ذهن ما باغچه است گل اگر نکاری، علف هرز در آن میروید...
روزی ذهن من مملو از افکار منفی و تاریک بود و اعتیاد، پردهای بر روی تمام زندگیام کشیده بود و همیشه به دنبال این بودم که چگونه این پرده سیاه را کنار بزنم تا زندگیام روشنتر و قشنگتر شود. در جایگاهی قرار گرفته بودم که تمام حسهای خوبم تبدیل به ناامیدی، ترس و تردید شده بود، نه میتوانستم حرف عقلم را گوش بدهم نه حرف دلم را؛ چون ترکشهای اعتیاد تمام وجودم را گرفته بود و همیشه از خدا میخواستم کمکم کند تا بتونم خانوادهام را حفظ کنم.
زمانیکه راه کنگره را پیدا کردم، حس کردم میتوانم با آموزشهای کنگره پرده سیاه اعتیاد را کنار بزنم و ترسی از قضاوتها و ناملایمتهای زندگیام نداشته باشم. من همیشه قدردان آقای مهندس و خانواده محترم ایشان هستم که بستری بهنام کنگره۶۰ را بنا نمودهاند تا همه کسانیکه گرفتار طوفان اعتیاد هستند با سلامتی کامل به ساحل برسند. روزیکه بنده شال سبز دریافت کردم، از اینکه خداوند من را لایق این جایگاه دانسته و توفیق این خدمت را نصیب بنده نموده بسیار خوشحال بودم.
لحظهای که مسافرم به من گفت: همیشه دعا میکردم تا شما شال سبز دریافت کنی؛ چون تمام این سالها کنار من بودی و نگذاشتی به سمت نابودی بروم، همیشه خانواده را عاشقانه دوست داشتی و قوی بودی و من دلم میخواست روزی برسد که بتوانی همدردهای خودمان را راهنمایی کنی و نور امیدی باشی برای آنها؛ من از شنیدن حرفهای مسافرم که کاملاً دلی بود احساس خوبی داشتم از اینکه من با تمام سختیها و فراز نشیبهایی که در زندگیم داشتم هرگز کنگره را رها نکردم. واقعاً خستگیهایم از جسم من بیرون آمد، چرا که هنر و علم زندگی کردن را در کنگره۶۰ آموختم.
خدا را شکر میکنم که بهترین هدیه خود را به من داد تا زکات حال خوب خود را پرداخت کنم. حرف من مینا به تمام همسفرهای عزیز این است که من یک روزی ناامید و خسته روی لبه پرتگاه بودم ولی همه این حسها وقتی تمام شد که قدم به این مکان نهادم، فرمانبرداری کردم، سعی کردم خدمت کنم و به خواستههای خود برسم. من آموختم که بدون صبر و گذشت به جایی نخواهم رسید و اگر ایمان به خداوند و کنگره نبود من هرگز از مخمسه اعتیاد نجات پیدا نمیکردم و درمسیر نور قرار نمیگرفتم.
از استاد خود همسفر طاهره ممنون و سپاسگزارم که به من آموزش دادند تا همیشه در هر نقطهای از زندگی که قرار دارم قوی، صبور و با استقامت باشم، درست مانند یک درخت سرو که همیشه ایستاده است؛ از دل درد و رنج و مشکلات پل بسازم تا بتوانم به هدفهای خود برسم. من دستان پر مهر استاد خود را میبوسم که درس زندگی کردن را به من آموختند.
نویسنده: راهنمای تازهواردین همسفر مینا
عکاس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر فرنگیس (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر مائده رهجوی راهنما همسفر فرنگیس (لژیون سوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران شعبه ابنسینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
85