English Version
This Site Is Available In English

قعر تاریکی‌ها

قعر تاریکی‌ها

همیشه دوست داشتم وقتی خدمتگزار سایت هستیم دلنوشته را من بنویسم. حرف‌هایی که در درون‌دلم هست و دوست دارم بیان کنم که همه بدانند که چقدر کنگره را دوست دارم، چقدر با محیط کنگره عشق می‌کنم، چقدر حالم را خوب می‌کند؛ اولین روزی که قدم به کنگره گذاشتم؛ بسیار حالم خراب بود؛ حتی از یک فرد مصرف‌کننده‌ای که در مواد غوطه‌ور بود و خواستار رهایی از مواد بود. در قعر تاریکی‌ها بودم؛ برای اینکه برادرم هم تازه به رحمت خدا رفته بود؛ فکر می‌کردم دنیا برای من به آخر رسیده است. وقتی فضای کنگره را دیدم گفتم خدایا آخر جای من اینجاست؛ چرا مسافرم باید کاری کند که من به همچنین جاهایی بیایم. با خودم می‌گفتم من حوصله اینجا را ندارم، حوصله سی دی نوشتن را ندارم تا اینکه روز جشن راهنماها بود؛ که سومین جلسه ورود من به کنگره بود؛ برای سومین بار مشاوره شدم توسط خانم خدیجه  کمال تشکر را از ایشان دارم.
به‌هرحال راهنما و لژیون انتخاب کردم؛ خانم معصومه به من خیلی کمک کردند و از آموزش‌های ایشان و قوانین کنگره 60 متوجه شدم؛ دنیا هنوز زیبایی‌هایش را دارد که الآن هشت ماه است، که در کنگره حضور دارم وزندگی آن روی قشنگ و زیبایش را به من نشان داد و خداوند رو شکر می‌کنم که چنین مکانی را سر راه من قرارداد. من کنگره را مثل بارگاه امام رضا مقدس می‌دانم و به نظر من باید اذنش صادر شود تا بتوانیم واردش بشویم، کنگره باعث شد حال‌وروز و اخلاق و رفتار مسافرم صددرصد برگردد و به حال خوش برسد. خدا رو شکر می‌کنم که خودم هم باگذشت زمان از قعر تاریکی‌ها به روشنایی رسیدم، چون به نظرم؛ خود من هم دارای مشکلات زیادی بودم و هستم.

نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم)
ویرایش: رابط خبری همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دوم)
عکاس:راهنمای تازه واردین همسفر معصومه
ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون سوم) خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی الوند قزوین

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .