بنام قدرت مطلق
جهانبینی در ورزش
سلام دوستان محمدعلی هستم یک مسافر
من همیشه فکر میکردم ورزش یعنی فقط حرکت دادن بدن؛ یعنی دویدن، عرق ریختن یا قوی شدن. اما وقتی وارد کنگره شدم، تازه فهمیدم ورزش یعنی دیدن زندگی از زاویهای دیگر.
اولین باری که به پارک رفتم، فقط نگاه میکردم. یک توپ وسط زمین بود و چندین مسافر با عشق بازی میکردند. در نگاه اول با خودم گفتم عمرا اینها مصرف کننده باشند! صدای خندهها، "نظم" و "احترامشان" برایم عجیب بود. آنجا فهمیدم ورزش در کنگره فقط ورزش نیست؛ بخشی از درمان و بخشی از ساختن خودِ واقعی است که میشود "مکمل درمان" .
در کنگره یاد گرفتم که جسم، خانهی من است و اگر بخواهم حال دلم خوب باشد، باید از این خانه مراقبت کنم. ورزش یعنی خدمت به جسم و در نهایت خدمت به جان. همانطور که آقای مهندس فرمودند: «بدن هر چقدر در تعادل کار کند، قویتر میشود.» پس اگر بخواهم درمانم کامل شود، باید این تعادل را در همهچیز، حتی در ورزش، پیدا کنم.
تفاوت ورزش در کنگره با ورزش بیرون بسیار زیاد است. بیرون معمولاً رقابت وجود دارد، چشموهمچشمی و گاهی غرور. اما اینجا در پارک، وقتی کسی گل میزند، بغلش میکنیم، نه اینکه ناراحت شویم. در کنگره کسی را نمیکوبند تا خودشان بالا بروند؛ همه با محبت، همدیگر را بالا میبرند. در اینجا یاد گرفتم که برد و باخت مهم نیست، آموزش مهم است.
قبل از سفر، اهل ورزش نبودم. تنبل بودم و همیشه بهانه میآوردم. اما از وقتی وارد پارک کنگره شدم و حس جمع و انرژی پاک آن را گرفتم، چیزی در درونم روشن شد. اول با دارت شروع کردم، بعد والیبال. آن حس شادی و خستگی شیرین بعد از بازی، لبخند آدمها و آرامش فضا، حال خوشی بود که هیچ چیز دیگری جای آن را نمیگیرد.
کمکم فهمیدم ورزش فقط برای قوی شدن جسم نیست، برای قوی شدن ذهن و روح هم هست. وقتی توپ به سمتم میآید، باید تمرکز داشته باشم، باید آرام باشم و یاد بگیرم که اگر اشتباه کردم، دنیا تمام نمیشود. همان اشتباه، پلهی بعدی رشد من است.
جهانبینی در ورزش یعنی همین؛ یعنی دیدن زیبایی در حرکت، احترام گذاشتن به قانون بازی و قانون زندگی، و فهمیدن اینکه هر زمین، یک کلاس درس است و هر همورزشی، یک معلم.
باور دارم کسی که در ورزش ادب، نظم و عشق را رعایت کند، در زندگی هم همینگونه رفتار خواهد کرد. ورزش برای من تمرینی برای زندگی شده است. هر بار که به پارک میروم، حس میکنم یک قدم به تعادل نزدیکتر شدهام.
در نهایت فهمیدم ورزش فقط یک بخش از درمان نیست؛ بلکه نوعی شکرگزاری است. شکر به خاطر بدنی که دوباره زنده شد، به خاطر نفسی که راحت میآید و میرود، و به خاطر فرصتی که دارم تا از نو خودم را بسازم.
با احترام،
مسافرِ سفرِ قهر به مهر

بارگزاری مسافر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
761