English Version
This Site Is Available In English

در مسیر کنگره۶۰ هیچ‌گاه ناامید نشدم

در مسیر کنگره۶۰ هیچ‌گاه ناامید نشدم

از کجا و چگونه بگویم از روزهای تاریکی که قبل از آمدن به کنگره داشتم. من در خانواده‌ای به دنیا آمدم که با سیگار و مواد بیگانه بودند؛ ولی خداوند مرا در مسیری قرار داد که سال‌های جوانی را با درد و رنج اعتیاد سپری کردم. تقریباً ۲ سال بعد از ازدواجم فهمیدم که مسافرم مصرف‌کننده است؛ ولی او در مرحله انکار بود و من هم نمی‌خواستم باور کنم که او مصرف‌کننده است، دیگران هم که به من تذکر می‌دادند، توجهی نمی‌کردم و خودم را به خواب زده بودم. یکی از دلایلش هم این بود که او را عاشقانه دوست داشتم و می‌خواستم به هر قیمتی شده زندگی‌ام را حفظ کنم. سال‌های گذشته اعتیاد جرم بود و فرد معتاد، مجرم و چندین بار هم مسافرم را به خاطر حمل و مصرف مواد مخدر باز داشت کردند.

فرزندم با اعتیاد پدر و به دور از محبت او بزرگ شد، من تمام سعی و تلاشم را می‌کردم که برای او کم و کسری نگذارم، در همه این سال‌ها از حرف‌ها و نگاه‌های ناپاک دیگران در امان نبودم، همیشه و همه‌جا به خاطر مصرف‌کننده بودن مسافرم زیر ذره بین بودم و البته تحقیر هم می‌شدم که چرا در این زندگی سرشار از درد و رنج مانده‌ام؟ مسافرم غرق در مصرف مواد بود و همه اوقاتش فقط به دنبال تهیه کردن و مصرف مواد می‌گذشت، توهم می‌زد و مشکلاتی به وجود می‌آورد که من به دنبال پاسخ دادن به شکایات مردم بودم.

راه‌های متعددی را برای درمان مسافرم امتحان کردم؛ ولی همه بی‌نتیجه بود، خواسته درمان نداشت و از مصرف مواد لذت می‌برد، به قول استاد امین من فقط زور زیادی می‌زدم. دائماً به خداوند التماس می‌کردم که راهی را برایم آشکار و نمایان سازد تا این‌که به لطف او در سال ۱۳۹۷ خودم از طریق سایت کنگره و مسافرم از طریق یکی از دوستانش با کنگره۶۰ آشنا شدیم. مسافرم را روانه کردم؛ ولی خودم از ترس این‌که مبادا آشنایی مرا ببیند، همزمان با او وارد کنگره نشدم و نهایتاً به توصیه راهنمای مسافرم ۵ ماه بعد از او وارد کنگره شدم.

روز اول که وارد کنگره شدم پنجشنبه بود و تولد پنجمین سال رهایی، وقتی وارد شدم با تمام وجودم احساس امنیت کردم. من آمدم و مجذوب و شیفته این مکان امن و مقدس شدم؛ ولی مسافرم چند سال از کنگره دور ماند. چند باری به علت بدون مسافر بودن از آموزش‌های لژیون محروم شدم؛ ولی هیچ‌گاه ناامید نشدم و همیشه در جلسات عمومی شرکت می‌کردم، به اصطلاح از در بیرونم می‌کردند؛ ولی من از پنجره دوباره داخل می‌شدم. خیلی خوب می‌دانستم که تک‌تک مسافران و همسفران الگوی بدون نقص هستند و اگر برای آن‌ها شده برای من هم می‌شود؛ چون نوبت باران محفوظ است.

در این مسیر به سنگ‌ها و سنگلاخ‌های زیادی برخورد کردم و مشکلات عدیده‌ایی سر راهم قرار گرفت؛ ولی باز هم راهم را ادامه دادم و تلاش کردم تا در کنگره ماندگار شدم و خداوند را بسیار شاکرم که مرا در کنار یک مصرف‌کننده قرار داد تا از این طریق با کنگره۶۰ آشنا شوم و از خداوند متعال می‌خواهم به من اجازه بدهد تا جان در بدن دارم، خدمتگزار و فرمان‌بردار کنگره باشم تا ان‌شاءاللّه بتوانم الگوی مناسبی برای سایرین باشم.

نویسنده: همسفر نسیم رهجو راهنما همسفر فاطمه (لژیون بیست و دوم)
رابط خبری: همسفر محبوبه رهجو راهنما همسفر فاطمه (لژیون بیست و دوم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر زهرا (لژیون دوازدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر زهرا (لژیون هجدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی میرداماد اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .