من یک همسفر هستم. همسفر یک مسافر که امروز به لطف خداوند و کنگره۶۰ از بند اعتیاد رهایی یافته است و مادر پسری که هنوز درگیر اعتیاد است و سفر نمیکند. قبل از کنگره۶۰ صورت مسئله اعتیاد برای من مجهول بود و همیشه اعتیاد را یک ضعف میدیدم. فکر میکردم اگر همسرم واقعاً بخواهد میتواند هر لحظه مواد را کنار بگذارد. این تصور غلط باعث میشد او را سرزنش کنم، ناراحت شوم و حتی گاهی خودم را مقصر بدانم؛ اما وقتی با کنگره۶۰ آشنا شدم و صورت مسئله اعتیاد را شناختم، تازه متوجه شدم اعتیاد یک بیماری است. بیماری که جسم، روان، اجتماع و خانواده را درگیر میکند. تازه آنجا فهمیدم همسرم بیمار بوده است، نه بیاراده. امروز که او رها شده، هم خوشحال و هم قدردان این مسیر هستم؛ اما در کنار این خوشحالی، دلم گاهی برای پسرم میسوزد و با خودم میگویم: کاش او هم روزی مثل پدرش مسیر درمان را انتخاب کند. این حرف دل من است. مادری که میبیند فرزند او درگیر اعتیاد است و با همه وجودش آرزو دارد روزی او هم به آغوش سلامت و آرامش بازگردد.
با آموزشهای کنگره۶۰ یاد گرفتم عجله نکنم و بهجای ناامیدی، امیدوار بمانم. یاد گرفتم اول خودم آرام شوم تا بتوانم به دیگران آرامش دهم. آموزشها و جلسات کنگره۶۰، برایم مدرسهای شد برای صبر، محبت و رها کردن قضاوت. امروز اگرچه مسیر من و خانوادهام کامل نشده است؛ اما باور دارم با آموزش، صبر و دعا، پسرم هم روزی مسیرش را پیدا خواهد کرد. این ایمان را از کنگره۶۰ دارم. در پایان دوست دارم این را بگویم که اعتیاد هر چهقدر هم که سخت و پیچیده باشد، همیشه راهی برای رهایی از آن وجود دارد. راهی که با آموزش، صبر، عشق و همراهی ساخته میشود. من بهعنوان همسفر، باید امید را در دل خود زنده نگهدارم و باور کنم، همانطور که آقای مهندس فرمودند: هیچ تاریکی ابدی نیست. همانطور که نور کوچک یک شمع تاریکی را کنار میزند، محبت و صبر هم میتواند مسیر را برای عزیزانمان روشن کند. امیدوارم که همه بتوانیم با قلبهایی پر از عشق و دستهایی باز، شاهد رهایی و بازگشت سلامت به خانوادههایمان باشیم.
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهاردهم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
11