English Version
This Site Is Available In English

بخشش کلید وادی اول است

بخشش کلید وادی اول است

پنجمین جلسه از دور دوم لژیون تغذیه نمایندگی پارک طالقانیجمعه ۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۷:۳۰ شروع به کار کردبا دستور جلسه‌ی OT و جشن یک‌سال رهایی و کاهش وزن مسافر اکبر آغاز به کار کرد.

 

سلام دوستان، رضا هستم مسافر کاهش وزن.

این هفته دستور جلسه‌ OT هست و افتخار داریم تولد یکسال رهایی اکبر عزیز رو جشن بگیریم.
اکبر یکی از خدمتگزاران پرتلاش OT هست، هم در کلینیک خدمت می‌کنه، هم در شعبه، و پشتیبان پورتال هم هست. تازه به‌حرکت ،آموزش‌ها و تلاش خودش، راهنمای تغذیه سالم هم شده که جایگاه خیلی ارزشمندیه.

قبل از اینکه اکبر عزیز در لژیون تغذیه من رهجو باشه، در لژیون درمان  هم لژیونی بودیم و مثل دو برادر کنار هم مسیر رو رفتیم. یادمه روزی که داشتیم آماده میشدم برای رهایی ، بهش گفتم:

«اکبر جان عکس آماده کن،


ولی حتی یه عکس که بدنش مشخص باشه نداشت. اون‌قدر از شرایط جسمی اذیت بود که برای شعبه دستشویی فرنگی خرید که بتونه استفاده کنه. اینارو میگم که اگه امروز کسی زانو درد داره، کمر درد داره، فکر نکنه دنیا تموم شده.

الان اکبر عصا رو گذاشته کنار، میاد پارک طالقانی، با ما تا پل طبیعت میره و برمی‌گرده، و کم‌کم مسیرهای طولانی‌تر هم میرود. اینا چراغ راه ماست. نشون میده اگه او توانست بدون کمک راه رفتن، دوباره به توان جسمی و انرژی برسه، ما هم می‌تونیم.

یه روز اکبر رو بردم پیش آقای مهندس
آقای مهندس گفت: «این کجاش لاغر شده؟»
گفتم: اون‌ قدر افسرده و درگیر بود که عکسی از دوران اضافه وزن نداشت.
فرمودن: «آفرین، آفرین.»

الان یک ساله وزنش رو حفظ کرده، هم خدمتگزارتر شده، هم تو بحث مالی کنگره با تمام توانش کمک می‌کنه.

اکبر توی محل یه مغازه کوچیک داره، شاید شش–هفت متر. اصل فروشش عصرهاست، ولی سه روز در هفته مغازه رو می‌بنده و میاد کنگره و کلینیک خدمت می‌کنه. این یعنی ایمان، یعنی حس خوب دادن به کائنات و دریافت کردنش.

یادمه می‌خواست دنور بشه، یخچال مغازه‌ ش سوخته بود، ده میلیون هم بدهی داشت، ولی بازم شجاعانه دنور شد. سال بعد هم خودش دنور اعلام کرد، هم همسرش. یعنی فهمیده جای درستی اومده و قدردانه.

دیسپ یکی از پازل‌های مهم درمانه.
همون‌طور که OT ستون درمان اعتیاد هست، دیسپ هم ستون درمان اضافه وزن و تغذیه سالم به روش دژاکام هست

برای جلسه بعد، لطفاً سی‌دی تشنگی و دیسپ رو گوش بدید

حالا یک نکته از تجربه شخصی:

تغذیه، تحرک، تشویق
این مثلث رو من دارم لمس می‌کنم.

وقتی کسی نتونه خودش رو برای پنج کیلو کاهش وزن تشویق کنه، همون آدمیه که فقط نداری‌هاشو می‌بینه. ولی وقتی پیشرفت‌های کوچیک خودش رو می‌بینه، کم‌کم تبدیل میشه به کسی که میگه:

خدا رو شکر، همسفر خوب دارم، بچه‌ ام سالمه، پدرم بالای سرمه…

مثلاً من یه روز نمی‌تونستم از این‌ جا تا آلاچیق آقای مهندس بدون توقف بیام، الان می‌تونم.
این تشویق‌ها رو از خودمون دریغ نکنیم.

به‌جای اینکه فقط فکر کنیم، حرکت کنیم.
قدم کوچیک، اما واقعی.

سالاد، دی سپ ،غذای ساده، تخم مرغ، صبر، حرکت.
این راه ماست.
خلاصه سخنان راهنمای تغذیه (کاهش و افزایش) وزن مسافر اکبر:

سلام دوستان، اکبر هستم، مسافر کاهش وزن.
موضوع صحبت من درباره تغذیه است.

من حدود ۱۰ ماه در سفر کاهش وزن بودم، به روش جناب مهندس دژاکام و با راهنمایی راهنمای عزیزم، آقا رضا، و موفق شدم ۲۰ کیلوگرم وزن کم کنم.
سعادتی که نصیب من شد این بود که داداش لژیونی آقا رضا بودم. وقتی وارد لژیون ۱۴ شعبه شهر ری شدم، دیدم آقا رضا خودش فردی چاق است و حدود ۵۰ کیلو اضافه وزن دارد. بچه‌ها می‌گفتند ۳۰ کیلو وزن کم کرده است، و من در ابتدا باورم نمی‌شد.

به‌تدریج با دیدن تغییرات ایشان، انگیزه گرفتم. البته شرایط جسمی من سخت بود؛ چون پاهایم مشکل داشت و لگنم را عمل کرده بودم و پروتز گذاشته بودند. با دو عصا راه می‌رفتم و آمدن به شعبه برایم خیلی دشوار بود.
از طرفی، خانمم سه سال بود در خانه پدرش زندگی می‌کرد و ما در شرف جدایی بودیم. حتی یک بار خودکشی کرده بودم و بار دوم هم قصدش را داشتم که خوشبختانه با آقا مازیار مشورت کردم و مسیر زندگی‌ام تغییر کرد.

من سوپرمارکت داشتم و آمدن به کنگره برایم سخت بود، اما مغازه را می‌بستم و می‌آمدم لژیون سیگار. همیشه اولین نفر در شعبه بودم، صندلی‌ها را می‌چیدم و حتی قبل از راهنمایم، آقا مازیار، در کنگره حاضر می‌شدم.
در مصرف مواد هم همین‌طور بودم، و در تغذیه سالم هم همین مسیر را دنبال کردم.

وقتی آقا رضا، راهنمای تغذیه‌ام، را می‌دیدم که وزن کم می‌کند، تصمیم گرفتم بعد از رهایی از مواد و سیگار، وارد لژیون تغذیه شوم. ابتدا برایم خیلی سخت بود، چون نفس قبول نمی‌کرد که روزی فقط دو عدد تخم‌مرغ آب‌پز بخورم. در مغازه‌ام همیشه بربری، پنیر، گردو و انواع خوراکی‌ها بود.
اما چون خواستم قوی بود، توانستم به نتیجه برسم.

به نظر من کلید موفقیت در همه چیز چه درمان مواد، چه سیگار، چه اضافه‌وزن و حتی موفقیت مالی در وادی اول است.
جناب مهندس دژاکام می‌فرمایند:

> نیروهای مافوق در جهت خواسته‌هایتان کمکتان می‌کنند، اگر واقعاً خواسته باشد.

 

مثل بستن مغازه برای آمدن به کنگره؛ من برای خودم می‌آیم، نه برای دیگران. همیشه خودم را زودتر از همه می‌رسانم، چون یقین دارم دخل مغازه‌ام را خدا می‌رساند.

در مورد لژیون سردار هم می‌خواهم صحبت کنم.
مهندس می‌فرمودند: «کنگره از نظر مالی وضع خوبی دارد و نیازی به پول شما ندارد؛ هرکس هرچقدر توانست پرداخت کند.»
اما از طرف دیگر گفتند: «هزینه هر نفر برای درمان حدود ۵۰ میلیون تومان است.»
با خودم گفتم: خدایا، این دو فرمایش متفاوت است؛ من چه کار کنم؟

به خودم گفتم حداقل باید خرج خودم را بپردازم. اگر بخواهم بروم و هیچ بازپرداختی نداشته باشم، مطمئنم که نتیجه نمی‌گیرم و برمی‌گردم.
سال اول «سردار» شدم، سال دوم سخت بود ولی «دنور» شدم.
کل سرمایه مغازه‌ام ۱۵۰ میلیون تومان بود، اما گذشتم، چون باید پرداخت می‌کردم. حال خوبی که به دست آوردم ارزشش خیلی بیشتر از این‌هاست.

بعد از آن، من و خانمم هر دو دنور شدیم و هیچ مشکل مالی برایمان پیش نیامد. اتفاقاتی می‌افتاد که خودم هم تعجب می‌کردم و ایمانم روزبه‌روز قوی‌تر شد.

در مورد خدمت هم باید بگویم خدمت خیلی به من کمک کرد.
چون هم پاهایم مشکل داشت و هم گوش‌هایم، برایم سخت بود. در ابتدا گفتند برای OT نمی‌شود، چون باید رهجوها را به طبقات بالا ببری. برای سایت هم شرایط سخت بود.
در نهایت با سختی توانستم مسئول حضور و غیاب شوم. کم‌کم فهمیدم خدمت چقدر حال خوبی می‌دهد، اما نیروهای منفی نمی‌گذاشتند و مدام در ذهنم می‌گفتند تو نمی‌توانی خدمت کنی.

ولی وقتی از منیت و ناامیدی گذشتم و خدمت را ادامه دادم، لذتش زیر زبانم رفت.
الان یک سال و نیم است که مبصر کلینیک و پشتیبان پورتال حومه تهران، البرز، هستم و راهنمایی تغذیه نیز شدم.
سیمرغ و خدمت‌ها یکی‌یکی در حال آمدن است و دیگر نیروهای منفی نمی‌توانند نفوذ کنند، چون مزه شیرینش را چشیده‌ام.

در پایان، از جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان صمیمانه تشکر می‌کنم، و از آقا رضا، راهنمای عزیزم نیز سپاسگزارم که در این مسیر بسیار یار و یاور من بودند.

ممنونم که به صحبت‌های من توجه فرمودید.

رهایی های این هفته:

مسافر: رحیم

نمایندگی: زال پارس خراسان رضوی

راهنما: رضا

روش: Dezhakam

کاهش وزن:  ۲۰ کیلو گرم

قبل از سفر:۸۷ کیلو گرم

بعد از سفر: ۶۷ کیلو گرم

آغاز سفر: ابان ۱۴۰۳

پایان سفر: آبان ۱۴۰۴

مسافر: رسول

نمایندگی: سالار خمین

راهنما: رضا

روش: Dezhakam

کاهش وزن:  ۱۴ کیلو گرم

قبل از سفر:۸۸ کیلو گرم

بعد از سفر: ۷۴ کیلو گرم

آغاز سفر: شهریور ۱۴۰۳

پایان سفر: آبان ۱۴۰۴

در پایان ورزش پیاده روی اعضا در پارک:

  

تایپ و عکس سامان نمایندگی لویی پاستور

بارگذاری:همسفر امید

تنظیم:راهنمای جونز مسافر رضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .