نهمین جلسه از دوره سیزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی شوشتر، با استادی راهنمای محترم مسافر اکبر، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر سلیمان، با دستور جلسه «وادی نهم » در روز سهشنبه، سیزدهم آبانماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، اکبر هستم مسافر، از استاد جلسه تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم. همچنین سپاسگزارم از پیشکسوتان عزیز، راهنمای محترمم، علی آقا و مرزبانان گرامی که این فرصت خدمت را برای من فراهم کردند.
دستور جلسه امروز، وادی نهم است. در کتاب عشق، آقای مهندس میفرمایند:
«وقتی انسان از آسمان به زمین رانده شد.»
انسان با شعور بالا آفریده شد و خداوند به او اختیار داد؛ اختیاری که میتواند با آن کار خیر انجام دهد یا کار ضد ارزشی.
خداوند برای هدایت انسان دو راهنما قرار داده است:
یکی راهنمای بیرونی، که همان پیامآوران و فرستادگان الهی هستند و دیگری راهنمای درونی، که همان عقل و وجدان انسان است.

در کتاب آسمانی نیز آمده است که از ضد ارزشها دوری کنیم؛ دروغ نگوییم، قضاوت نکنیم، تجسس نکنیم، در کار دیگران دخالت نکنیم، نزول ندهیم و کنجکاوی بیجا نکنیم.
اگر میخواهیم در صلح و آرامش باشیم و زندگی خوبی داشته باشیم، باید از ضد ارزشها دوری کنیم؛ نباید مواد مخدر یا الکل مصرف کنیم، چون نتیجهاش حال خراب است.
آقای مهندس در ادامه میفرمایند که در هستی، همهچیز نقطه تحملی دارد. من خودم وقتی وارد کنگره شدم، تازهوارد بودم و نقطه تحملم پایین بود، چون حالم خوب نبود. راهنمایم از من خواست که سیدی بنویسم. در هفتههای اول خیلی سخت بود، اما وقتی ده صفحه نوشتم و به راهنما نشان دادم، گفت: «خوبه.» چون میدانست در آن مرحله، توانم همینقدر است. راهنماها آموزش دیدهاند که بدانند تازهوارد را چطور باید هدایت کنند. اگر از ابتدا سخت بگیری، ممکن است از مسیر خارج شود. اول باید با محبت برخورد کرد تا کمکم ظرفیت و نقطه تحمل بالا برود.
برای مثال، اگر یخ را در نظر بگیریم، در یک درجه آب میشود، در درجهای دیگر بخار، و با حرارت بیشتر به جوش میآید. انسان هم همینگونه است؛ اگر نقطه تحملش پایین باشد، با کوچکترین مسئلهای—مثلاً کسی پشت چراغ قرمز بوق بزند—آشفته میشود و بههم میریزد. بنابراین، بالا بردن نقطه تحمل یعنی رسیدن به آرامش و تعادل.
ممنونم که به صحبتهایم گوش کردید.
- تعداد بازدید از این مطلب :
101