English Version
This Site Is Available In English

جهش عظیم

جهش عظیم

ششمین جلسه از دوره ششم کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰ نمایندگی الیگودرز با استادی ایجنت مسافر نعمت، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر امیرحسین با دستور جلسه 《وادی نهم و تاثیر آن روی من 》پنج‌شنبه  ۱۴۰۴/۸/۱۵ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان نعمت هستم یک مسافر

شاکر و سپاسگزار خداوند بزرگ هستم که این فرصت را به من داد تا در جمع شما حضور داشته باشم، از آقای مهندس صمیمانه تشکر می‌کنم که بستری فراهم کردند تا من و خانواده‌ام به آرامش برسیم، در ابتدا رهایی‌ های شعبه را تبریک عرض می‌کنم، هفته گذشته از لژیون دوم به راهنمایی آقای امیر، سه نفر رهایی یافتند، این موفقیت را به آقا امیر تبریک می‌گویم، این هفته نیز از لژیون یکم به راهنمایی آقا وحید سه رهایی داشتیم و من این رهایی ها را تبریک می‌گویم.

در آغاز جلسه، این پیام را می‌خوانیم:  

《آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است،دوستان، تنها پیوند محبت ما را به هم متصل نگاه خواهد داشت》چیزی که کنگره را از سایر انجمن‌‌ها متمایز می‌کند، همین محبت است، افراد با حال خراب وارد کنگره می‌شوند و این پیوند محبت است که آن‌ها را جذب می‌کند، تنها راه تغییر انسان‌ها محبت است، و تنها ابزاری که می‌توان با آن انسان‌ها را دگرگون کرد، محبت است، استاد امین می‌فرمایند: «ما جایی به هم احساس محبت داشتیم که اکنون دور هم جمع شده‌ایم و خانواده‌ای تشکیل داده‌ایم.» همه ما به واسطه همین محبت کنار هم هستیم.

دستور جلسه این هفته وادی نهم است:

اعتیاد یک بیماری جسمی است، آقای مهندس بارها تأکید کرده‌اند که جسم اهمیت زیادی دارد، در بدن ما مواد شبه‌افیونی مانند سروتونین، اندورفین و حتی انسولین وجود دارد که حالات روحی، روانی، خواب، بیداری و شادی ما را تنظیم می‌کنند، با مصرف مواد مخدر، تنظیم این مواد به هم می‌ریزد و سیستم ایکس بدن تخریب می‌شود، همسفر نیز تحت تأثیر استرس و نگرانی ناشی از وضعیت مسافر، دچار اختلال در سیستم ایکس می‌شود، ترشح هورمون استرس، نورون‌های مغزی را از بین می‌برد و باعث کاهش نقطه تحمل می‌شود، همسفران ما زود به هم می‌ریزند، تحملشان پایین می‌آید و حتی در برابر مسائل کوچک واکنش شدید نشان می‌دهند، هدف ما بازسازی سیستم ایکس است، این بازسازی با داروی مناسب، زمان مناسب و آموزش مناسب انجام می‌شود، داروی شربت تریاک، حاوی عناصری است که به جسم کمک می‌کند، اما کافی نیست جسمی که قبلاً خود مختار بوده، حالا وابسته شده و آگاهی‌اش را از دست داده است.

بخش دیگر درمان، آموزش است، سلول‌های بدن شعور و آگاهی دارند و باید با آموزش، دوباره خودمختار شوند، مثل کودکی که زمین می‌خورد؛ ما دستش را می‌گیریم، اما راه رفتن را خودش باید یاد بگیرد، آموزش در کنگره اتفاق می‌افتد و شرط اول آن، تسلیم شدن است، که با نوشتن سی‌دی به تنهایی حاصل نمی‌شود؛ باید تسلیم کنگره، راهنما و خدمتگزاران باشیم تا نتیجه بگیریم.

در بخشی از وادی نهم صحبت از ایمان راسخ می‌شود، زمانی که وارد کنگره می‌شویم، به مکان امن و مقدسی قدم می‌گذاریم و آرام‌آرام ایمان پیدا می‌کنیم، اما ایمان راسخ یعنی بتوانیم همه گزینه‌ها را اجرا کنیم، به فرمان راهنما گوش دهیم، در زمان مقرر وارد لژیون ویلیام وایت شویم، همسفر را همراه کنیم، و در زمان مناسب وارد لژیون سردار شویم.

من از لژیون سردار این برداشت را دارم که به دنیای تازه قدم می‌نهم و به خویشتن خویش فکر می‌کنم،زمانی که وارد لژیون بخشش می‌شویم، ورق زندگی برمی‌گردد؛ یک جهش عظیم هم از نظر فیزیولوژی و هم از نظر روحی اتفاق می‌افتد، جهشی که در باورهای معمول نمی‌گنجد، ورود به لژیون سردار نیز مرحله‌ای دیگر از این مسیر است، در این مسیر فرد می‌تواند سردار شود، دنور شود، پهلوان شود یا به نشان در بی‌نشانی برسد؛ هرکدام از این مراحل، دنیایی از معنا و تجربه را در خود دارد، در این مسیر، انسان به خویشتن خویش می‌رسد.

اگر بخواهم از حس و حال خودم بگویم، زمانی که برای گرفتن اجازه پهلوانی خدمت  آقای مهندس رسیدیم، لحظه‌ای خاص و فراموش‌نشدنی بود، جا دارد در همین‌جا از همسفر عزیزم صمیمانه تشکر کنم؛ در این مسیر، عاشقانه کنارم بود و بخش عمده‌ای از این بخشش، با تلاش و همراهی ایشان آغاز شد. از صمیم قلب سپاسگزارم، وقتی که برای گرفتن شال خدمت آقای مهندس رفتیم، حس عجیبی به ما دست داد؛ باور کنید از خود بی‌خود شدیم، ما از تهران حرکت کردیم و تا رسیدن به الیگودرز، اصلاً متوجه مسیر نشدیم؛ انگار در حال پرواز بودیم.

توصیه‌ام این است که از صد خودتان بگذرید، بخشش یعنی گذشتن از چیزی که دوستش دارید، نه چیزی که دیگر به کارتان نمی‌آید، بخشش، آن نیست که پولی که اضافه آمده یا لباسی که دیگر نمی‌پوشید یا برنجی که مصرف نمی‌کنید را ببخشید، بخشش واقعی یعنی از دارایی‌ که دوستش دارید بگذرید؛ یعنی اگر چیزی دارید، نیمی از آن را ببخشید، بخشش زمانی معنا پیدا می‌کند که احساسش کنید؛ وقتی سبد پول از جلویتان رد می‌شود و تنها ۱۰ یا ۲۰ هزار تومان می‌دهید، این بخشش نیست، بخشش زمانی برای ما اتفاق می‌افتد که ببخشی و فشارش را حس کنید؛ آن‌وقت است که بخشش واقعی شکل می‌گیرد.

در پایان از جناب مهندس سپاسگزارم که این بستر امن و مقدس را برای ما فراهم کردند؛ جایی که توانستیم پناه بیاوریم، آرامش را به خود و خانواده‌هایمان هدیه کنیم و به حال خوش برسیم، هفته آینده روز یکشنبه، جشن گلریزان را در پیش داریم و امیدوارم جشن باشکوهی داشته باشیم، از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید از شما سپاسگزارم.

قدردانی از اعضای لژیون سردار بابت پرداخت تعهد گلریزان ۱۴۰۳:

رهایی های نمایندگی: 

تایپ: مسافر امین

ویرایش: مسافر فاضل

عکس: مسافر حمید

تنظیم و ارائه: مسافر حجت

مسافران نمایندگی الیگودرز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .