سومین جلسه از دوره سیزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ ویژه مسافران نمایندگی ملایر، با استادی راهنما مسافر بهمن، نگهبانی راهنما مسافر منصور و دبیری مسافر مصطفی با دستورجلسه «وادی نهم و تاثیر آن روی من » روز سهشنبه ۱۳ آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در مورد دستورجلسه این هفته در واقع متنی را ما در آموزشهای کنگره۶۰ یک پیامی است میگوید: فر انسانهای بر باد رفته و در خاکستر مدفون شده مانند گنجی به صاحبان آنان باز پس خواهد داده شد مشروط به اینکه خود طلب نمایند این در واقع پیام یا این مطلب را من هرموقع به آن میرسم یک کمی تعمق میکنم، انگار یک کم تکاندهنده است، اصلاً یک جاهایی یک متنهایی زمانی که آدم به آنها برمیخورد بستگی به آن حال و هوا و شرایط انسان دارد که ببینم در چه شرایطی قرار دارند ولی روی هم رفته تمام مطالب و آموزشهای کنگره۶۰ سرشار از آموزش است؛ یعنی اینکه فقط مانده به اينکه ببینم ظرفیت من چقدر است و من در چه جایگاهی قرار گرفتم آیا طالب گرفتن آموزش هستم؟ یا اينکه در جای دیگری قرار دارم.
وقتی نگاه فلسفه و مقوله اعتیاد و دنیای اعتیاد کنیم میبینیم که این نقطه ی تعملی را که امروز در موردش دارد صحبت می شود در جلسات در تاریکیها و در آن قسمت قبلی هم وجود داشت؛ یعنی اینجوری نیست که نقطه تحمل فقط در مسیر ارزشها باشد در مسیر ضد ارزش ها نقطه ی تحمل و در واقع این اتفاق انجام می گیرد اما وقتی نگاه میکنیم و خودمان یک بررسی میکنیم که همهی ما با یک مقدار خیلی کمی یا حالا یک دانه قرص یا یک چهارم حالا اینا شروع به مصرف کردیم و همینجوری ادامهدار شد تا به اصطلاح اجبار به مصرف شدیم؛ یعنی که آن سیستم از حالت تعادل طبیعی خارج شد و مصرفکننده مواد مخدر شدیم به قول آقا رضا افشار جهازیه سیستم اعتیاد هم این است که تمام آن صفات خوبی را که انسان آن ویژگیهایی که انسان لیاقتش را دارد و شامل نام انسانی میشود را از انسان میگیرد و همه را تغییر می دهد و تبدیل می کند، عشق را تبدیل به نفرت محبت میکند و دوست داشتن را به خشم تبدیل می کند و خیلی مسائل دیگری در کنارش شکل میگیرد که اینها حالا زاییده ی آن سیستم اعتیاد است.
در ادامه وقتی نگاه میکنی می بینی اینها همه به آرامی اتفاق افتاده است؛ یعنی اینجوری نیست که شما یک دفعه شب بخوابی صبح پاشی ببینی مثلا داری تزریق می کنی شاید بخوابی صبح پاشی ببینی مثلا بیست پنج گرم تریاک جلوت هست و با وافور نشستی داری می کشی اون روزای اول وقتی نگاه می کنی می بینی آقا چهار تا دود حسابی می کشیدی بالا می آوردی کلی داستان داشتی اما رفته رفته آمدی به خودت دیدی نه میآد و اون نقطه تحمل در همه ی موارد ایجاد میشود این موقع نگاه می کنیم که آدم یک سیستم اخلاقی احساسی، عاطفی خاصی دارد ولی مصرف مواد مخدر به یکجایی می کشاند آدم را که این آدم یه آدم بی تفاوت و سنگینی می شود در صورتی که ذاتا این خصوصیت را ندارد اما آن سیستم مصرف مواد مخدر شرایط و این بستر را برایش فراهم می کند.
خب این ها را ما هیچ کدام را نمی دانستیم و خود شخص منم از این موضوع باخبر نبودم زمانی هم که با این وادی آشنا شدم توی کنگره آمدم فکر کردم منظور این از این در واقع سرتیتر این وادی این است که آدم باید قوی باشد و سر تیتر این وادی می گوید که وقتی نیرویی از کم شروع می شود و به درجه بالا و بالاتر میرسد نقطهی تحمل پیدا می شود اما حساب سر این است که روش DST که دستور جلسه هفته قبل ما بود یک روش فقط برای مصرف درمان مواد مخدر نیست برای کل زندگی است؛ یعنی ما تمام شرایطی را که در زندگیمان در مسیر ارزش ها می خواهیم طی کنیم و به آن ویژگی ها برسیم و بتوانیم به آن فرمان عقل برسیم به روش DST اتفاق می افتد؛ یعنی پلهکانی، ذرهذره این اتفاق درون ما شکل می گیرد اينکه من کم کم کم کم پذیرش تفاوتها را یاد می گیرند پذیرش سلیقه ها را یاد می گیرم، پذیرش اینی که در واقع در زندگیم کم و کسری هایی که وجود داره مسائل و مشکلاتی که وجود دارد باید با آنها کنار بیام و از مسیر لذت ببرم و حال خوشم را هیچ موقع قربانی اتفاقاتی که در این مسیر می افتد نکنم اینها را توی وادی نهم دارد به ما می گوید که این نقطه تحمل اگر ادامهدار بشود اگر این حرکت با استمرار باشد می رسد و در کنارش یک نقطهی آشوبی هم هست این نقطه آشوبی هم برایمان شخصی که در مرحله آموزش قرار نمی گیرد آن کسی که در مرحله آموزش قرار نمی گیرد و کفایت می کند به آن سطح دانایی که خودش دارد؛ یعنی که آموزشها را دنبال نمی کند نمی آید و یاد نمی گیرد و تغییر نمی دهد تبدیل نمی شود و ترخیص نمی شود قاعدتاً در قسمت های مختلفی از مسیر زندگیش قطعاً به مشکل خواهد خورد نه اينکه افرادی که در کنگره اصلا به مشکل نمی خورند به مشکل میخوریم به مشکل می خورند ولی با کمترین اتفاق و کمترین تخریبی این مسئله بهوجود می آید و این اتفاق همین طور رفته رفته باعث می شود ما قویتر محکمتر می شویم و از مسیر زندگیمان لذت می بریم.
در هر صورت ما هر موقع که باید از این چارچوب از این قفس خارج شویم باید آن رنج را و آن درد را تحمل کنیم و بالاخره با واقعیت ها باید روبرو شویم نمی تواند واقعیت را دور بزند منی که مصرف کننده مواد مخدر هستم اگر قرار باشد درمان شوم باید دنبال این ده ماه سفر را آن پله های بیست و یک روز بیست و یک روز را آن کاهش مواد را، کاهش دارو را و افزایش دانایی را همه این موارد و این نکات را باید در سیستمم قرار بدهم تا بتوانم رشد کنم رشدم و تقدیر من همیشه گفتم و می گویم اگه این را یاد گرفتم در کنگره که این شکلی نیست که شما فکر کنید که سهولت اتفاق بیفتد و مسئله ای نباشد هست؛ یعنی درد باید باشه آن اتفاق باید بیفتد تا من بتوانم بهدرستی آن برام صورت بگیرد اگر نه من فکر کنم که آقا بیایم اینجا خب بدون هیچ مسئله ای هیچ موضوعی در واقع اون فرآیند انجام شود خب اصلا نیاز به این همه تشکیلات هم ندارد هر کی هر زمانی که نخواست موادش را مصرف نمی کند و خدمت شما می خوام دوستانش مصرف بکنن در صورتی که این شکلی نیست و سیستم بر پایه یک قوانینی پابرجا هست که اگر به آن قوانین و در واقع آن زمان احترام نذارید اون نقطه تحمل در ما صورت نمی گیرد و امیدوارم که همه ی عزیزانی که در مسیر آموزش هستند حالا چه سفر اول چه سفر دوم چه همه ی افراد هیچ فرقی نمیکند چه راهنما باشی، چه سفر اول، چه سفر دوم باشی این مسئله برای همه وجود داره بتوانیم با گرفتن آموزش ها و اجرایی کردن آموزشها از زندگیمان نهایت لذت را ببریم.

عکاس و تایپ: مسافر ابراهیم لژیون چهارم
تنظیم و ارسال: راهنما مسافر بهمن
مسافران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
76