English Version
This Site Is Available In English

نور امید در اوج سختی

نور امید در اوج سختی

آن‌چه باور است، محبت است و آن‌چه نیست، ظروف تهی است.

اگر از روزی که وارد کنگره شدم بگویم، چشمانم خیس خواهد شد از آن رنجی که در دلم بود، اما امیدی که راهنمای خوبم در دلم روشن کرد و باعث حرکت من شد. همیشه آرزو داشتم که یک روز بتوانم آن منبع نور را ببینم؛ همان نوری که هرچه دارم، بعد از خداوند از اوست.

آرامشی که در حالم می‌بینم، امروز فقط به‌واسطه‌ی آموزش‌های کنگره و راهنمایی‌های راهنمای خوبم، همسفر آمنه، که با دل و جان و بدون هیچ منّتی در وجود من تزریق کرده‌اند. آن زندگی به‌هم‌ریخته و سراسر اضطراب، ناراحتی و ناامیدی، امروز برای من سرشار از امید است. آن شب، همان شبی که فردای آن به دیدار ایشان می‌رفتم، مدام از خدای خود می‌خواستم که به من ظرفیتی بدهد برای جذب خوبی‌های این انسان بزرگ.

کسی که با بندِ محبتِ خود، تمام افراد کنگره را به‌هم وصل کرده است و سرچشمهٔ آرامش در کنگره است. من این آرامشِ نگاهِ شما را می‌ستایم و ایمانی عجیب به راه شما دارم. چقدر این دنیا زیباست؛ تا به‌حال زیبایی‌های دنیا را این‌قدر واضح ندیدم. من در همان دنیایی هستم که زمانی برایم پر از سیاهی بود، اما امروز همه را نور می‌بینم که دنیا را این‌چنین در نظرم زیبا کرده است.

در این‌جا با دلی آرام و سرشار از آرامش، از خداوندِ منّان سلامتی را برای آقای مهندس و خانوادهٔ محترمشان خواستارم و از زحمات بی‌دریغشان بی‌نهایت سپاسگزارم و همچنین از تمامی خدمت‌گزاران، اعم از ایجنت‌ها و مرزبانان گرامی، کمالِ تشکر و قدردانی را دارم.

 

ویرایش و ویراستاری: همسفرمینا دبیر سایت رهجوی راهنما همسفر اعظم( لژیون یکم )

عکاس: همسفر منیره رهجوی راهنما همسفراعظم( لژیون یکم )

بارگزاری: همسفر زهرا نگهبان سایت رهجوی راهنما ( همسفر اعظم)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .