جلسه یازدهم از دور پنجم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی سمنان با استادی اسیسانت پهلوان همسفر اعظم، نگهبانی راهنما همسفر سیدهفاطمه و دبیری راهنما همسفر زینب با دستورجلسه «DST،OT» روز دوشنبه ۵آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۳۰ آغاز به کار کرد.
	
	خلاصه سخنان استاد:
	سلام دوستان اعظم هستم یک همسفر. خداوند را بسیار سپاسگزارم که اجازه داد در خدمت شما باشم از اینکه شما را میبینم خوشحالم و برای من باعث افتخار است. زنده باد عشقی که ما به خاطر آن اینجا دور هم جمع شدهایم غیر از عشق هیچ چیز نمیتواند انسانها را دور هم جمع کند و بدون چشمداشت بمانند و به همنوعان خود کمک کنند. چیزی که باعث شده همه ما اینجا حضور داشته باشیم عشق است. کسانی که قبل از ما بودند آمدند و چنین سقفی را مهیا کردند؛ که امروز من اعظم اینجا بنشینم و در کنار شما لذت ببرم. آنها از خودشان گذشتند و تنها نکته مشترک ما و انسانها عشق است.
	آقای مهندس بارها در سخنانشان گفتند انسان مالک هیچ چیز نیست، جز عشق و محبت تنها چیزی که انسان میتواند با خودش ببرد و مالک آن است فقط عشق است و من امروز امواج عشق را با واقعیت در شما دیدم. چیزی که ما را در کنگره نگه داشته علم و آگاهی است که آقای مهندس به ما یاد دادند.
	همه ما یک روزی از اعتیاد زخمی شدیم؛ مثل درختی که آقایامین در سیدی هرس مثال میزدند؛ که نیروهای منفی وقتی که میخواهند خودشان را با دیگران پیوند بزنند و زیاد کنند؛ باید آنها را زخمی کنند. همه ما توسط نیروهای منفی با درد اعتیاد زخمی شدیم؛ ولی پیوند شیطان نگرفت و به سرانجام نرسید به جای آن آقای مهندس آمدند و عشق و محبت را در وجود همه ما پیوند زدند و ما از آن درد رسیدیم به امروز که با خوشحالی و سفید پوش دور هم مینشینیم و هیچ نگرانی از اینکه بگوییم که همسر من مصرف کننده بوده است نداریم؛ بلکه با خوشحالی میگوییم که ما درد اعتیاد را داشتهایم و درمان شدهایم. اینجا نشستهایم و اعلام میکنیم که آماده هستیم و کمک میکنیم که این سقف برای آینده هم باشد؛ که قطعاً در آن زمان هیچ کدام از ما در کنگره حضور نداریم؛ ولی اثر ما در دنیا وجود دارد و این خیلی ارزشمند است. این افتخار نصیب ما شده است؛ چون از شاگردان آقایمهندس هستیم.
	یک داروی شفابخش و مهمی است که همه ما یک روز به خاطر آن به خاک سیاه نشستیم و همان دارو نجات دهنده ما بود و باعث شد که از لحاظ درونی به عرش اعلا برسیم. فکر نمیکنم آدمهای بیرون احساس خوب ما را درک کنند؛ چون احساس خوب داشتن از لحاظ درونی مستلزم این است؛ که من آگاهی و دانش داشته باشم و در کنگره دائماً این آگاهی و دانش از طریق سیدیهایی که آقایمهندس به ما میدهند به ما تزریق میشوند.
	آقایمهندس یک روش با ارزش به نام روشDST را کشف کردند و به ما انتقال دادند و ما هم باید این روش را به آیندگان منتقل کنیم. روش DST را آقایمهندس کشف کردند؛ ولی دست تنها نمیتوانند به همه دنیا برسانند و ما را در این عمل بزرگ شریک خودشان میدانند و این خیلی ارزشمند است.
	آقایمهندس وقتی که از مقالاتشان صحبت میکنند میگویند مقالات ما قبول شد هیچ وقت نمیگویند مقالات من به خاطر اینکه ما را با خودشان شریک میدانند. کسانی که در این عمل شریک هستند؛ که در لژیون سردار عضو هستند.
	روش DST به ما می آموزد؛ که باید ذرهذره کم کنیم تا ذرهذره به ما اضافه شود. یک پنجم OT کم میشود؛ ولی یک پنجم دینورفین در بدن ما اضافه میشود. میدانید که دینوررفین ۲۰۰ برابر مورفین اثر دارد در سردار هم همین اتفاق در صورپنهان میافتد. درصد دینوررفین جسم را میتوان با دستگاههای سلولی مولکولی مشخص کرد؛ ولی لژیون سردار فقط در حس مشخص میشود. قطعاً همه شماها که سردار، دنور یا پهلوان هستید این حس را تجربه کردهاید.
	من یک درصد کوچکی را از مالم را به کنگره میدهم؛ ولی ۲۰۰ برابر، حال بهتر را کنگره به من میدهد این خیلی ارزشمند است. آقایمهندس همیشه به ما میگویند: هر کاری را که میخواهیم انجام بدهیم؛ باید با تفکر درست باشد من میگویم که تفکر بخشش از خود بخشش خیلی مهمتر است به خاطر اینکه اگر با تفکر درست ببخشم همیشه این کار را انجام میدهم. وضعم چه خوب باشد یا نباشد وقتی که تفکر بخشش در من ایجاد شده باشد من در هر صورت بخشش را انجام میدهم؛ مثل روزهداری که آقایمهندس تفکرش را در سیدی اتوفاژی در من به وجود آوردند.
	وقتی که من میدانم با روزه گرفتن چه اتفاقی برای من میافتد هر طور که باشد روزهام را میگیرم و به هر بهانه کوچکی روزهام را ترک نمیکنم؛ چون میدانم چه عملی در بدن من انجام میشود. بخشش هم همینطور است.
	باید بدانیم برای چه میبخشیم؛ باید بدانیم به چه اندازه ببخشیم برای همه اینها باید جواب قانع کننده داشته باشیم. ما در کنگره۶۰ یاد گرفتیم همه ما از نفس واحده هستیم. نفس، جن و روح. برای جن درون باید یک جواب محکم داشته باشیم تا ببخشیم؛ اگر تفکر قوی بخشش نداشته باشیم به ما اجازه نمیدهد که دنوری را پرداخت کنیم. چه بسا خیلیها میآیند و مبلغی را اعلام میکنند؛ ولی نمیتوانند پرداخت کنند. من میگویم این نیست که آنها نداشتند که پرداخت کنند؛ بلکه آنها نتوانستند از لحاظ تفکر خودشان را قانع کنند. من اعتقاد دارم پولی که در کنگره پرداخت میشود پول من نیست پولی است که از طرف کائنات به دست من میرسد تا من به کنگره برسانم. من این را تجربه کردهام که مبلغی را که برای کنگره تعهد میدهم با تلاش و خواسته خودم آن پول جور میشود و پرداخت میشود؛ اما چیزی که به ما اجازه نمیدهد در لژیون سردار حرکت کنیم ترس است و منشأ ترس ناشناختهها است.
	نیروهای منفی همیشه من را از آینده میترساند و ترسها جلوی من را میگیرند؛ ولی باید پرده از روی این ترس برداشته شود. چیزی که من باید از روی جهانبینی و بخشش به آن برسم این است که یاد بگیرم کسی که در راه خدا انفاق میکند به سختی نخواهد افتاد. کسانی که در لژیون سردار شرکت میکنند آینده خیلی بهتر از حال و گذشته خود خواهند داشت درصورتیکه همیشه میترسیم آینده ما سختتر باشد.
	شیطان در وادی هشتم میگوید: «من با تمام توانم جلوی انسان را میگیرم برای اینکه ثابت کنم شایستگی من از انسان بیشتر است.» شیطان با تمام توانش حرکت میکند ما به چه اندازه از توانمان برای یاد گرفتن و به درجه کمال رسیدن حرکت میکنیم. ما فقط وسیله هستیم باید تلاشمان را زیاد کنیم، تمنای دل داشته باشیم؛ اگر میخواهیم پهلوان یا دنور شویم باید تمام وجودمان تشنه باشد و بخواهیم که به این خواسته برسیم و تلاشمان را حتماً انجام دهیم.
	شعر مولانا: «آدمی چون کشتی است و بادبان، تا کی آرد آن باد را آن بادران» باد را باید خداوند بوزاند؛ که این کشتی حرکت کند. من فقط باید لنگر را بکشم و با تمام وجود تمنای اینکه به دیگران کمک کنم را داشته باشم در کنارش قطعاً گذشتن از خواستهها هم هست باید از یکسری خواستهها بگذریم. استادامین میگویند: «جهشها برای انسان وقتی اتفاق میافتد که انسان یاد بگیرد از خواستههایش بگذرد آن وقت میتواند جهش کند و به مرحله بعد برود.» برای گذشتن از خواستهها باید دلیل محکمی داشته باشیم خیلی از انسانها از درد اعتیاد، اماس وسرطان رنج میبرند و منتظر هستند که من به فهم بخشش برسم و اینکه چتر کنگره بزرگتر شود تا راه به آنها نشان داده شود.
	حقیقت این نیست که همه چیزهای خوب باید برای من و خانواده من باشد حقیقت این است؛ که خیلی از انسانها هستند که با دردهایی به سر میبرند. ما راه را متوجه شدیم بعد از صد سال که بعد ما عوض شود من مطمئنم اولین سؤالی که از من میشود؛ اینکه راهی که برای خوب زندگی کردن به تو دادم چهقدر سعی کردی آن راه را به دیگران برسانی. آقایمهندس میگویند: «هر کس که دلش میخواهد اختیار دارد وارد لژیون سردار شود.» من به عنوان یک فرد درمان شده چهقدر فکر میکنم این مسئولیت به گردن من است. عضو بودن در لژیون سردار رخصت میخواهد.
	ما الگوهای زیادی در کنگره داریم. همه ما باید کمک کنیم که این روش DST به دست کسی که برای درمان محتاج است برسد. فکر نکنید اگر به من اختیار دادند و عضو نشوم طوری نیست چرا هست هر کدام از ما که به درمان میرسیم هزینههای زیادی برای ما خرج میشود؛ پس من هم باید یک صندلی مهیا کنم این را به عنوان یک باور باید در وجودتان بپرورانید؛ قطعاً به وجود آمده است که امروز اینجا نشستهاید. انشاءالله امسال بتوانید گلریزان خیلی خوبی را داشته باشید. فصل پاییز فصل کاشت است در این فصل همه کشاورزان میکارند تا انشاالله بعداً برداشت کنند. گلریزان هم در این فصل است که ما باید بذرها را بکاریم و برداشتهایی را باید برای آینده از آن داشته باشیم.
	.jpg)
	.jpg)
	.jpg)
	رابط خبری: همسفر نازنین مرزبان خبری
	عکاس: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
	تایپ و ویرایش: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
	ارسال مطلب: همسفر نیلوفر
	همسفران نمایندگی سمنان
                                
                                    
                                    
                                        - تعداد بازدید از این مطلب :
                                        1124