English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده _در مقوله ترک فقط قطع مصرف انجام می‌شود

گروه خانواده _در مقوله ترک فقط قطع مصرف انجام می‌شود

فرزندم به اعتیاد دچار شده بود و روزگار سختی را می‌گذراندیم از همه جا ناامید بودم محصول باغم خراب شده بود و راه چاره‌ای نبود در یکی از روزهای ناامیدی دوستی که الان می‌فهمم فرستاده حضرت دوست بود به‌دیدار من آمد. ناامیدی و حال بد امیرحسین را که دید شروع کرد به حرف زدن گفت: مکانی را می‌شناسد که به آن کنگره ۶۰ می‌گویند و در آن مصرف کنندگان هر نوع ماده‌مخدری را درمان می‌کنند و توضیح داد که ترک نمی‌دهند گفتم: فرقش چیست؟ گفت: در مقوله ترک فقط قطع مصرف انجام می‌شود ولی جسم مصرف‌کننده هم‌چنان نیاز به مواد‌مخدر دارد و همین نیاز باعث برگشت او می‌شود؛ ولی در بحث درمان هم‌زمان با قطع مصرف، دارویی به نام OT به او می‌دهند. پرسیدم؟ OT یعنی چه؟ گفت: مخفف اپیوم‌تینکچر است؛ باز سوال کردم اپیوم‌تینکچر یعنی چه؟ گفت: همان تریاک است که مقداری تغییر در ساختار آن به‌وجود آورده‌اند. گفتم: آن ساختار چیست؟ گفت ۱۰ درصد تریاک را با ۲۰ درصد الکل طبی و ۷۰ درصد آب مقطر ترکیب می‌کنند و دارویی به نام OT حاصل می‌شود مثل فنر از جا پریدم گفتم: فرزند من ۸ نوع ماده‌ مخدر مصرف می‌کند فقط تریاک را مصرف نمی‌کند که این‌بار یک مکان که ادعای درمان مواد دارد تریاک را هم به او می‌دهد. من را آرام کرد و گفت: فرصت بده توضیح دهم.

بنیان‌گذار کنگره۶۰ که نامش حسین دژاکام است داروی OT را با روش اکتشافی خودشان به مصرف‌کننده می‌دهند نام آن روش DST است گفتم: DST یعنی چه؟ گفت D آن به معنای دژاکام و کاهش مصرف با ضریب ۸درصد است. S آن یعنی استپ در پله‌های ۲۱ روزه یعنی هر ۲۱ روز یک‌بار ۸درصد از دارو را کم می‌کنند و وقتی کم می‌کنند ۲۱ روز باید همان میزان را ادامه دهند و T یعنی تایم یعنی این کار حداقل ۱۰ ماه و حداکثر ۱۱ ماه طول می‌کشد و بعد از این مدت مصرف‌کننده به‌درمان می‌رسد. گفتم: چه‌طور با خوردن ماده‌مخدر به درمان می‌رسد گفت: همان کاهش مصرف منظم باعث می‌شود مواد شبه‌افیونی بدن خود مصرف‌کننده شروع به تولید کند. گفتم: خوب دارو را برایم بیاور من خودم همین کار را انجام می‌دهم خندید و گفت: حرفم تمام نشده امیرحسین باید در کنار خوردن این دارو هفته‌ای سه بار در کلاس‌های کنگره۶۰ شرکت کند. نگاه عاقل‌اندر سفیه به او انداختم و گفتم یک مصرف‌کننده برود سر کلاس بنشیند آیا شدنی است؟ گفت: در آن مکان شدنی است. گفتم: فایده این کلاس‌ها چیست؟ من قبلاً میلیون‌ها پول بابت کلاس‌های روان‌شناسی داده‌ام و هیچ نتیجه‌ای نگرفتم.

گفت مهندس دژاکام معتقد است که در کنار جسم باید روان و جهان‌بینی مصرف‌کننده هم درمان شود گفتم معنی روان را می‌دانم؛ ولی جهان‌بینی دیگر چه واژه‌ای است؟ آن‌هم برای یک مصرف‌کننده که جز خودش هیچ‌کس را نمی‌بیند. گفت: دیدگاه فرد مصرف‌کننده به علت آسیب‌هایی که از اطرافیان دیده عوض شده و باعث شده که دیگر به جهان پیرامون خود و اطرافیان توجه نکند در این کلاس‌ها دیدگاه فرد مصرف‌کننده را تغییر می‌دهند و ساختمان جسم او را برایش می‌شکافند و همین قسمت ماجرا به درمان مصرف‌کننده کمک می‌کند تا حدودی متقاعد شدم؛ ولی یک مشکل بزرگ وجود داشت و آن‌هم این بود که امیرحسین را چگونه راضی کنم که به‌کنگره برود؟ سوال کردم چگونه راضیش کنم؟ گفت: تا زمانی که پول در اختیارش می‌گذارید تا هرچه می‌خواهد مصرف کند چرا باید به‌کنگره برود؟ گفتم: خمار می‌شود و نمی‌توانم خماریش را تحمل کنم گفت: اول باید او را رها کنی اگر توانستی او به‌کنگره می‌رود اگر نتوانستی آش همان آش و کاسه همان کاسه است. موضوع را با پدر امیرحسین که او هم مصرف‌کننده متادون بود در میان گذاشتم گفت: شروع کن. طبق معمول امیرحسین ساعت ۲ بعدازظهر از خواب بیدار شد و اولین کلمه‌ای که گفت پول بود. گفتم: ندارم گفت: قرضی بگیر گفتم نمی‌گیرم. داد و بیداد کرد و از خانه خارج شد. سریع به اعضای فامیل‌ زنگ زدم و گفتم اگر امیرحسین پول قرض خواست به او ندهید.

بعد از دو ساعت برگشت رنگ به‌صورت نداشت؛ انگار دوش گرفته بود صورتش پر از عرق بود و تمام جانش می‌لرزید. تحمل دردش برایم سخت بود فقط مادران می‌فهمند چه می‌گویم؛ انگار خودم خماری می‌کشیدم التماس کرد با گریه گفتم ندارم و نمی‌دهم عصبانی شد پدرش گفت: اگر پول می‌خواهی باید فردا به‌جایی که من می‌روم بیایی گفت: نه پول می‌خواهم و نه به‌کمپ می‌روم پدرش گفت: کمپ نیست جایی است که با داروی خاص بدون درد درمانت می‌کنند قبول کرد. مقدار کمی پول به او دادم که فقط امروز دردش قطع شود رفت؛ وقتی برگشت رنگ و رویش خوب شده بود. فردای آن‌روز او را همراه پدرش به کلینیک مهرآیین فرستادم؛ وقتی برگشتند پدرش گفت؛ باید تا سه جلسه مشاوره شود و بعد از سه جلسه وقتی وارد لژیون شد درمان شروع می‌شود؛ یعنی باید این یک هفته هم موادش را مصرف کند.

قبول کردم. سه جلسه تمام شد و لژیون انتخاب کردند و به‌برکت او پدرش هم تحت درمان قرار گرفت. تغییر ظاهری، منظم شدن، سی‌دی نوشتن، کتاب خواندن و در نهایت امتحان سراسری را شرکت کردن و تبدیل شدن به راهنمای تازه‌واردین پروسه درمان امیرحسین و پدرش بود. همه این‌ها در یک سال‌و‌نیم اتفاق افتاد؛ الان از نگاه کردن به‌جفتشان لذت می‌برم. محصول فاسد باغم تبدیل شد به‌محصول صادراتی که خودش در حال خدمت به امثال خودش است. سال بعد امتحان سراسری را دوباره شرکت کردتد و شال خوش‌رنگ سبزشان تبدیل به‌شال نارنجی شد و حالا از این‌که این دو نفر زمانی مصرف‌کننده بودند خوشحالم چون توسط آنها من هم پایم به کنگره باز شد و در حال خدمت به هم‌نوعان خودم هستم؛ البته اگر نیروهای الهیِ گرداننده کنگره۶۰ بنده را لایق خدمت‌ بدانند باز هم ادامه می‌دهم. تصمیم و نیّتم این است که تا آخر عمر به افرادی مثل خودم که از اعتیاد فرزندشان صدمه دیده‌اند خدمت کنم. باشد که مرا لایق بدانند.

نویسنده، ویرایش و ارسال: راهنمای تازه‌واردین همسفر طیبه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کمال‌الملک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .