English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده _روایتی از خاکستر به اوج همچو ققنوس

گروه خانواده _روایتی از خاکستر به اوج همچو ققنوس

در پرتو یاد و یاری قدرت مطلق، گفتگویی سرشار از عشق، تلاش و امید را آغاز می‌کنیم. امروز در خدمت یکی از مسافران و همسفران کنگره60 هستیم، عزیزانی که با توکل بر خداوند و عمل به آموزش‌های کنگره توانسته‌اند از تاریکی‌ها عبور کرده و به نور آرامش و تعادل برسند.

همسفر مهناز و مسافر حامد با سال‌ها تخريب آنتی‌ایکس تریاک وارد کنگره شدند. به مدت ۱۱ ماه و ۷ روز به راهنمایی مسافر امیر و همسفر شادی سفر کردند. اکنون ۹ سال و ۲۰ روز است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش همسفر ایروبیک و بسکتبال و ورزش مسافر والیبال و شناست. به لطف خداوند و آموزش‌های کنگره60 آن‌ها تقریباً بیشتر جایگاه‌های خدمتی را پله‌پله تجربه کرده‌اند. ازجمله خدمات ایشان می‌توان به عضویت در لژیون سردار، نگهبانی لژیون سردار، پهلوانی و در حال حاضر مرزبان همسفران نمایندگی امیرکبیر و ورزشبان ایروبیک در پارک طالقانی هستند.


لطفاً از نحوه آشنایی‌تان با کنگره و سفری که داشتید برای مخاطبین صحبت کنید؟

پهلوان مسافر حامد:

من اولین بار از سایت کنگره60 با کنگره آشنا شدم و کتاب‌های آقای مهندس را دانلود کردم. مطالعه این کتاب‌ها برایم بسیار جذاب بود و حس می‌کردم که چیزی در آن‌ها وجود دارد که مرا تا صفحه آخر می‌کشاند. البته ۲ سال بعد از خواندن کتاب‌ها وارد کنگره شدم و در آنجا متوجه شدم که اگر بخواهم مسئله اعتیاد خود را حل کنم؛ باید از طریق کنگره 60 باشد.

پهلوان همسفر مهناز:

خیلی خوشحالم که در خدمت شما هستم و از فرصتی که در اختیارم قراردادید، سپاسگزارم. خوشحالم که عضو کوچکی از کنگره 60 و لژیون سردار هستم. اوایل برایم خیلی سخت بود که وارد کنگره شوم. بعد از رهایی مسافرم وارد شدم و تا قبل از آن می‌دیدم که مسافرم باذوق و اشتیاق جلسات را شرکت می‌کند و گاهی هم ناامید می‌شد؛ اما توانست به‌خوبی سفر کند و رهایی‌اش را بگیرد. مشکلی که داشتم این بود که مسافرم خدمات زیادی درکنگره داشت و صبح‌ها قبل از سرکار به آکادمی می‌رفتند و سی‌دی‌های مهندس را تکثیر می‌کردند و در قسمت نشریات سی‌دی‌ها را ضبط می‌کردند. من مخالف بودم، اما مسافرم می‌گفت که با این خدمات می‌تواند در کارش رشد کند. از زمانی که خودم وارد کنگره شدم و از آموزش‌ها استفاده کردم و سخنان رهجوها و راهنمایم را شنیدم، متوجه شدم که این خدمات چقدر می‌توانند در زندگی من تأثیرگذار باشند.

چه تفکری باعث انگیزه قوی در شما برای ورود به جایگاه پهلوانی شد؟

پهلوان مسافر حامد:

این‌یک جایگاهی نیست که انسان بخواهد یک‌دفعه فکر کند و وارد آن شود. وقتی‌که درکنگره آقای مهندس یک جایگاهی را تعیین می‌کند، جایگاهی است که افراد مختلف بتوانند به آن دست پیدا کنند. مثلاً چهارشنبه گذشته مهندس جایگاه سه میلیارد تومان را تعریف کردند و خودشان هم اقدام کردند؛ یعنی وقت آن رسیده که افراد کنگره 60 بتوانند به این جایگاه ورود پیدا کنند. دوره پهلوانی هم برای من همین بود. اول دست‌نیافتنی بود، اما بعدازاینکه به آن فکر کردم، بعد از دو سال شدنی شد. انگیزه قوی من این بود که هر جایگاهی که درکنگره تعریف می‌شود، یعنی افراد می‌توانند به آن دست پیدا کنند و با توجه به تلاش خود به آن جایگاه برسند.

پهلوان همسفر مهناز:

احساس امنیت و داشتن حال خوبم که با مسائل مادی نمی‌شد جای خالی آن‌ها را پر کرد، انگار که از درون یک نفر به من می‌گفت تنها راهی که می‌توانی به آن حال خوش برسی، لژیون سردار است. اینطور به نظر می‌رسید که گره‌ها و مسائل من با این خدمت باز می‌شود.


با توجه به اینکه جایگاه افراد را برای کنگره انتخاب می‌کنند، بعدازاینکه به جایگاه پهلوانی انتخاب شدید، چه حسی داشتید؟

پهلوان مسافر حامد:

همه جایگاه‌ها درکنگره ارزشمندند و هرکدام در زمان خودش ارزش خاصی دارد. جایگاه دبیری، نگهبانی، سردار ارزش خودش را دارد؛ اما بعضی از جایگاه‌ها می‌توانند لحظاتی را رقم بزنند که موقعیت بقیه لحظات را از زندگی تعیین کند. وقتی در یک جایگاه کاری انجام می‌دهید و حسی از آن برای شما به ارمغان می‌آورد، باعث می‌شود مسیرتان را بازنگری کنید و با توجه به آن حس، بقیه مسیرتان را ادامه دهید. حس پهلوانی هم همین‌طور است؛ شاید باعث شود هرلحظه که می‌گذرد، مصمم‌تر شوید.

نسبت به اینکه خدمات مالی کردن کار درستی است، چه نظری دارید؟

پهلوان مسافر حامد:

این موضوع مسیر را برایم روشن کرد. البته از ذرات جرقه می‌توان به آن روشنایی وسیع دست پیدا کرد. کاری که پارسال انجام‌شده متعلق به پارسال است و درکنگره باید هرسال و هرروز نسبت به گذشته درحرکت بود و متمرکز نشد.

پهلوان همسفر مهناز:

من فکر می‌کنم برای اینکه انسان بخواهد یک خدمتی را انجام دهد، قبل از آن باید از درونش مسائلی داشته باشد که گره‌هایی داشته و اینطور تشخیص داده‌شده که با انجام این خدمت، گره‌ها را باز کند و مسائل را با این خدمت ببیند و تشخیص دهد. به همین شکل است که یک شخص برای یک خدمت انتخاب می‌شود تا چالش‌های درونش را با آن خدمت حل کند.

از لحظه دریافت شال زیبای پهلوانی از دستان پرمهر مهندس صحبت کنید.

پهلوان مسافر حامد:

در روز چهارشنبه 14/8/404، آقای مهندس تعداد زیادی شال پهلوانی اهدا کردند. حسی که در آن لحظه داشتم؛ قطعاً برای بعضی وقت‌ها گفتنی نیست و بعضی زمان‌ها قابل‌بیان نیست؛ اما آن‌قدر قدرتمند است که وقتی یک نفر آن را با خود به شعبه می‌آورد، می‌بینیم که سال‌های بعد چند نفر می‌آیند و دوست دارند آن حس را تجربه کنند. شاید برای این حس کلمات قادر به بیان نیستند.

پهلوان همسفر مهناز:

حالی که آن لحظه داشتم؛ مثل توصیف کردن بوی گل برای کسی است؛ مثل‌اینکه بین زمین و آسمان بودم. حسی که آن لحظه داشتم، حسی است که هیچ زمان از یاد نخواهم برد و آن لحظه فقط اشک می‌ریختم از این‌همه انرژی و حال خوبی که داشتم غیرقابل‌باور بود. احساس می‌کردم یک نوری در درونم به وجود آمده و واقعاً سپاسگزار خداوند و آقای مهندس دژاکام هستم.

حضور شما در لژیون سردار چه تأثیرات مادی و معنوی در زندگی شخصی شما داشته است؟

پهلوان مسافر حامد:

حضور در این لژیون تأثیرگذار است؛ قطعاً هم در بیرون و هم در درون کنگره. از زمانی که خدمت مالی را تجربه می‌کنی؛ شاید یک فعل بیگانه برای خیلی‌ها باشد و من هم مستثنا نبودم. هیچ‌وقت اقدام به بخشش مالی نمی‌کردم و اگر می‌کردم، مربوط به شرایطی بود که نیت بخشش نبود؛ اما قطعاً تأثیرگذار است و تأثیر کلی دارد. وقتی عملی را انجام می‌دهید، فارغ از اینکه بدانید آن کار برای چه انجام می‌شود، به کنگره می‌روید و سی‌دی گوش می‌کنید؛ اما به‌واقع نمی‌شنوید و آن اتفاقات و تغییرات در زندگی نمی‌افتد؛ اما یک موقع در زندگی شخصی، پلن‌هایی وجود دارد که هیچ‌وقت اتفاق نمی‌افتد. حضور در لژیون سردار و خدمت مالی این فرصت را به انسان می‌دهد.

پهلوان همسفر مهناز:

باید بگویم که دیدگاه من نسبت به این قضیه در اوایل خیلی اشتباه بود و فکر می‌کردم که اگر این مبلغ وجود دارد، چرا نباید برای رفع نیازهای خانوادگی‌ام باشد؟ این دیدگاه غلطی بود که بعداً متوجه شدم؛ اما به‌تدریج این دیدگاه عوض شد و احساس امنیت و ایمان به مسیر، ذره‌ذره در وجودم شکل گرفت. خیلی عوض شد و محکم‌تر قدم برداشتم و خدا را شکر می‌کنم که توانستم این خدمت را به لطف خدا و آقای مهندس و به پشتوانه و کمک‌های بی‌دریغ مسافرم که همین‌جا تشکر می‌کنم، انجام دهم.

اگر بخواهید به‌عنوان یک پهلوان اهمیت حضور افراد در لژیون سردار را برای سفر اولی‌هایی که در ابتدای راه هستند، تشریح کنید، چه صحبتی خواهید داشت؟

پهلوان مسافر حامد:

این هم مثل سایر قسمت‌های کنگره 60 است که هر قسمت علامت‌گذاری شده و هر رهجو باید چه مسیری را طی کند. لژیون سردار هم یک قسمت جدانشدنی از پازل درمان است و فرد فقط با توجه به نیاز خود وارد می‌شود. این نیاز با توجه به جهان‌بینی و حضور در جلسات در فرد به وجود می‌آید و اهمیت آن روی تمام قسمت‌هایی که فرد برای رسیدن به نتیجه دارد، تأثیر مستقیم و صددرصدی دارد. با توجه به گذشتی که در لژیون سردار یاد می‌گیرد، باعث می‌شود از مراحل مختلف بتواند به‌راحتی عبور کند.

پهلوان همسفر مهناز:

قطعاً تمام افرادی که در لژیون سردار هستند، راهی که دارند طی می‌کنند و مسیری که در آن قرارگرفته‌اند، ممکن است یکسری افکار منفی ذهنشان را خدشه‌دار کند و سد راهشان شود؛ اما وقتی حضورداشته باشند و از مشارکت جمع استفاده کنند و از تجربیات دوستانی که تجربه‌های مختلفی در این مسیر داشته‌اند، بهره‌مند شوند، بسیار تأثیرگذار است. آن عشقی که در تک‌تک افراد در وجودشان زنده شده و در لژیون خدمت می‌کنند، آن را از تک‌تک افراد دریافت می‌کنند و باعث می‌شود که تا زمانی که در حال خدمت هستند، قدم‌هایشان را محکم‌تر بردارند.

اگر پیامی برای سایر زوجین خدمتگزار مبنی بر ورود به سمت پهلوانی دارید، بفرمایید.

پهلوان مسافر حامد:

صرفاً این نیست که همه بخواهند پهلوانی را در یک مقطع تجربه کنند؛ اما می‌توانند به‌عنوان یک هدف به یک جایگاهی که لمس می‌کنند، سمت پهلوانی بروند. وقتی زوج وارد کنگره می‌شوند؛ یعنی لطف خداوند شامل حالشان شده و وجود این‌ها باهم باعث حفظ شدن در مسیر درمان می‌شود. به هر میزان که می‌توانند مشارکت داشته باشند و آموزش وجود داشته باشد، بسیار مهم است که یک نفر بدون هماهنگی، همه ارقام مربوط به خانواده را کمک مالی به کنگره نکند.

پهلوان همسفر مهناز:

اینکه می‌گویند مسافران بهتر است که همسفر داشته باشند، درروند سفر مسافر خیلی تأثیرگذار است و کمک‌کننده است؛ چون همگام باهم با مسائل روبرو می‌شوند و می‌توانند همدیگر را بهتر درک کنند. اگر جایی به مشکلی برخورد کنند، می‌توانند کمک‌حال همدیگر باشند. در بحث پهلوان بودن هم اگر این صور مادی را در نظر بگیریم، بازهم نقش خیلی مهمی دارد. همگام باهم قدم برداشتن، دلگرمی است که باعث می‌شود تفکراتشان در این مسیر به هم نزدیک‌تر شود و آن حسی که در این خدمت دارند، پررنگ‌تر شود. همدل و همراه هم می‌شوند و همدیگر را حمایت می‌کنند و اگر در مسیر به مشکل برخورد کنند، به همدیگر دلگرمی می‌دهند. مسئله مسافر و همسفر بودن می‌تواند نقش زیادی در این جایگاه ایفا کند.

مصاحبه‌کننده: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون اول)
عکاس: همسفر مرجان رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی امیرکبیر

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .