به گذشته خودم که نگاه میکنم، به این باور دارم هر انسانی تا اندوه و تاریکی را لمس نکند، شادی و نور را درک نخواهد کرد. مسافر من هم گرفتار اعتیاد شده بود. ۱۲ سال، ۱۲ بهار و زمستان، روزها و شبهایش با غم اعتیاد گذشت. اعتیاد برای من یک دزد واقعی بود که تمامی چیزهای خوب زندگیام را دزدیده بود. گرمای خانهام را گرفته بود و غم، مهمان همیشگی خانه من شده بود. ۱۲ تابستان و پاییز را با رنج و حقارت اعتیاد گذراندم. دیگر زیباییهای دنیا به چشمم نمیآمد. زور غول اعتیاد از من بیشتر بود؛ هرچهقدر بیشتر میجنگیدم، ناتوانتر میشدم، چون راه درمان اعتیاد را اشتباه میرفتیم. دست تقدیر، مسافرم را با کنگره۶۰ و نمایندگی بیستون آشنا کرد. روش «DST» آقای مهندس و داروی «OT» به من و مسافرم ثابت کرد که اعتیاد هم درمان دارد؛ فقط باید عجله نکنم و در جای خود آرام بنشینم.
بهخواست و اراده مسافرم و با راهنمایی راهنمایان دلسوز کنگره۶۰، اکنون حدود ۶ سال و نیم از روزی که گل رهایی را از دستان آقای مهندس دریافت کردیم میگذرد. از آن روز، دریچهای از نور به زندگی من باز شد و مسافرم در مسیر خیر قدم گذاشت. چه پاداشی بهتر از این برای من و مسافرم که اکنون در این بعد، از حلقههای حیات خودش بهعنوان راهنما، در مسیر کاهش رنج انسانها خدمت میکند؟ و پاداش آن، بند عشقی بود که بین ما و قدرت مطلق برقرار شد. این جایگاه و مقام انسانی بازگرداندهشده را مدیون کنگره۶۰ و آقای مهندس دژاکام هستیم و خدا قوت به خدمتگزاران گرامی سایت.
نه هر که چهره برافروخت، دلبری داند
نه هر که آینه سازد، سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست،
کلاهداری و آیین سروری داند
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست،
نه هر که سر بتراشد، قلندری داند.
نویسنده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون اول)
ویرایش و رابط خبری: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه
- تعداد بازدید از این مطلب :
76