English Version
This Site Is Available In English

مرده بودم زنده شدم، گریه بودم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

مرده بودم زنده شدم، گریه بودم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

هفتمین جلسه از دوره بیست و یکم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی ساوه ویژه مسافران و همسفران با استادی پهلوان مسافر محمد و نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه (DST،OT)روز پنج شنبه ۸ آبان ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ برگزار شد.


خلاصه سخنان استاد:

از دبیر،نگهبان جلسه و دوستانی که نوشتارها را قرائت کردند تشکر می‌کنم از ایجنت و گروه مرزبانی سپاسگزارم  که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم خدمت کنم. هفته OT را به پرسنل OT و پورتال و مبصرین کلینیک تبریک می‌گویم. ما در کنگره اولین چیزی که یاد گرفتیم تشکر کردن است. کسانی که برای ما زحمت می‌کشند وقت و انرژی می‌گذارند از کار و زندگی و خانواده می‌گذرند و می‌آیند به من محمد کمک می‌کنند، کمترین کاری که می‌توانیم بکنیم تشکر کردن است. قسمت OT بعد از مرزبان‌ها وارد کنگره می‌شوند و تا آخرین لحظات کارشان را انجام می‌دهند که با راهنماها و هم با مسافران بحث دارند. یکی از رکن اصلی هر نمایندگی قسمت OT است. در مورد دستور جلسه OT و DST، قبل از اینکه ما وارد کنگره شویم تمام تفکر و فکر ما این بود که یک روز اتفاق خاص، معجزه بیوفتد، تغییر پیدا کند و خوب بشوم، شب بخوابیم و صبح خوب بشویم و یک دارویی به ما بدهند سریع خوب بشویم؛ اما وقتی وارد کنگره شدیم دیدیم این خبرا نیست هر چیزی که می‌خواد به دست بیاریم باید برایش زمان بگذاریم . از لحاظ کشاورزی به طبیعت نگاه می‌کنیم هر نوع فعالیتی که می‌خواهیم بکنیم باید زمان بگذاریم.
روش DST به من می‌گوید که تو هم می‌توانی درمان پیدا کنی هم می‌توانی رشد پیدا کنی. حال دستور جلسه هفته بعد هم وادی نهم است آقای مهندس این‌قدر قشنگ دستور جلسات را چیدمان کردند که وادی‌ها پشت سر هم وقتی که یک وادی را تمام می‌کنی بعدی می‌رسیم متوجه می‌شویم که چه نکته‌هایی داخل این مطالب‌ها هستند، همان جا DST، ذره ذره کم می‌کنیم و بهبود می‌یابیم. در وادی نهم کم‌کم به نقطه تحمل ما اضافه می‌شود. این سرشار از هوش آقای مهندس است که دستور جلسات را جوری مرتب چیده که ما بتوانیم درس بگیریم من وقتی وارد کنگره شدم انتظار داشتم اتفاق خاصی برایم بیوفتد، یک صحبتی شود از راهنماها پیشکسوت‌ها و به من بگویند این کار را انجام بده و من در عرض یک ماه ذره‌ذره خوب بشوم و برگردم، بروم دنبال زندگیم. همان به آرامی آموزش دادن که ظرفیت من بود کم کم آنقدر روی من کار کردند که توانستم ۱۰ ماه بمانم و رها شوم به تازه واردین و کسانی که تازه وارد این مجموعه شدند این مسیر را آمدیم، شک داشتیم، استرس داشتیم، ناامید بودیم، آمدیم وارد این مسیر شدیم قوام شدیم امیدوارم به صحبت‌های راهنماها گوش بدهید تا بتوانید درمان بشوید.
هر صحبتی که کنیم برمی‌گردیم به لژیون سردار یک شعری بود خیلی دوست دارم و وارد کنگره شدم عاشق این شعر شدم که مولانا می‌فرمایند: مرده بودم، زنده شدم. واقعا خیلی از ما قبل از کنگره چه بودیم، ما مرده متحرک، زنده شدیم، آمدیم رها شدیم زنده شدیم. گریه بودم، خنده شدم، من در مسیر راه که می‌آمدم به همراهم گفتم من وقتی سفرم ۷ الی ۸ ماه بود وقتی با همسفرم شروع کردیم به خندیدن نزدیک به ۵ دقیقه بعد از خندیدن گریه کردیم ۳ سال بود من نخندیده بودم داخل خانه نه خودم نه همسفرم واقعاً گریه می‌کردیم و بعدش خنده می‌کردیم و الان هم کوچک‌ترین صحبتی داریم خنده بر لبمان می‌آید. دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم، کنگره آمد که منو زنده نگه داشت من نمی‌خواهم عرفانی وارد موضوع بشوم حضرت عیسی یک نفر را زنده کرد آقای مهندس هم چند هزار نفر را زنده کرده اول صحبت‌هام گفتم تشکر در قبال این حال خوبمان چه باید کنیم چیکار باید بکنیم؟ در کلام الله اولین چیزی که می‌گویند بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده و مهربان از هر گذری که باید رد بشویم باید اول بخشنده باشیم تا بتوانیم مهربان باشیم، نمی‌شود بخشنده نباشی و مسیر را طی کنی. اگر آقای مهندس بخشنده نبود ما اینجا نمی‌توانستیم از وقت، زبان، زمان، از خانواده خوش گذشت که من محمد بیام درمان بشوم آنقدر افکار منفی در من بود، امروز وقتی می‌بینم جمع دوستان نشستیم می‌گوییم خدایا چندین هزار مرتبه شکر که درمان شدم و برگشتند به نزد خانواده‌هاشان فقط خانواده نیست فکر نکن فقط همسر و همسفر یک جامعه دارد لازم است که ما به آرامش برسیم.

مرزبان کشیک: مسافر همایون
نگارش متن و عکاس:همسفر ناصر
تنظیم و ارسال:مسافر علی

نمایندگی ساوه

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .