدایی که هر لحظه اش بخشایش و بخشندگی است و از درونمان نوری تازه می رویاند،گلریزان برای من: فرصتی است برای دلبری، فرصتی است برای طنازی در پیشگاه پروردگارم، گلریزان برای من یک جور شکرگزاری عملی هست،شکر خیلی چیزها است. شکرگزاری برای حالی که قبل از ورود به کنگره داشتم و حالی که الان دارم،شکرگزاری به خاطر مطالبی که توی کنگره یادگرفتم که هیچ جای دیگه امکان فهمش برای من نبود، کجا میتوانستم اینقدر احوالات مسافرم رو درک کنم و دست از قضاوتها و قیاسها و الویتبندیهای اشتباهم بردارم؟
کجا میتوانستم بفهمم که انرژیهای منفی از بحث و جدل تغذیه میکنند، کجا میتوانستم؟ چه زمانی در دعاهایم از خدا میخواستم تا صبری به من عطا کند که فرق بین خواست دلم و زمانبندی او را بفهمم؟ همیشه فقط عاجلانه خدای اجابت کننده صرفا خواستههای خودم را دوست داشتم، کجا میتوانستم بفهمم که عشق فقط با بخشش زنده میماند؟ کجا این آموزش ناب را به من میداد که آنچه باور است محبت است. در هیاهوی این روزگار پرآوازه که الان سبک و سیاقش روی منیت و خودخواهی و به فکر خود بودنها میچرخد کدام قسمتش آموزشی برای من میگذاشت که بخواهم بخشش را زندگی کنم؟ بخواهم عشق را بفهمم؟
کجا میتوانست اینقدر قشنگ تاریکیهای درونام را به من نشان بدهد تا بتوانم آنها را به تزکیه و پالایش برسانم؟ کجا میتوانست به من یاد بدهد که بال پروازی از جنس عشق و گذشت و قوی بودنها برای جان خسته مسافرم باشم تا به پرواز برسیم؟ واقعا کجا؟ من آنها را از کنگره وام گرفتم، من آنها را آنجا کسب کردم و دلم میخواهد این فضا گسترش پیدا کند تا همه ما بتوانیم از نعمتهایش بهرهمند باشیم و من هم به نوبه خودم سهمی در این مسیر داشته باشم.«ببخش تا بمانی که ماندنی ترینها آنانی هستند که از خود گذشته اند»
ویرایش و ارسال : همسفر معصومه دبیر اول سایت همسفران نمایندگی لواسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
84