اولین جلسه از دوره پنجم جلسات لژیون سردار کنگره ۶۰ نمایندگی اردبیل، به استادی مسافر حامد و نگهبانی راهنما مسافر حجت و دبیری مسافر فیروز با دستور جلسه " OT, DST" سهشنبه 06 آبانماه ۱۴۰4 ساعت 15:30 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که دوباره اجازه خدمت در کنگره به من داده شد. صبح، وقتی در تخت بودم و موبایلم را کنار گذاشته بودم، نیرویی میگفت بلند شو برو؛ نیرویی دیگر میگفت بخواب و هزار و یک بازی ذهنی بساز. این همان جنگی است که ما یاد گرفتهایم با آن مقابله کنیم؛ حقههای جهان ذهن را میشناسیم و تلاش میکنیم انتخاب درست را بکنیم.
خدمت برای من همیشه ارزشمند بوده، نه برای نشان و تشهیر؛ وقتی اجازه خدمت مجدد از آقای مهندس گرفتم، ذوق شال و نشان نداشتم — خدمت برای من از جنس انجام وظیفه و محبت است. همدلی راهنماها و احترام به پیشکسوتان، نشانههای سلامت یک نمایندگیاند؛ وقتی افراد نیمساعت زود میآیند یا کوچکترین محبت را نشان میدهند، بنیان جمع مستحکمتر میشود.
یکی از دغدغههایمان تهیه زمین برای شعبه است. از شما میخواهم به فکر باشید؛ دنبال زمینی نزدیک، حاصلخیز، با دسترسی حملونقل عمومی باشید؛ جایی که حتی یک خانم همسفر بتواند با آرامش و دسترسی راحت به آن برسد. بزرگ نکردن مسئله در ذهن، گام اول است — اگر میخواهید دستبهکار شوید، با قدمهای کوچک شروع کنید: زمینی کشاورزی یا قطعهای نزدیک شهر، نه لزوماً وسیع و گران، ولی قابل استفاده و در دسترس.
در موضوع بخشش، داستان مرتضی را مثال زدم: کسی که از ترس و لرز آمد و در ابتدا کمک اندکی کرد و سپس تا سالهای بعد صدها میلیون و حتی دهها میلیارد هدیه داد. این نشان میدهد که مسیر رشد مالی و معنوی اغلب پلهپله طی میشود. مثل ساختن مرسدس که قطعات زیادی را میطلبد؛ تا در کار و تلاش ثابت نمانید، اختیار و توان خرید و کمککردن را به دست نخواهید آورد. کنگره نیازمند کمکهای نجومی نیست؛ بلکه هر کس باید حق خودش را از هستی بگیرد و آن را در قالب خدمت کند.
ترس از دیدهشدن، نگرانی از قضاوت جامعه یا شرمساری از معرفی کنگره به دیگران نباید مانع خدمت و دعوت به درمان شود. ما نباید شریک برای خدا قائل شویم؛ معامله ما با خداست و باید با دل و ایمان عمل کنیم. بخشش اجزای برکتاند: اگر بخشی از دارایی را کنار بگذارید و آن را بخشیدنی بدانید، خداوند برکت میدهد. همین سنت که در خانهٔ بزرگترها بود — همیشه چیزی برای بخشیدن موجود — ریشهاش همین بخشش و همیاری است.

در نهایت از شما میخواهم همت کنید: زمین پیدا کنید، کمک مالی و انسانی را سازماندهی کنید، از خجالت و ترس عبور کنید و به همدیگر کمک کنید تا شعبهها و جامعهمان رشد کنند. من هم هر چه در توان دارم انجام میدهم تا همراه شما باشم؛ از دیدبانی تا پشتیبانی انسانی و مالی. قدر این نعمت را بدانید و دست در دست هم برای آبادانی و خدمت بیشتر تلاش کنیم.
تهیه و ارسال گزارش: مسافر یاشار مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
72