هشتمین جلسه از دوره دوازدهم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دلیجان با استادی مسافر عباس، نگهبانی مسافر زین العابدین و دبیری مسافر فیروز، با دستور جلسه:" جهان بینی در ورزش "، در روز چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
	سخنان استاد:
	
	از خداوند متعال شاکر و سپاسگزارم که امروز این فرصت را یافتم تا در این جمع حاضر شوم و آموزش ببینم. از نگهبان جلسه، آقای زینالعابدین، از راهنمای خودم، آقای ابوذر، و همچنین از کلیه راهنماها، گروه مرزبانی و ایجنت شعبه تشکر میکنم که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش دریافت نمایم.
	همچنین، یک خداقوت ویژه به تمامی راهنماها، ایجنت شعبه و گروه مرزبانی تقدیم میکنم. در رابطه با دستور جلسه "جهانبینی در ورزش" باید بگویم: زمانی که به کنگره ۶۰ آمدم، بهدرستی نمیدانستم جهانبینی چیست. اما کمکم و با ورود به سفر دوم، تا حدودی با این مفهوم آشنا شدم. اکنون وقتی میگویند ورزش کنگره ۶۰ به عنوان یک ویترین است، درک میکنم که این ورزش، در واقع ویترینی برای کارگاه آموزشی محسوب میشود.
	به عنوان مثال، نگهبان جلسه که مسئولیت اداره جلسه را بر عهده دارد، موظف است تمامی امور را تنظیم نماید. در ورزش نیز دقیقاً همینگونه است. فردی که به عنوان نگهبان یا داور در یک رشته ورزشی—چه فوتبال، چه والیبال یا هر رشته دیگر—ایفای نقش میکند، مسئولیتی مشابه بر عهده دارد. وقتی داور—مثلاً آقای زینالعابدین—حکمی صادر میکند، باید بدون کموکاست آن را بپذیرم. اگر داور گفت توپ داخل زمین بوده یا خارج، باید حرف او را به عنوان مرجع قبول کنم.
	
	این موضوع در کلیه بخشهای کنگره نیز صادق است. پیش از این نمیدانستم که ویترین کنگره ۶۰ چیست و ورزش کنگره ۶۰ چه جایگاهی دارد. اما اکنون میفهمم که این ویترین، به منِ مسافر بازمیگردد. منی که تا دیروز در جامعه چندان شناختهشده نبودم، اکنون با آمدن به کارگاه آموزشی کنگره ۶۰ و دریافت آموزشها، میتوانم به نمونهای تبدیل شوم که برای خانواده، فامیل و حتی شهرم تأثیرگذار باشد.
	این تأثیرگذاری در تمامی ابعاد—از لباس پوشیدن و رفتار تا کردار و اخلاق—خود را نشان میدهد و باید به گونهای باشد که زبانزد عام و خاص شود. باید به ویترینی تبدیل شوم که نشاندهنده یک مسافر کنگرهای باشد. البته که هنوز نقصهای زیادی دارم و آموزشهایم تکمیل نشده است، اما آنچه میدانم، اهمیت همین برداشتهاست.
	نکته دیگری که میخواهم به آن اشاره کنم، مربوط به لژیون سردار است. من به عنوان نگهبان لژیون سردار خدمت میکنم. روزی که برای اولینبار به کنگره آمدم، هیچ درکی از این فضا نداشتم. نمیدانستم این صندلیها را چه کسی خریده، برق سالن را چه کسی تأمین میکند، هزینهها را چه کسی میپردازد، یا آن فرد با شال سفید و دیگری با شال قهوهای چه کسانی هستند. همه چیز برایم نامفهوم بود.
	اما رفتهرفته با آموزشها فهمیدم که لژیون سرداری وجود دارد که این صندلی را برای منِ مسافر خریده و برای مدتی در اختیارم گذاشته است. من در اینجا آموزش رایگان دریافت کردم و هنوز هم در حال یادگیری هستم. اما باید به این درک برسم که این صندلی از کجا آمده، در این دو سال در کجا نشستهام و از این سیستم چه استفادهای بردهام.
	باید خود را مدیون این سیستم بدانم و حداقل در حد توانم، آنچه را آموختهام، به اجرا درآورم. لازم نیست صددرصد خود را وقف کنم، اما حتی با بیست یا پنجاه درصد از وجودم نیز میتوانم خدمت کنم.از اینکه به صحبتهایم گوش دادید، بسیار سپاسگزارم.
	عکس: مسافر رضا- لژیون دوم 
	تایپ و بارگذاری خبر: همسفر مسعود- نگهبان سایت 
	نمایندگی دلیجان
                                
                                    
                                    
                                        - تعداد بازدید از این مطلب :
                                        114