به گمان من 14 وادی کنگره 60 نقش عظیمی در تغییر و اصلاح جهان بینی و ارتقای کیفیت زندگی دارد، هر یک از این وادیها به مثابه پله ای از یک فرایند آموزشی است که در هر
پله ای که انسان در آن قرار بگیرد بخشی از ضدارزشها، مشکلات و نارسایی ها و گیرهایی که دارد کاسته و یا از بین میرود. به عبارتی دراین مسیر، هر پله یا هر وادی، نقش خودش برای اصلاح انسان دارد و او را به خودش نزدیک تا شناختی از خود پیدا کند، چون واقعا خودم عرض رامیکنم، آدرسم را به دلیل انفجار بمب اعتیاد فرزندم در خانواده گم کرده بودم و عذاب دردناکی در حال تجربه داشتم، علی ایحال گذر از این وادی ها فهم درک آنها حاصلش این خواهد بود که من در موقعیتی قرار بگیرم که مناسباتم با محیط اطرافم مثل خانواده محل کار و جامعه با کیفیت شود در عین حال این وادیها انسان را به مسئولیتهایش در شکلی آگاهانه واقف مینماید و اما این وادی با حرکت راه نمایان میشود.
- با حرکت راه نمایان میشود قانون متقن و نافذ مثل قوانین ریاضیات است تا وقتی حرکت نباشد هیچ راهی آشکار و هویدا نمیشود، با حرکت راه نمایان میشود.
- حرکت قانون زندگی و حیات است، کلید راهگشایش درهای بسته است و به زندگی مفهوم و معنی میبخشد. خداوند هم برکت و روشنایی را در حرکت قرار داده برای توصیف ضربالمثل معروف «از تو حرکت از خداوند برکت» هم گفتهاند که درست است که خداوند رحمن و رحیم و روزیرسان همه مخلوقات است ولی سرفهای هم باید کرد یعنی باید تلاشی و حرکتی باشد.
- ان لیس للانسان الا ما سعی آیه 39 سوره نجم عینی برای انسان جز آنچه تلاش کرده چیزی نیست که وعده خداوند است مصداق ضرورت حرکت است.
- برای رسیدن به دانایی، آرامش، صلح و خروج از تنبلی، ترس، ضدارزشها رسیدن به نشاط و پولدارشدن و ... همه و همه حرکت لازم است. انتظار منفعل (نمیگویم صبر، چون در صبر حرکت است) در گوشهای خلوت و دعا کردن صرف هم این اتفاق نمیافتد. دعا زمانی اثر دارد که با حرکت و عمل همراه شود.
- زندگی مثل دوچرخهسواری است برای حفظ تعادل باید به حرکت ادامه داد، رکاب زده نشود سقوط حتمی است. در سکون هیچ چیز به وجود نمیآید و زایشی نیست حرکت نشانه حیات است، همه چیز در حرکت شکل میگیرد و ساختارها در حرکت پدیدار میگردد، موجودات خلق و سفر در حلقههای آفرینش آغاز و ادامه مییابد.
- با همه این اوضاعی که از ضرورت و اهمیت حرکت در انسان گفته شد حرکت بدون تفکر سازنده و مثبت نخواهد بود اگرچه ممکن است حسب ظاهر پرانرژی ظاهر شود، سرانجامش سقوط است.
- حرکت توام با تفکر سازنده، رشدآفرین و تضمین کننده ایجاد تغییرات مثبت در انسان میشود چون در این حرکت غنی شده با تفکر راه نمایان میگردد.
- در هستی همه چیز در حال حرکت است، یعنی فرایند تغییر، تبدیل و ترخیص با نظم و برنامهریزی و تدبیر الهی در زمین، خورشید، کهکشانها و همه اجزای هستی در جریان است، اگر حرکت نباشد، فساد، تباهی و سقوط حتمی است، همه چیز متلاشی میگردد حتی در بدن ما اگر خون و انرژی یک لحظه جریان نداشته باشد چه اتفاقی میافتد؟ من گمان میکنم فرایند تغییر، تبدیل و ترخیص در اجزای هستی در همه ابعاد هستی ادامهدار است و توقفی بر آن قابل تصور نیست و به عبارتی نیستی مفهومی ندارد.
- بنابراین اساس حرکت باید مبتنی بر تفکرات باشد و تفکرات ساختارها و زمان سخنوی و تعیین کننده مسیر حرکت انسان است چنانکه گفتهاند فکر بدون عمل بیماری است و عمل بدون تفکر دیوانگی است. تفکر برای حرکت یک ضرورت است و کسانی هم که فقط فکر میکنند و هرگز حرکت نمیکنند در باتلاق خیال گرفتار میمانند.
- این وادی میآموزد که برای هر حرکتی که بخواهد انجام بگیرد، تفکرباید کرد، مطالعه، اطلاعات و مقدمات اولیه لازم برای حرکت فراهم میگردد، آنگاه حرکت صورت بگیرد. در فراهم کردن اطلاعات و مقدمات نباید وارد جزئیات گردید چون گاهی اطلاع یافتن از جزئیات امکانپذیر نیست، ضمن آنکه ضرورتی هم به آن نیست.
- تفکر چراغ راه حرکت است. اما جزئیات در حین حرکت و عمل تعیین میشوند چون حساب خانه و بازار یکی نیست روی اطلاعات کلان باید اندیشید، زیرا فکر کردن آغاز حرکت است و مانعی برای آن ایجاد نمیکند، اما اگر انسان درگیر جزئیات گردد ممکن است راه انسان متوقف شود و هرگز به مقصد نرسد، به عبارتی دیگر اگر انسان بیش از حد درگیر برنامهریزی فکر و اندیشه در جزئیات گردد هرگز قادر نخواهد بود که کاری انجام بدهد. مارتین لوترکینگ بیان قشنگی از این موضوع دارد او میگوید: لازم نیست تمام پلههای مسیر را ببینی، فقط قدم اول را بردار. در نهایت اطلاعات یافتن از جزئیات برای حرکت لازم نیست زیرا در عمل ممکن است به هزارویک شکل و گونه مختلف خود را نشان دهند که در بررسیهای اولیه منظور نشده بود.
- آقای مهندس در کتاب 60 درجه زیر صفر مطرح میکنند که در تاریخ 76/4/1 وقتی میخواستند مصرف دارو را در پله 30 گرم در 30 روز کاهش بدهند با حرکت راه برایشان نمایان گردید و برنامه مصرف 13 گرم در 15 روز تعیین کردند و در ادامه و در پلههای بعد 11 گرم، 9 گرم، 7 گرم، 5 گرم، 4 گرم، 3 و 2 و 1 گرم در 15 روز تجربه کردند و در پله بعدی به 1 گرم در سی روز رسانیدند در هر صورت نباید نگران جزئیات مسیر حرکت بود، چون با حرکت راه نمایان میگردد.
* ملاحظاتی دیگر در موضوع حرکت:
- شگردهای شیطانی و نیروهای تاریکی از طریق سخت جلوه دادن حرکت و بینتیجه بودن تلاش برای رسیدن به هدف، مانع حرکت میشوند باید این شگردها را شناسایی کرد.
- گاهی انسان در تطبیق صور پنهان و آشکار درگیر اما و اگر و تردید میگردد، این همان نقطه انحراف است یعنی دارد درجا میزند، انسان باید این حقه و اثرات نامطلوب آن را شناسایی نماید و راهی برای رهایی و خروج از این گره بیابد.
- ترس از شکست مانع حرکت است اما باید دانست شکست میتواند برای انسان درس باشد به عبارت دیگر بیحرکت ماندن از ترس اشتباه کردن، اشتباه بزرگتری را به وجود میآورد.
- حرکت باید با توکل به خداوند و پذیرش قوانین الهی همراه باشد، انسان باید بداند که در چنین شرایطی نیروهای مثبت و الهی او را برای رسیدن به هدف یاری خواهند نمود.
- تفکر پشتیبان حرکت است، اما زیادهروی در فکر کار را خراب میکند و کم فکری نیز پشیمانی را باعث میشود. علی (ع)
- تردید زیاد حرکت را به تاخیر میاندازد. علی (ع) میفرماید کسی زیاد تردید کند زمان بر او چیره میشود.
- نهایتا این وادی توصیه میکند که نترس، پروا نکن، حرکت کن قطعا در حرکت، راه و یا مسیر نمایان خواهد شد.
* نمونههایی از حرکت:
- حرکت فقط راه رفتن یا کار کردن نیست، حرکت میتواند تصمیم عملی برای تغییر در درون انسان باشد.
- حرکت میتواند اقدام برای رهایی از یک ضدارزش مثل اعتیاد یا روش DST یا کاهش وزن با متد کنگره 60 باشد.
- حرکت میتواند اقدام برای رفع یک سوء تفاهم باشد یا تلاش در جهت بهبود و اصلاح یک رابطه خراب باشد که میتواند از طریق تماس تلفنی یا ملاقات رو در رو برای ارائه توضیحات و یا عذرخواهی برای اصلاح رابطه باشد.
- حرکت برای برطرف کردن و تزلزل در ایمان و یا کمرنگ شدن که با یک دعا دوباره رابطه با خداوند برقرار گردد.
* اختیار انسان
- انسان موجودی است که با اختیار کامل خلق شده است، هم میتواند مسیر تقوا و ارزشها (عشق محبت، دوستی، صداقت) و هم می¬تواند مسیر ضدارزشها (فسق و فجور و ...) را بپیماید به عبارتی انسان همواره بر دوراهی و انتخاب همیشه قرار دارد راه ارزشها و راه ضدارزشها. نیروهای منفی و شیطانی پس از طرد شدن از درگاه خداوند در پی شورش و سرپیچی از فرمان الهی به وجود میآیند شیطان پس از طرد شدن از درگاه خداوند متعال افرادی که همآواز با خود را دورش جمع میکند و کینه آدم را به دل میگیرد و اعلام نمود که با تمام قدرت خود انسان را از مسیرش منحرف خواهد کرد تا انسان از فرامین قدرت مطلق سرپیچی نماید شیطان میدانست که به آدم اختیار بر سرنوشت داده شده و حق انتخاب دارد و لذا به لطایف الحیل او را میتواند به مسیر ضدارزشها دعودت کند و موجب انحراف او شود.
- به طور کلی نیروهای منفی و شیطانی آدم را به فسق و فجور و ضدارزشها دعوت میکنند و نیروهای مثبت و الهی وی را به ارزشها (عشق، دوستی، صداقت و ...) دعوت میکنند و آدم با انتخابهای خود جایگاهش را در این جهان و جهانیان بعدی تعیین میکند. آدم بر مبنای انتخابش در گزینش خواستههای معقول و نامعقول با حرکت برایش راه نمایان میشود. اگر به راه راست و صراط مستقیم برود نیروهای الهی به او یاری میدهند و با دعوت نیروهای منفی به ضدارزشها سوق داده میشود و این نیروها تا مرز هلاکت و اضمحلال انسان را میکشانند.
- البته کسانی که انسان را به فسق و فجور ترغیب مینمایند بعد زمینی و هم بعد متافیزیکی میتوانند داشته باشند. به هر جهتی که انسان حرکت کند راه بر مبنای انتخاب برایش نمایان میشود.
* نکاتی که در حرکت انسان باید در نظر گرفته شود:
1- حرکت باید هدف یا خواسته انسان کاملا مشخص باشد (بعضی وقتها خواستهها مبهم است). برای انسان خواسته آن قدر مشخص شده باشد که اگر مثلا در برابر چراغ جادو قرار بگیرد و از اول بپرسد که چه میخواهی بلادرنگ خواستهاش واضح و قاطع مطرح نماید.
- اگر انسان هدفش مشخص باشد به هدفش خواهد رسید، هر چه را که ذهن انسان میتواند تصور کند و باور داشته باشد به آن میرسد (ناپلئون)
- آقای مهندس میفرمایند از کلاس هشتم همیشه خواستهاشان این بود که مهندس بشوند و شدند.
- در دعای کنگره یک خواسته و یک دعا درخواست میشود.
- به تجربه درخواستههایم که رجوع میکنیم عمدتا خواستههایی مورد اجابت قرار نگرفتهاند بعضا تناقض یا مبهم بوده است و به ندرت خواسته مشخص و روشن من اجابت نشده است.
- آقای مهندس میفرمایند، هر کس خونه بخواهد بخرد میتواند بخرد و خواهد خرید البته در فرآیند زمان.
2- فرد با تمام وجود بخواهد که خواستهاش را برآورده شود.
- مثل تشنهای که بدنبال آب در تلاش است دائما به خواستهاش توجه داشته باشد. یعنی برخواستهاش تمرکز داشته باشد.
- رحمن و رحیم بودن خداوند بیتردید است، خداوند خیلی چیزها و نعمتهای زیادی را در اختیار مخلوقات خود قرار داده است اما نباید توقع این چنین باشد، که بدون زحمت و تلاش هر چه انسان بخواهد به او داده میشود. در توصیف از تو حرکت از خدا برکت هم گفتهاند خداوند رحمن و رحیم است ولی سرفه هم باید باشد.
- ان لیس الانسان الا ما سعی آیه 39 سوره نجم یعنی برای انسان جز آنچه تلاش کرده چیزی نیست مصداق ضرورت تمرکز بر خواسته و تلاش برای رسیدن به آن میباشد.
- اجابت خواسته بعضا در فرایند زمان اتفاق میافتد یعنی خواسته در بلند مدت به دست میآید. مثل کاشتن درخت گردو که ممکن است 12 سال طول بکشد تا به ثمر برسد، البته درخت را پس از کاشتن نباید به امان خدا رها کرد باید از آن مراقبت شود و آبیاری گردد در برابر سرما و گرما و حیوانات علفخوار محافظت بشود با این تلاش و زحمت قطعا درخت به ثمر میرسد در غیر این صورت اگر رها شود هیچ ثمری نخواهد داشت.
- بهرحال آقای مهندس میفرمایند اگر برای خواستههایمان حرکت کنیم رحمن و رحیم بودن خداوند هم به کمک ما میآید و ما به خواستهامان خواهیم رسید.
3- در مسیر حرکت گاهی ما با چندین راه برخورد میکنیم که مجموعه این راهها را میتوان به 2 راه عمده ارزشی و ضدارزشی یا الهی و شیطانی تقسیم کرد.
- هر شخصی بر مبنای خردمندی و کمخردی خودش یک مسیر را انتخاب میکند و به راه خودش ادامه میدهد.
- نیروهای اهریمنی برای به انحراف کشیدن انسان راههای انحرافی و ضدارزشی را زیبا جلوه میدهند و انسان را به سوی این راهها دعوت میکنند، انسان باید در برابر این نیرنگ همیشه هوشیار باشد و از خودش مراقبت کند.
- در این وادی مثال آهویی زده میشود که میانه راه علف سرسبزی را در مسیر انحرافی جاده اصلی مشاهده میکند و بدون تفکر مسیرش را کج میکند و از صراط مستقیم دور و دور و دورتر و در نهایت به نقطهای میرسد که دوست ندارد و در تفکرش نمیگنجد، راه و مسیر اصلی را فراموش میکند که این وضعیت مبتلابه خیلی از انسانها واقع میگردد.
- روزی مردی با الاغش وارد بیابان شد، وسط راه گم شد و مسیر را گم کرد، زیر آفتاب داغ تشنه و خسته روی زمین نشست و گفت: خدایا راه را نشانم بده من را از این بیابان نجات بده منتظر ماند، هیچی نشد، الاغش که از بیحرکتی خسته شده بود خودش شروع کرد به راهرفتن، مرد با عصبانیت گفت: «کجا میروی؟ صبر کن! دعا کردم الان راه پیدا میشود!» الاغ نگاهی کرد و گفت تو دعا کن من هم حرکت میکنم، شاید خدا به آنهایی که راه میافتند زودتر کمک میکند، این را که گفت جالب اینکه چند دقیقه بعد، صدای کاروانی از دور آمد!
- مرد فهمید که نه فقط دعا بلکه باید باهاش حرکت هم بکنی، حتی اگر الاغت از تو عاقلتر باشد.
- گاهی الاغ هم میفهمد که با حرکت راه نمایان میشود، ولی بعضیها منتظر میمانند که همه چیز خودش درست شود.
- راه مستقیم یا صراط مستقیم هدف نیست، حرکت در راه مهم است خداوند ما را در راه و صراط مستقیم قرار میدهد این ما هستیم و یا این من هستم که در این راه بمانم و درآن راه به سمت هدف و تعالی و صلح و آرامش حرکت کنم.
- کنگره همین کار را میکند، فرد که وارد آن میشود با برنامه DST و ریکاوری جهانبینی قرار میدهد حال این فرد به خودش بستگی دارد که بماند و در این مسیر حرکت یا نه.
* اگر خواسته یا هدف ما رسیدن به سلامتی، صلح، آرامش و عشق و محبت باشد بایستی در ابتدا حساب خودمان را تسویه و به صفر نزدیک کنیم یعنی جبران خسارت نسبت به خودمان و خانواده و جامعه داشته باشیم.
- مفهوم توبه: توبه یک مفهوم دارد و آن بازگشت، توبه نه تنها با زبان بلکه با عمل، بازگشت از گناهانمان با تصمیم جدی و عملی، خداوند شاید از حق خودش به لطفش نسبت به معصیتی که به او کردم از من بگذرد ولی از معصیتی و گناهانی که در حق دیگران روا داشتهام نخواهد گذشت، به عبارتی خداوند از حقی که مردم بر گردن من دارند نمیگذرد و باید خودم حسابم را با دیگران به صفر برسانم.
- تسویه حساب و صفر کردن حساب یعنی همان جبران خسارت در سه جا (خودمان – خانواده – جامعه)
الف- جبران خسارت از خودم:
- اولین کسی که باید از او جبران خسارت کنم خودم هستم که دانسته یا ندانسته به جسم و روان خود تخریب وارد کردهام که در وهله اول باید خودم را ببخشم و با خودم آشتی کنم و در مرحله بعد به ترمیم و بازسازی آسیبهای جسمی و روانی خود بپردازم. البته آقای مهندس میفرمایند در گوشهای قرار بگیرم و خودم را نظاره کنم و ببینم در کدام بخش از جسم و روان (شخصیت) آسیب و صدمه وارد کردهام.
- جسم: بازسازی جسم را انجام بدهم و برای روان و شخصیت هم اقدام کنم و اگر به دروغگویی، غیبت، تجسس در امور دیگران، مشکل نامطلوب ادبیات در صحبتکردن مشهور شده باشم روند را معکوس کنم و بتدریج با کردارم و انجام عمل سالم و کار ضدارزشی را انجام ندادن نظر دیگران را تغییر دهم.
ب- جبران خسارت از خانواده:
- در خانواده نقشهای پدر، مادر، فرزندان چیست؟
- در اکثر فرهنگها معمولاً مسئولیت امور خارج از خانه بر عهده پدر، مسئولیت درون خانه به عهده مادر و مسئولیت پرورش و تربیت و حفظ و نگهداری فرزندان بر عهده مشترک پدر و مادر است.
- چیزی که کاملاً روشن نیست مسئولیت فرزندان نسبت به خانواده است، البته در قدیم فرزندان نیرویی بسیار قوی و مؤثر برای خانواده و در پرورش دام، کار در مزارع و پرورش حیوانات اهلی در خانواده نقشآفرینی میکردند.
- اما در روزگار ما زندگی شهرنشینی امروز فرزندان چه نقشی دارند؟ به طلبکارانی مادرزاد در خانواده تبدیل شدهاند، پول، محبت، مهر از جانب پدر و مادر بهسوی فرزندان سرازیر میگردد ولی آنها هیچگونه تعهد و مسئولیتی به پدر و مادر و خانواده ندارند.
- البته هستند فرزندانی (اما شاید نادر) که مسئولیت را پذیرفتهاند و به پدر و مادر خانواده خدمت میکنند.
ج- جبران خسارت از جامعه:
- به طور کلی انتظاراتی از جامعه فرد دارد این کاملا طبیعی است تفکر اما آیا نباید تفکر کنیم که جامعه از ما چه انتظاراتی دارد؟
- کسی که تحصیل کرده، متخصص در رشتهای شد، پزشک شده آیا اجازه دارد که خودش را نابود کند (با اعتیاد مثلا موارد مخدر)؟
- انداختن آشغال در خیابان، پراکنده کردن زبالهها در کوه و صحرا، آشغالها را درجوی آب و یا رودخانه ریختن خسارت جامعه است و خیانت بعضی انسانها درقطع جنگلها مجوزی برای این کار نمیدهد.
- دزدی کردن کسی مجوزی برای دزدی دیگران ایجاد نمیکند.
- آقای مهندس میگویند از کارهای خوب باید الگو بگیرید چرا دنبال کارهای بد میروید؟
- لذا برای جبران این خسارت در گام نخست از وارد کردن خسارت بعدی جلوگیری کنیم و با انجام کارهای ارزشی جبران کارهای ضدارزشی گذشته را بنماییم.
- بازگو کردن اشتباهات انسان را سبک و کمی راحت میکند.
- سبک اعتراف به اشتباهاتف خطاها، گناهان در کنگره به روش نوشتن و در قالب این وادی که سیاهه نوشته شده سوزانده میشود و خاکستر آن را به آب و باد سپردن یک معنی دیگری دارد.
- سیاهه با تمهیدات خاصی نوشته میشود و در جایی نوشته میشود که هیچکس دسترسی به آن پیدا نکند چون اقرار به اشتباهات فقط مربوط به شخص و خداوند است و در شکلهای متداول خارج از کنگره اشخاص اعتراف به اشتباهات و گناهان درمحضر انسانها که امکان استفاده از اعترافات آنها علیه خود آنها وجود دارد.
- تعداد بازدید از این مطلب :
97