چهاردهمین جلسه از دوره یازدهم لژیون ویلیام وایت پارک ائلگلی تبریز، با استادی مسافر محمدرضا، نگهبانی مسافر عزیز و دبیری مسافر آرش با دستور جلسه « جهان بینی در ورزش » جمعه ۲ آبان ماه ماه ۱۴۰۴ ساعت ۸ برگزار شد.

سخنان استاد:
در مورد دستور جلسه این هفته با عنوان «جهانبینی در ورزش» میخواهم چند نکته را با شما در میان بگذارم. جهانبینی در ورزش، کلیات مهمی را در بر دارد. به من آموزش میدهد که ببخشم؛ یاد بگیرم که اگر دوستی خطایی کرد، با او کلنجار نروم. اگر کسی با من با ملایمت صحبت نکرد، یا داور و تیم حریف رفتاری داشتند که خوشایند نبود، بتوانم ببخشم و عبور کنم. این یعنی حال خودم خوب شده و حالا میتوانم حال دیگران را هم خوب کنم. زمانی نیرویی بودم که نیاز به احیا شدن داشتم، اما امروز نیرویی هستم که میخواهم دیگران را احیا کنم، انرژی بدهم. زمانی از اینجا انرژی میگرفتم و هنوز هم میگیرم، اما حالا وظیفه دارم آن انرژی را بازپرداخت کنم. در کنگره، وقتی کسی را تشویق میکنیم، وقتی برای هم کف میزنیم، در واقع داریم انرژیای را که گرفتهایم، بازمیگردانیم. حال یک نفر خوب میشود.

یادم هست روز اولی که پا به کنگره گذاشتم، استاد بابک، مشاور تازهواردین، انگیزه زیادی به من داد. وقتی نشستم و گفتم: «سلام دوستان، محمدرضا هستم، یک تازهوارد»، چنان تشویقی شدم که باورم نمیشد. با خودم گفتم شاید کسی دیگر را که شخص مهمی است تشویق میکنند! اما آن انرژی را گرفتم و با اینکه فقط آمده بودم بررسی کنم و بروم، ماندم. چون آن انرژی مرا نگه داشت. مثل خرید ماشینی که باید خمسش را بدهی، من هم باید این انرژی را بازپرداخت کنم، چون ممکن است زندگی یک نفر دیگر را نجات دهد. بعد از بیست روز فهمیدم اینجا جای خوبیست. باید بمانم. این همه انرژی که بچهها دارند، بیدلیل نیست. پشت این تشویقها، پشت این حال خوب، چیزی هست. و من کمکم وارد مسیر شدم. حالا نوبت من است که جهانبینی در ورزش را درک کنم. بخشیدن، حال خوب است. از همین زمین چمن باید یاد بگیریم که ببخشیم. از همینجا میشود شروع کرد و به شال پهلوانی رسید. حتی کارهای کوچکی مثل بهموقع خوابیدن، دروغ نگفتن، باعث میشود از یک جهانبینی ساده به عرفانی عمیق برسیم. مثل یک خطای کوچک در فوتبال که اگر ببخشیم، حالمان خراب نمیشود. از همین بخششهای کوچک میشود به جایی رسید که حتی بخششهای مالی بزرگ مثل ۶۰۰ میلیون تومان هم ممکن شود. اعلام میکنم که از ته دل خوشحالم که در کنار دوستانم هستم. وقتی دوستان جدید میآیند، دلم میخواهد دوباره در جمع آنها باشم. روزشماری میکنم برای آمدن به کنگره و گرفتن انرژی. قبلاً ورزش حرفهای انجام میدادم، اما این روزها و حضور در کنگره را با هیچ باشگاه بزرگی عوض نمیکنم. واقعاً آرامش، عشق و همه چیز در انسان بهآرامی اتفاق میافتد. و من آرامآرام شیفته آقای مهندس، راهنمایم و کنگره شدم.
تایپ متن: مسافر محمد حسین
مرزبان خبری پارک مسافر هادی
- تعداد بازدید از این مطلب :
87