دوازدهمین جلسه از دوره ی هفتادم سری کارگاههای آموزشی ، عمومی کنگره۶۰ به نمایندگی ابنسینا ، به استادی راهنمای محترم ایجنت نمایندگی آقای جمشید رمضانی، نگهبانی مسافرمصطفی و دبیری مسافر روح الله با دستور جلسه (DST.OT) درتاریخ شنبه 3آبان ماه ۱۴۰۴ راس ساعت۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.


سلام دوستان جمشید هستم مسافر .
در آغاز، خدا را شکر میکنم به خاطر حضورم در این جلسه و فرصتی که برای خدمتگزاری به من عطا شده است. از مرزبانان محترم و نگهبانان این جلسه و همچنین دبیر عزیز تشکر میکنم.
امروز دستور جلسه با موضوع اُوتی و روش DST حضور داریم و در ادامه، اولین سال رهایی مسافر یوسف را جشن میگیریم، انشاالله.من به صورت خلاصه مقدمهای درباره چگونگی تولید دارو در کنگره و تبدیل تریاک به داروی استاندارد عرض میکنم. بسیاری از شما به یاد دارید که زمانی، مواد مخدر از جمله تریاک، هم در مصرف و هم در حمل، جرم محسوب میشد. کنگره در چنین شرایطی از تریاک به عنوان دارو استفاده کرد و زمانی که آقای مهندس نتایج مثبت را مشاهده کردند، تصمیم گرفتند این دارو را به صورت قانونی در اختیار بیماران قرار دهند. برای این کار، روشی ابداع شد تا دارو در کمترین حجم ممکن و به صورت مایع، قابل اندازهگیری باشد. در گذشته، تریاک به صورت خشک یا مرطوب و با کیفیت متغیر استفاده میشد و این موضوع مشکلات بسیاری ایجاد میکرد. اما با روش پیشنهادی آقای مهندس، تریاک با الکل و آب مخلوط و به صورت شربت استاندارد درآمد. این شربت که به نام «اوتی» شناخته میشود، حاوی ده درصد تریاک، بیست درصد الکل و هفتاد درصد آب است. الکل نیز برای جلوگیری از فساد دارو به آن افزوده شد.استفاده از تریاک در آن زمان جرم بود و آقای مهندس برای قانونی کردن این دارو، تلاشهای بسیاری کردند و هزینههای سنگینی پرداختند. در نهایت، طرح ایشان به مرکز مطالعات ملی اعتیاد ارائه شد و با انجام آزمایشهای متعدد بر روی گروههای مختلف، نتایج مثبت آن به اثبات رسید. پس از آن، اجازه استفاده از این دارو برای درمان بیماران صادر شد. این هفته را به جناب آقای مهندس، خانواده محترمشان، دیدهبان اُوتی آقای بابک لطفی و شورای اُوتی تبریک عرض میکنم. همچنین از تمام خدمتگزاران اُوتی، بهویژه ازخدمتگزاران نمایندگی خودمان، تشکر میکنم. گاهی اعلام میشود که فردی با استفاده از شربت اوپیوم درمان شده است. اگرچه این شربت اثرات مثبتی دارد، اما به تنهایی درمانبخش نیست. در خارج از کنگره و کلینیکها نیز این شربت وجود دارد، اما درمان کامل تنها زمانی حاصل میشود که فرد در کنگره و با روش DST (دستور مصرف دارو) همراه باشد. روش DST بر پایه اصولی مانند «زبان بدن» و «درمان تدریجی» استوار است و در تمام لژیونهای کنگره، از جمله لژیون مواد مخدر، لژیون سیگار و دیگر بخشها، اجرا میشود. این روش به افراد کمک میکند تا به تدریج به تواناییهای جسمی و ذهنی بالایی دست یابند.
در ادامه، فهرست خدمتگزاران اُوتی نمایندگی را قرائت میکنم:
آقای مصطفی اسکندری، آقای فرهاد کریمی، آقای اللهحیدری، آقای علی غفوری، آقای عباس شاملو، آقای محسن شاملو، آقای محمد عرفانی، آقای حسن، آقای جلال همور، آقای مصطفی مختاری و آقای قاسم.
از تمامی این عزیزان تشکر میکنم.
در پایان، امروز تولد اولین سال رهایی مسافر یوسف را جشن میگیریم. ایشان با وجود سن بالا، با انگیزه و نظم فوقالعادهای سفر درمانی خود را آغاز کردند و امروز به نتیجه درخشانی دست یافتهاند. یوسف الگویی مثالزدنی برای خانواده و اطرافیانش است و پس از رهایی، به عنوان نمایندگی دنور نیز مشغول خدمت شدهاند.
این موفقیت را به ایشان، خانواده محترمشان و راهنمایشان تبریک میگویم.


بخش دوم : سخنان مسافر یوسف
سلام دوستان یوسف هستم، یک مسافر. از خداوند متشکرم که توفیق یافتم به این کنگره برسم. خوشبختانه به سلامت رسیدم و توانستم از این سختیها عبور کنم. از جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمایشان که این بستر را فراهم کردند تا من بیایم و حال خوب خود را به دست بیاورم ، تشکر میکنم. از راهنمای خودم آقای، جمشید رمضانی، نیز سپاسگزارم که بسیار برای ما زحمت کشید. از راهنمای تازهواردان، آقای کریم، و از ایجنت سابق شعبه، آقای امیر ایمانی، که در زمان ورود به کنگره، بسیار ما را راهنمایی کرد، تشکر میکنم. از راهنمای همسفرم، خانم اشرف، که بسیار زحمت ایشان را کشید و از راهنمای تازه واردین، خانم سحر، نیز سپاسگزارم. از همسفرم تشکر میکنم که گام به گام همراه من آمد تا من به حال خوب برسم. از تمام خدمتگزاران شعبه ابنسینا، شامل قسمت آبدارخانه، نشریات، سایت، مرزبانان محترم که بسیار زحمت میکشند و قسمت اوتی که واقعاً زحمت زیادی متحمل میشوند، کمال تشکر را دارم. از همه راهنمایان شعبه ابنسینا که بسیار تلاش میکنند و از دوستان مسافر و همسفر نیز سپاسگزارم. اگر بخواهم درباره خودم بگویم، مصرف من تقریباً بیست سال طول کشید. شغل من رانندگی بود و غالباً در بیابان بودم. مصرف من از همان بیابان شروع شد. بیشتر مصرفها در بیرون و در بیابان بود و در خانه مصرف بسیار کمی داشتم. پس از بازنشستگی و فروش ماشین، به خانه آمدم و در خانه مصرف میکردم. همسرم بسیار ناراحت میشد و میگفت: «چرا مصرف میکنی؟ مواد را کنار بگذار.» خلاصه، من تقریباً ده بار سعی کردم موادم را ترک کنم، اما نتوانستم. چند سالی مصرف میکردم و مشکلاتی در خانه داشتیم. با توجه به فرزندانی که داشتیم و سنشان بالا بود، آنها کاری نداشتند، اما همسرم بسیار ناراحت بود. پس از مدتی مصرف، وقتی به خانه بچهها میرفتیم، من واقعاً نمیتوانستم در خانه بمانم. بچهها نمیخواستند شب به خانه برگردم. آنها با من بسیار همکاری میکردند و مکانی فراهم میکردند تا من مصرفم را انجام دهم و در نتیجه، بتوانم بمانم. خلاصه، روزی دخترم به من گفت: «کنگرهای در رباط کریم وجود دارد که اگر بروی، میتوانی ترک کنی.» من گفتم: «من به مراکز ترک یا کمپ نمیروم.» او گفت: «کنگره کمپ نیست و بسیار خوب است.» یکی از همکلاسیهایش در مدرسه، پدری مصرفکننده داشت و پس از طی فرآیندی با او صحبت کرده بود. به من گفت برو. شش ماه طول کشید تا من به کنگره بیایم. سرانجام آمدم کنگره و راه کنگره را پیدا کردم. با راهنمای تازه واردان، آقای کریم، روبرو شدم که واقعاً بسیار خوب ما را راهنمایی کرد و بسیار خوب صحبت کرد. سپس گفت: «اگر میخواهی بیایی، باید هم سیدی بنویسی و هم شربت بنوشی. باید به موقع بیایی و بروی و این کار را حتماً انجام دهی.» من گفتم: «من نمیتوانم سیدی بنویسم.» او مرا نزد آقای ایمانی برد. سپس آقای ایمانی با من صحبت کرد و گفت: «اینجا همه راهنماها سیدی مینویسند. تو هم باید سیدی بنویسی والان تو تازه واردی. یک بسته خودکار برداشت و نشانم داد و گفت: من خودم سیدی مینویسم.» سپس گفت: «یک سیدی الآن میگیری و میروی. تا زمانی که تازهوارد هستی، بنویس تا دستت راه بیفتد و یاد بگیری.» خلاصه، ما رفتیم و نوشتن سیدی را شروع کردیم. کمکم راه افتادم. وقتی راه افتادم، من هر شنبه یک سیدی میدادم؛ یعنی هیچ وقت نبود که بگویم نمیتوانم بنویسم یا چنین چیزهایی. سپس لوژیون آقای جمشید را انتخاب کردم و آقای جمشید واقعاً بسیار برای ما زحمت کشید. هر سخنی که میزد، ما گوش به فرمان بودیم. من هیچوقت دیر نمیکردم؛ یعنی ساعت چهار و نیم نمیگذشت. در طول سفر، من اصلاً غیبت نداشتم و فقط یک روز اتفاقی افتاد که نتوانستم بیایم . شربتی که به ما دادند، آقا جمشید گفتند باید حتماً ساعت شش صبح و ساعت نه شب مصرف شود. من ساعت روی تلفنم را تنظیم کرده بودم و تقریباً رأس ساعت پنج و نیم صبح بلند میشد و ساعت شش شربت را مصرف میکردم. ظهر و شب نیز آن را مصرف میکردم. علاوه بر این، سیدی را نیز هر هفته به موقع میآوردم و حساب آن را امضا میکردم. من واقعاً از لحاظ حضور در کنگره، بسیار کوشا بودم. آمدم کنگره و به حال خوب رسیدم. کنگره جایی است که اگر کسی به آن بیاید و قدرش را بداند، به حال خوب میرسد. برای این که حالتان خوب شود، واقعاً باید خودتان بخواهید. اگر نخواهید، حالتان خوب نمیشود. من در کنگره ماندم و به حال خوب رسیدم و رها شدم. اکنون نیز جشن تولد گرفتهام. از همه شما که توجه کردید، بسیار متشکرم.
(صحبتهای راهنمای همسفر یوسف):
بسیار خوشحالم که در اینجا حضور دارم. قبل از این که صحبتهایم را شروع کنم، این هفته را به همه شما مسافران محترم، عزیزانی که در قسمت اوتی کار میکنند و خدمتگزار آقای مهندس و خانواده محترمایشان تبریک میگویم. امیدوارم همه عزیزانی که در این مسیر خدمت میکنند، پیروز، موفق و سربلند باشند. الحمدلله رب العالمین، خداوند دوباره به من این توفیق را داد که با افتخار در این جایگاه قرار بگیرم و تبریک بگویم. این جشن تولد بسیار زیبا را به همسفر آقا یوسف، به آقا جمشید (راهنمای آقای یوسف) که بسیار زحمت کشیدند و به خود آقای یوسف تبریک میگویم. ایشان واقعاً با صحبتهایی که خودشان کردند و راهنمای محترمشان بیان کرد، بسیار مرتب و منظم حضور داشتند، برنامهریزی داشتند و قطعاً همه اینها به همان روزهایی برمیگردد که میبینم، به همان فرمانبرداری برمیگردد. و چه چیزی برای یک راهنما لذتبخشتر از این است که نتیجه زحماتش را ببیند ، باید این را بگویم که ایشان در این سن حاضر شدهاند و با این قدرت آمده و کنگره را ترک میکنند.
خانم سکینه عزیز نیز جزو آن دسته از عزیزانی هستند که به ندرت یافت میشوند؛ همسفری که در این سن در کنگره حاضر شود، به این راحتی آموزشها را بپذیرد، قبول کند و کاری که راهنما به او میگوید را انجام دهد. من بسیار به خاطر این موضوع خوشحالم. از همان ابتدا، خانم سکینه عزیز بسیار مرتب بودند. حتی الان هم که وارد سفر دوم شدهاند (حدود یک سال است)، بدون سیدی وارد نشدهاند و حتی اگر دو هفته غیبت داشته باشند، حتماً برای هفته آینده دو سیدی را با هم میآورند. این موضوع مرا بسیار خوشحال میکند. خانم سکینه الگوی بسیار خوب و مناسبی برای تازهواردان، مسافران سفرهای بالاتر، برای خود نمایندگی ابنسینا و برای همه هستند. حتی برای آقای یوسف نیز الگوی مناسبی هستند. این که در قسمت مسافران، آنها با شک و تردید آمدند، میتوانند ببینند که درمان کنگره چقدر مناسب، خوب و با بازدهی بالا است. حتی اگر فردی در هر شرایط سنی باشد، به راحتی میتواند مراحل آن را انجام دهد. تبریک میگویم به خانواده محترم ایشان، اعضای نمایندگی، ایجنتها امیدوارم این عزیزان... در سفر دوم که هم سخت است و هم آسان موفق باشند. سختی و آسانی آن این است که باید پس از سفر دوم، ماندگار باشی و خودت را ثابت کنی؛ هم به خودت و هم به کنگره. ماندگار باشی و خدمت کنی. از همین جا به راهنمای تازهواردین، آقا کریم، تبریک میگویم. امیدوارم این عزیزان موفق، پیروز و سربلند باشند و روزی را شاهد باشم که هر دوی این عزیزان نشان سفرهای رنگی کنگره شصت را دریافت میکنند.
سخنان همسفر یوسف:
ممنونم که در جمع دوستان هستم.. خدا را هزاران بار شکر میکنم که اینجا و این تجربیات را دارم. از جناب آقای مهندس و خانواده محترمایشان بسیار تشکر میکنم. امیدوارم بهترین ها نصیب این خانواده محترم شود. از راهنمای عزیزم، خانم اشرف عزیز، بسیار تشکر میکنم. ایشان بسیار برای من زحمت کشیدند. از راهنمای تازهوارد، خانم سحر عزیز، نیز بسیار تشکر میکنم که بذر محبت را در دل من کاشتند. از خانم آرزو، راهنمای جونزم تشکر میکنم که با روش DST، سیزده کیلوگرم کاهش وزن داشتم و سلامتی را از کنگره به دست آوردم. از ایجنت محترم، از راهنمای مسافرم، آقای جمشید، بسیار تشکر میکنم که برادری کردند و بسیار به مسافرم کمک کردند. بسیار زحمت کشیدند. انشاءالله که پاداش خدمتشان در زندگیشان جاری و ساری باشد. از راهنمای تازهواردان، آقای کریم، تشکر میکنم. از مسافرم تشکر میکنم که مرا با کنگره آشنا کرد و من سلامتی را در کنگره به دست آوردم. و از همه عزیزانی که در کنگره شصت زحمت میکشند، از مرزبانان محترم، از قسمت مسافران و همسفران تشکر میکنم و از همه عزیزانی که در جشن ما شرکت کردند، کمال تشکر را دارم.

- تعداد بازدید از این مطلب :
84