English Version
This Site Is Available In English

 گفت‌وگوی صمیمی با مسافر سعید پهلوان لژیون سردار شعبه بنیان مشهد

 گفت‌وگوی صمیمی با مسافر سعید پهلوان لژیون سردار شعبه بنیان مشهد

 سعید آقا لطفاً به‌رسم کنگره ابتدا خودتان را معرفی کنید.
سلام دوستان من سعید هستم یک مسافر؛ با بیش از دوازده سال تخریب وارد کنگره شدم، آخرین آنتی ایکس مصرفی من انواع مواد بوده و با روش DST و داروی OT به راهنمایی آقای وحید ریخته‌گر، چهارده ماه و هشت روز سفر کردم، ورزش من در کنگره شنا و کشتی است و با دستان پرمهر آقای مهندس حدود چهار سال و یازده ماه است که رها هستم. چهارده سال هم تخریب نیکوتین داشتم، با راهنمایی آقا فرهاد فیروزی و سه سال و یازده ماه است که آزاد و رها هستم.

خیلی ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید. معمولاً قبل از مصاحبه‌ها سؤال‌ها آماده است؛ اما اجازه بدهید گفت‌وگو را صمیمی پیش ببریم. مسیر شما از یک رهجو تا رسیدن به جایگاه پهلوانی چگونه طی شد؟
وقتی تازه وارد کنگره می‌شویم، معمولاً فقط به دنبال درمان هستیم. کم‌کم با مفاهیم کنگره آشنا می‌شویم و به حرف‌های راهنما گوش می‌دهیم و در مسیر رشد قرار می‌گیریم. اولین خدمتی که من در کنگره انجام دادم میکروفون‌گردانی بود. بعد از پایان سفر اول وقتی آقای مهندس گفتند درمان هر نفر در کنگره حدود بیست میلیون تومان هزینه دارد با خودم گفتم پس من باید سهم خودم را بپردازم. همان زمان شش میلیون تومان به لژیون سردار مشهد کمک کردم. لژیون سردار کاشمر تازه راه افتاده بود و من از همان جا وارد شدم. در حقیقت خدمت مالی برای من شروعی بود که باعث شد در کنگره بمانم. بعد از آن به خدمت در سایت مشغول شدم و کم‌کم دیدم هر چه بیشتر خدمت می‌کنم، حالم بهتر می‌شود. خدمت‌کردن انرژی من را بالا می‌برد و کیفیت زندگی‌ام را تغییر داد.

 خیلی از خدمتگزاران فکر می‌کنند خدمت یدی کافی است و نیازی به خدمت مالی نیست. نظر شما چیست؟
به نظر من این دو از هم جدا نیستند. انسان باید هم خدمت یدی داشته باشد هم علمی و هم مالی. خدمت مالی یکی از بازوهای اصلی کنگره است. بدون آن هیچ‌کدام از بخش‌ها از جمله سایت، نشریات یا پارک قابل اداره نیست. در ضمن خدمت مالی فقط بخشیدن «پول اضافه» نیست. ما در زمان و مال خود باید از داشته‌هایمان بگذریم. چون هیچ‌کس قبل از ورود به کنگره پول اضافه نداشته است. این گذشت است که ارزش دارد. خدمت مالی واقعاً امتحان بزرگی است؛ چون انسان باید از حاصل زحمت خود بگذرد. همان‌طور که خدمت یدی هم از وقت و انرژی ما می‌کاهد، خدمت مالی از مال ما می‌کاهد. اما نتیجه‌اش رشد درونی و تعادل است.
 شما مبلغ قابل‌توجهی (۵۰۰ میلیون تومان) را به‌عنوان تعهد پهلوانی پرداخت کردید. این تصمیم سخت نبود؟ چه احساسی داشتید؟
در ابتدا سخت بود؛ ولی وقتی فهمیدم فلسفهٔ آن چیست دیگر تردیدی نداشتم. ما باید بدانیم هیچ‌چیز در زندگی واقعاً «مال ما» نیست. همه چیز امانتی است دستان ما. خانه، ماشین، پول، حتی بدن ما. ما فقط برای مدتی مسافریم. وقتی این نگاه را پیدا می‌کنی، بخشیدن دیگر سخت نیست. در واقع با بخشش، کیفیت زندگی‌ات بالا می‌رود. چون قانون هستی این است که هرچه می‌بخشی، چندبرابرش به شکل‌های مختلف به تو برمی‌گردد.

سعید آقا در بیرون از کنگره اگر به کسی بگویی می‌خواهم مبلغی را ببخشم باید کسب اجازه کنم و ممکن است موافقت نشود تعجب می‌کنند. واقعاً اینجا چه خبره؟
در کنگره ۶۰ آقای مهندس با درایت خاصی اجازهٔ هر نوع خدمت مالی را فقط بعد از اطمینان از توان فرد می‌دهند. هدف ایشان گرفتن پول ما نیست، بلکه رشد و تعادل ماست. آقای مهندس می‌خواهند کسی که خدمت مالی می‌کند، در نهایت زندگی متعادل‌تر و باکیفیت‌تری داشته باشد.

 خیلی زیبا گفتید. حالا با نزدیک‌شدن به گلریزان، چه پیامی دارید برای سفر اولی‌ها و سفر دومی‌هایی که شاید مدتی از کنگره دور بوده‌اند؟
به نظر من حضور در لژیون سردار یک فرصت است، نه وظیفه. آقای مهندس جایگاه‌ها را عمداً با مبالغ پایین نگه داشته‌اند تا همه بتوانند وارد شوند. مثلاً جایگاه سرداری باید با شرایط امروز جامعه چندین برابر باشد؛ ولی هنوز همان شش میلیون تومان است. چون هدف، درک مفهوم بخشش است نه جمع‌آوری پول. تا زمانی که خودت بخشش را تجربه نکنی، نمی‌فهمی چه حس عجیبی دارد. مثل بوی گل یاس است، باید خودت نزدیک شوی تا درک کنی. سفر دومی که بخشش را یاد نگرفته است هنوز به انتهای سفر نرسیده است. چون سفر دوم، یعنی حرکت از قطع مواد تا رسیدن به خویشتن. اگر نتوانی از خودت بگذری، یعنی هنوز به خودت نرسیده‌ای. گلریزان برای من هر سال یک فرصت الهی است. فرصتی که خداوند به ما می‌دهد تا به‌اندازه توانمان در این بازی زیبا شرکت کنیم. پولی که در کنگره جمع می‌شود، به جیب کسی نمی‌رود؛ بلکه صرف خرید زمین، ساخت ساختمان‌ها، دانشگاه و مراکز درمانی می‌شود. هر ساختمانی که امروز در کنگره ساخته می‌شود، خانهٔ نجات انسان‌هایی است که شاید اگر کنگره نبود، خانواده‌هایشان از هم می‌پاشید. من بارها دیده‌ام خانواده‌هایی که در آستانه طلاق بودند، با آمدن به کنگره دوباره به هم پیوستند. این معجزهٔ عشق و بخشش است.

اگر صحبت پایانی دارید بفرمایید؟
از همهٔ خدمتگزاران سایت و اعضای کنگره سپاسگزارم. ان‌شاءالله که همهٔ ما در مسیر خدمت ثابت‌قدم بمانیم و با عشق، راه خود را ادامه دهیم.

مرزبان خبری: مسافر وحید
تصویربردار: مسافر سجاد
اجرا، تایپ، ویرایش و ارسال خبر: مسافر نوید
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .