English Version
This Site Is Available In English

درد شیرین

درد شیرین

به‌نام آن‌که زشتی‌ها را آفرید تا زیبایی‌ها معنا پیدا کنند.
آلبوم چیز بسیار خوبی است، مخصوصاً آلبوم ذهن؛ گاهی در تنهایی و خلوت، آلبوم گذشته‌ام که شامل رفتارها و کردارهایم بود یا بهتر است بگویم روزهای قبل از کنگره‌ام را ورق می‌زنم، روزهایی‌ که پر از تاریکی، منیت و سراسر جهل و نادانی بود؛ اما اکنون زهره‌ چند سال پیش را فقط در خاطر دارم. حال متوجه شدم هرچه بیشتر بیاموزم، باز هم کمتر می‌دانم. دیگر منیت ندارم و مقصر همه اتفاقات را مسافرم نمی‌دانم؛ بلکه در کنگره یاد گرفته‌ام که با صبر و مشورت، آرامش و همدلی، مسافرم را در مسیر زندگی همراهی کنم و دنبال مقصر نگردم.
در بعضی طوفان‌های زندگی، کم‌کم یاد گرفتم که نباید توقع داشته باشم، مگر از خودم! یاد می‌گیرم از تاریکی‌های زندگی نترسم و از موج‌سواری در دریای پرتلاطم زندگی هراسی نداشته باشم و این تلخ نیست، شکست نیست؛ بلکه آگاه‌شدن می‌باشد. ممکن است در حین آگاه‌شدن درد بکشم، این آگاهی دردناک می‌باشد؛ اما هرگز تلخ نیست؛ زمانی تلخ است که به‌تنهایی باشد، چون کاری است سخت یا حتی محال؛ اما زمانی‌که پا به این مکان مقدس گذاشتم و افراد زیادی را دیدم که برای آگاهی و دانایی گردهم جمع شده بودند، متوجه شدم دردی است شیرین؛ مانند مادری که درد را تحمل می‌کند تا فرزند زیبایش را بعد از ۹ ماه در آغوش بگیرد. من هم در کنگره باید درد تراشیدن نفس خود را تحمل می‌کردم تا دوباره می‌ساختم؛ اما این بار با آگاهی و دانش.
در جایی خواندم از مترسکی سؤال کردند: آیا از تنها‌ماندن در این مزرعه بیزار نشده‌ای؟ پاسخ داد: در ترساندن دیگران برای من لذتی به‌یادماندنی است؛ پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمی‌شوم! اندکی اندیشیدم و سپس گفتم: راست گفتی، من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم، گفت: تو اشتباه می‌کنی؛ زیرا کسی نمی‌تواند چنین لذتی ببرد مگر آن‌که درونش مانند من با کاه پر شده باشد. به‌راستی درست است؛ من زمانی توانستم به دردهایم التیام بدهم و گره‌های کور زندگی‌ام را باز کنم که درابتدا درک شدم و با راهنمایی راهنمایان بزرگ کنگره‌۶۰ توانستم مسیر زندگی را پیدا کنم.
همسفربودن، اکنون برای من بسیار شیرین است؛ حتی به مرحله‌ای رسیده‌ام که از مسافر خود سپاسگزاری می‌کنم که مسیر زندگی‌مان را به مسیر کنگره وصل کرد تا اصول زندگی‌کردن و قوانین حال خوش را یاد بگیریم.

نویسنده: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون‌پنجم)
ویرایش: رابط‌ خبری همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون‌پنجم)
عکاس: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .