English Version
This Site Is Available In English

به لطف روش DST و داروی OT درمان شدم

به لطف روش DST و داروی OT درمان شدم

"بنام قدرت مطلق"

جلسه سیزدهم از دوره سوم کارگاه های آموزشی کنگره ۶۰ نمایندگی لواسان با استادی مسافر محمدرضا، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر پیمان با دستور جلسه "DST و  OT " مورخ  شنبه 3 آبان ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد : 

 

سلام دوستان،
من محمدرضا هستم، یک مسافر.
خدا را شکر که امروز دوباره توفیق پیدا کردم شخصاً در کنگره حضور داشته باشم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان صمیمانه سپاسگزارم که چنین بستری را فراهم کردند تا من و امثال من بتوانیم حال خوش را دوباره تجربه کنیم.

کمی خسته‌ام، چون از اصفهان اومدم. دیشب با دوستم راه افتادیم و صبح به تهران رسیدیم. هم کار اداری داشتیم و هم به کنگره آمدیم، و حالا در خدمت شما هستیم.
لحظه‌ای که گفتند: «برادر، میری برای صحبت؟» بدون لحظه‌ای تردید قبول کردم؛ چون خدمت در کنگره، تنها کاری است که درباره‌اش فکر نمی‌کنم، بلکه با دل می‌پذیرم.

شعبه‌ی شما واقعاً عالیه؛ حس خیلی خوبی داره. بهتون تبریک می‌گم. چهره‌ی همه‌تون برام آشناست، انگار قبلاً جایی با هم بودیم، با هم زندگی کردیم، و حالا دوباره اینجا همدیگه رو پیدا کردیم. خدا رو شکر بابت این بستر زیبا.

 

دستور جلسه‌ی امروز درباره‌ی اوتی (OT) هست؛ یکی از مهم‌ترین داروهایی که آقای مهندس با زحمات فراوان، بیش از ده سال تلاش کردند تا در کشور جا بیفتد و مسئولین آن را بپذیرند، تا امروز به‌راحتی در اختیار من و شما قرار بگیرد.

آقای مهندس می‌توانستند توزیع دارو را خودشان مدیریت کنند، اما این مسئولیت را به پزشکان واگذار کردند تا همه‌چیز به‌صورت اصولی انجام شود. امروز می‌بینیم بچه‌های سفر اول به‌راحتی داروی اوتی را تحویل می‌گیرند، اما شاید ندانند تا اون برگه‌ی زرد به دستشان برسد، چه مسیر طولانی و عاشقانه‌ای طی می‌شود.

پشت تمام این فرآیندها چیزی جز عشق و محبت نیست؛ عشقی که خدمتگزاران بخش OT با جان و دل در وجودشان دارند. هیچ‌کدام از آنها حقوقی دریافت نمی‌کنند. تمام کارشان از روی عشق است؛ عشقی که باعث می‌شود ما نجات پیدا کنیم.

من، محمدرضایی که روزی روزانه سی گرم تریاک مصرف می‌کردم، امروز به لطف روش DST و داروی OT درمان شدم. حدود چهار ساله که در کنگره‌ام. روزی ورشکسته بودم، خانواده‌ام رفته بودند، اما حالا خانواده‌ام برگشته، کار و اعتبارم هم همین‌طور.

 

وقتی به حال خوش رسیدم، خواستم من هم سهمی در این چرخه‌ی عشق داشته باشم. بعد از رهایی، پانصد میلیون تومان خدمت مالی انجام دادم؛ نه برای نمایش، نه برای شال گرفتن، بلکه از سرِ شکرگزاری. چون حال من و خانواده‌ام خوب شده بود و می‌خواستم این بذر برای دیگران کاشته شود تا آن‌ها هم از این نور بهره ببرند.

سال گذشته همسفرم در گل‌ریزان پهلوان شد و چند روز پیش از آقای مهندس شال پهلوانی دریافت کرد. خدا را شکر بابت این توفیق.
گل‌ریزان یکی از زیباترین بخش‌های کنگره است. برخی می‌پرسند: «مگر کنگره پولی نیست؟» بله، هست، اما هدف گلریزان فقط جمع‌آوری پول نیست؛ بلکه فرصتی‌ست برای رشد ما در بخش بخشش و خدمت.

کنگره ۶۰ از هیچ سازمانی حمایت مالی نمی‌شود. هیچ حسابی به نام شخص وجود ندارد؛ نه به نام آقای مهندس، نه دیده‌بان‌ها. همه‌ی دارایی‌ها به نام کنگره است و هر سال از سوی وزارت کشور بررسی می‌شود. تا امروز، هیچ نقطه‌ی تاریکی در کنگره نبوده و این مسیر روشن همچنان ادامه دارد.

پس چه سفر اولی باشیم و چه سفر دومی، وظیفه داریم در این زنجیره‌ی عشق حرکت کنیم تا دیگران هم مثل ما نجات پیدا کنند. همان‌طور که پیشینیان کاشتند و ما برداشت کردیم، حالا نوبت ماست که بکاریم تا دیگران بهره‌مند شوند.

 

امیدوارم شعبه‌ی اصفهان امسال عملکرد درخشانی در کل کشور داشته باشد. این شعبه ظرفیت بالایی دارد و از سوی دیده‌بان‌ها هم مورد توجه است.

قبل از آمدن به این جلسه با یکی از دوستان صحبت می‌کردم و گفتم همیشه آرزو داشتم نفر اول باشم در خدمت: چه به‌عنوان مرزبان، چه راهنما، چه در یک شعبه‌ی تازه‌تأسیس. امیدوارم شماها این فرصت را داشته باشید و «اولین رهایی» این شعبه از آنِ شما باشد.

رهایی اولی بودن، پهلوان شدن، همه‌اش حس‌های زیبا و الهی‌اند. ان‌شاءالله خداوند به شما هم این توفیق را بدهد تا در این مسیر حرکت کنید.

از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید، صمیمانه سپاسگزارم.
 

 

تایپ و بارگذاری : مسافر مصطفی 

عکس و ویرایش : مسافر علیرضا

مرزبان خبری : مسافر محسن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .