دلنوشتهای در باب نبرد با آینه و آشتی با خویشتن. مدتها بود که آینه فقط یک شاهد ساکت نبود، بلکه یک منتقد بود منتقدی که هر صبح مرا با سایه از آنچه واقعاً بودم روبرو میکرد. اضافه وزن من فقط چند کیلو نبود و باری بود بر شانههای اعتماد به نفس، دیواری بود بین من و زندگی پر از جنب و جوشی که دلم میخواست داشته باشم. خستگیاش مزمن بود نه فقط در تن که در روح
هر چند وقت یکبار تصمیم به درمان میگرفتم؛ اما نتیجه پوچ و بیهوده بود، فهمیدم این نبرد با عدد روی ترازو نیست، بلکه نبرد با عادتهای کهنه، با دلداریهای پوچ غذایی و با صدای ناامیدی درون است.
مسیر جاده این نبود که من با خوردن قرصهای لاغری یا پودرهای لاغری و نخوردن هموار شود، برای من پر از سنگلاخ بود. روزهایی بود که در برابر وسوسههای غذا یا شیرینی شکست میخوردم و صدای سرزنش درونم فریاد میزند تو نمیتوانی؛ اما با ورودم به کنگره 60 و وارد شدن به لژیون تغذیه سالم و داشتن راهنمای عزیزی چون خانم زیبا این بار بلند شدم و به جای تسلیم انرژی دریافت کردم و یاد گرفتم که هر اشتباه کوچک را نه پایان راه، بلکه یک درس جدید دیدم.
زیباترین بخش درمان کشف دوباره بدنم بود بدنی که سالها نادیدهاش گرفته بودم، وقتی اولین بار بدون نفسنفس زدن از پلهها بالا رفتم یا وقتی لباسی که مدتها کنج کمد خاک میخورد به آسانی به تنم نشست، فهمیدم که پاداش من فقط عدد ترازو نیست، پاداش من سبکی روح بود، انرژی بیحدی بود که برای زندگی کردن دوباره به من بازگشته بود.
حالا دیگر من همان آدم در آینه نیستم و من قدرت نه گفتن را پیدا کرده بودم نه به غذاهای مضر، نه به تنبلی و نه به افکار منفی. این سفر هنوز تمام نشده است این یک سبک زندگی است. هر لقمهای که میخورم، هر قدمی که برمیدارم انتخاب من برای سلامتی و احترام به این خانه جدید است که با عشق و تلاش بنا کردم. خدایا شکرت من خودم را پس گرفتم. تشکر میکنم از آقای مهندس دژاکام برای این متد عالی، تشکر میکنم از راهنمای خوبم خانم زیبا که با آموزشهای ناب ایشان بود که توانستم در درمان اضافه وزنم موفق شوم.
نویسنده: مسافر لژیون تغذیه سالم همسفر فاطمه از نمایندگی سهروردی
ارسال: راهنما همسفر فهیمه از نمایندگی شهرری (لژیون ششم)
صفحه کاهش و افزایش وزن
- تعداد بازدید از این مطلب :
12