English Version
This Site Is Available In English

نقطه تحمل ذاتی و ژنتیکی نیست، بلکه اکتسابی است

نقطه تحمل ذاتی و ژنتیکی نیست، بلکه اکتسابی است

جلسه اول از دوره چهل و یکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی عمان‌ سامانی شهرکرد به استادی راهنما همسفر پروین، نگهبانی همسفر سمیه و دبیری همسفر ژاله با دستور جلسه «وادی نهم (وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا می‌شود.) و تاثیر آن روی من» روز يکشنبه ۱۱ آبان‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

دستور جلسه امروز وادی نهم است که تیتر وادی می‌گوید: «وقتی نیرویی از کم شروع بشود و به درجه بالا و بالاتری برسد، نقطه تحمل پیدا می‌شود.»  خداوند انسان را خلق کرد و در وجود انسان، صفات بد و خوب قرار داد و به انسان قدرت اختیار داد که هر راهی را که مایل است، انتخاب کند. خداوند فرامین خودش را از طریق پیامبران ابلاغ کرد؛ مانند این‌که دزدی، غیبت، تجسس و... نکند، در کل کارهای ضدارزشی را انجام ندهد. حال من که تمام وجودم  پر از ضدارزش‌‌هاست و می‌خواهم از این ضدارزش‌ها پرهیز کنم؛ باید چه‌کاری انجام دهم؟ در جواب باید بگویم اولین کاری که می‌شود، انجام داد این است که نقطه تحمل خودمان را به آرامی بالا ببریم و از ضدارزش‌ها فاصله بگیریم و همه این ضد‌ارزش‌ها را حل کنیم؛ چون حل کردن ضدارزش به صورت تک موردی، امکان‌پذیر نیست.

حالا نقطه تحمل چیست؟ ما هرچه را که در هستی نگاه کنیم؛ دارای نقطه تحمل است که اگر از آن نقطه عبور کند، باعث آشفتگی و به‌هم ریختگی در آن می‌شود؛ حال انسان، حیوان، جسم یا یک ماده باشد باعث می‌شود که از حالت طبیعی خودش خارج شود؛ به عنوان مثال یک فرد معمولی را در نظر بگیرید وقتی بخواهد ۵۰۰ متر بدود، می‌بینیم که نفس‌نفس می‌زند در صورتی که یک دونده ۵۰۰۰متر می‌دود بدون این‌که مشکلی برایش پیش بیاید؛ این نشان می‌دهد که نقطه تحمل انسان‌ها با هم متفاوت است ولی آن فردی که ۵۰۰ متر دویده و نفس‌نفس می‌زند، این توانایی را دارد که به مدت شش‌ماه با اضافه کردن به مسیر نقطه تحمل خودش را بالا ببرد و به ۵۰۰۰متر برسد. این مطلب بیان کننده این است که نقطه تحمل ذاتی و ژنتیکی نیست؛ بلکه کسب کردنی است و در اثر تکرار و تمرین در طول زمان برای هر شخصی پیش می‌آید.

نقطه تحمل در دو جهت می‌تواند رشد کند، در جهت منفی و مثبت. در جهت منفی خیلی راحت است؛ تفکر، تجربه و آموزش نمی‌خواهد، حتی با لذت همراه است. نمونه‌اش مسافر خود من که با یک عدد قرص ترامادول شروع کرد تا به روزی ۱۷ عدد قرص متادون ۴۰ رسید و در کنارش چیزهای دیگر هم بود. خیلی راحت نقطه تحمل خودش را به بالاترین حد خودش رساند. بالا بردن نقطه تحمل در جهت مثبت یک مقدار مشکل است؛ چون هم احتیاج به آموزش، تجربه، تفکر و آگاهی دارد، یعنی در واقع باید به دانایی برسی تا بتوانی نقطه تحمل را در مسائل مثبت بالا ببری که چرا می‌خواهی به این نقطه برسی؟ چرا باید توانایی خودت را بالا ببری؟

مسافر من با روزی دو خشاب قرص متادون وارد کنگره شد؛ داستان به این‌جا خاتمه پیدا نکرد، وارد لژیون شد، آموزش گرفت، از تجربیات راهنمایش استفاده کرد و به این تفکر رسید که باید موادش را کنار بگذارد ولی نتوانست سفر اول را به پایان برساند؛ بار دوم هم  نتوانست کامل سفر کند و بالاخره برای بار سوم موفق شد که رهایی بگیرد. این نشان می‌دهد که نقطه تحمل مسافر من به مرور و آرام آرام بالا رفت و به آن آگاهی و دانایی رسید که چرا باید موادمخدر را درمان کند، چون دیگر حس کرد که خسته شده و دلش می‌خواهد مثل یک انسان سالم زندگی کند و برای رسیدن به هدفش تلاش کرد.

نقطه تحمل را چطور می‌توانیم به بالاترین حد خودش برسانیم؟ همان‌طورکه می‌دانید، جهان بر اساس اضداد بنا شده است؛ یعنی من که می‌خواهم به شجاعت برسم، اول باید بفهمم ترس چیست؟ تا قدر شجاعت را بدانم؛ مسافر من برای این‌که قدر سلامتی را بداند، اول تاریکی‌های اعتیاد را تجربه کرد و بعد قدر سلامتی‌اش را دانست. من اگر بخواهم که معنی عشق را بدانم اول باید نفرت را با تمام وجودم تجربه کنم؛ این‌ها دو نیروی  ضد یکدیگر هستند ولی وقتی در کنار هم‌ قرار می‌گیرند، نقطه تحمل را بالا می‌برند، به این شکل که درست است که تاریکی اعتیاد‌، تنفر و ترس نیروهای منفی هستند ولی اگر از بالا به این نیرو‌ها نگاه کنیم، در واقع نیروی مکمل هستند و برای ساخته شدن من قرار گرفتند. من اگر با اراده و استقامت بتوانم جلوی این نیرو‌ها بایستم آن وقت می‌بینم که چه‌قدر پیشرفت خواهم کرد. پس نیروهای منفی برای هستی حکم نیروی مکمل را دارند و لازمه هستی هستند و هستی بدون این نیروها قادر به چرخیدن نیست و نمی‌تواند چرخ خودش را بچرخاند.

نقطه تحمل را تا کجا می‌توانیم بالا ببریم؟ تا جایی‌که من ظرفیت آن را داشته باشم و در من تخریب ایجاد نکند. بعضی وقت‌ها حس‌های من قوی می‌شوند و من تحمل آن حس‌ها را نداشته باشم، این در من تخریب ایجاد می‌کند؛ اگر حس شنوایی و بویایی من قوی شود و من این بو‌ها را نتوانم تحمل کنم و من را آزار بدهند، این باعث می‌شود، ادامه زندگی برای من مختل شود، پس باید من تا جایی نقطه تحمل را بالا ببرم که ظرفیت آن را داشته باشم.

خیلی از انسان‌ها در بعضی از کلاس‌ها شرکت می‌کنند به هدف این‌که حس‌هایشان را قوی کنند و بتوانند از انرژی‌های کیهانی استفاده کنند و روحشان را به پرواز در بیاورند در صورتی‌که با شرکت‌کردن در این کلاس‌ها فقط  جای حس‌های بیرونی و درونی‌شان را عوض کردند و می‌بینیم که نشستند و در یک لحظه از این جهان وارد جهان دیگری می‌شوند و حالشان خراب می‌شود و در نهایت سر از تیمارستان در می‌آورند.

کلام آخر این‌که ما باید این توانایی را داشته باشیم که بتوانیم نقطه تحمل خودمان را با جایگاهی که در آن قرار داریم، هماهنگ کنیم. در جایی‌که نقطه تحمل من پایین است و جایگاهی که در آن قرار دارم بالا است اگر نتوانم این را هماهنگ کنم، در من غرور و منیت شکل می‌گیرد و در جایی‌که نقطه تحمل من بالا است و آن جایگاه پایین‌تر از نقطه تحمل من است به من آسیب می‌زند و باعث تخریب در من می‌شود.

مرزبانان کشیک: همسفر زری و مسافر سعید
تایپیست‌: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون هفتم)
عکاس: همسفر مهشید رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عمان سامانی شهرکرد
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .