جلسه نهم از دوره پنجاه و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی البرز کرج، با استادی راهنمای محترم مسافر عباس، نگهبانی راهنمای محترم مسافر مهدی و دبیری مسافر احمد، با دستور جلسه "جهانبینی در ورزش" در روز پنجشنبه یکم آبان ماه ۱۴۰۴ ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
سلام دوستان، عباس هستم یک مسافر. خدا را شکر میکنم که یکبار دیگر فرصت پیدا کردم در این جایگاه حضور داشته باشم و آموزش بگیرم.
خدا را شکر میکنم که بار دیگر این توفیق نصیبم شد تا در این جایگاه قرار بگیرم که این جایگاه هم فرصتی برای آموزش و هم محلی برای خدمت است.
پیش از هر چیز، یک خداقوت ویژه عرض میکنم به گروه مرزبانی و ایجنت محترم شعبه که زحمات زیادی کشیدند تا ساختمان جدید شعبه را بازسازی و آماده کنند تا ما مسافران بتوانیم در محیطی امن و زیبا آموزش بگیریم و به حال خوش برسیم.
همچنین وظیفه خودم میدانم از دوستان عزیزم در بخش ورزش در پارک چمران نیز تشکر کنم. از نگهبان فوتبال آقای یعقوب بالاخانی و دبیر محترمشان، آقای مهدی بخشی و آقای مصطفی طاهرپور از نگهبان و دبیر شطرنج آقای حسن و آقای سیروس نوروزی و همچنین از دوستان عزیزمان حسین آقا و مصطفی یادگاری که در بخش داوری زحمت میکشند تشکر و قدردانی میکنم. تلاش شما عزیزان است که ما میتوانیم از امکانات و فضای زیبای کنگره بهرهمند شویم و به حال خوش برسیم.
اما دربارة دستور جلسه جهانبینی در ورزش باید بگویم پیش از ورود به کنگره نگرش من نسبت به زندگی یک نگرش کاملاً افیونی بود. دیدگاهم نسبت به خودم خانوادهام همسرم فرزندم کارورزش و حتی رقابت، همه بر پایة تفکر بیمارگونة اعتیاد شکلگرفته بود. تنها چیزی که برایم مهم بود بردن به هر قیمتی بود، نه یادگرفتن از خود رقابت. منش و اخلاقی که امروز در کنگره یاد میگیریم آن زمان برایم معنایی نداشت یا کسی نبود آن را به من بیاموزد یا من نمیخواستم یاد بگیرم.
تغییر نگرش حلقه گمشدهای بود که کنگره ۶۰ به من آموخت و آن شعار معروف که در ورزش یا میبریم یا میآموزیم، نبودنِ حسِ باخت بزرگترین کمکی بود که کنگره به من کرد. این نگاه تازه باعث شد نگرشم نسبت به جسم و ذهن خودم عوض شود.
وقتی تازهوارد کنگره شدم در ذهنم تصور میکردم اینجا هم مثل کمپ یا مکانهای دیگر است فضایی بسته و محدود. اما وقتی وارد کنگره ۶۰ شدم دیدم که فلسفهاش هدفش و روشش کاملاً متفاوت است. درمان اعتیاد در کنگره فقط بخش کوچکی از این فرایند است شاید تنها یک درصد و ۹۹ درصد باقیمانده آن آموزش جهانبینی است که کمک میکند کیفیت درمان بالا برود.
در مورد ورزش هم همینطور بود دیدگاه من نسبت به ورزش در کنگره تغییر کرد. در سفر اول زمانی که در نیمههای سفر بودم راهنمایم آقا مصطفی ایجنت پارک چمران شدند و من مسئول توزیع چایی در پارک چمران شدم. همان خدمت ساده نقطة عطفی در سفرم بود. خدمتکردن در کنگره حس انسان را تغییر میدهد. وقتی در مسیر خدمت قرار میگیری، مسیر درمانت نیز شکل دیگری پیدا میکند. درمان واقعی آنجایی است که برای دیگران تلاش میکنی و گره از کارشان باز میکنی.
خدا را شکر میکنم که وارد کنگره شدم و نگرش و حس من تغییر کرد. امروز، بچههای پارک چمران با عشق در تلاشاند تا تازهواردی دیگر را با ورزش آشنا کنند. وقتی من کسی را به ورزش و کنگره وصل میکنم، حس خوشایندی در وجودم شکل میگیرد چون میدانم در واقع دارم محبت کنگره را گسترش میدهم.
در مورد دستور جلسه هفتة آینده که هفته اوتی است، میخواهم همینجا به بچههای بخش اوتی همة کسانی که در این بخش خدمت میکنند تبریک بگوییم. این عزیزان در خط مقدم درمان هستند و نقش بزرگی در بهبودی ما دارند.
یاد یک خاطره افتادم زمانی که یک قفل را به هر ترفندی نمیتوانستم باز کنم و در آخر اقدام به شکستن آن کردم. زمانی که برای درمان اعتیاد هر کاری میکردم جز راه درست بیرون از کنگره کسی کلید درمان را ندارد. همه فقط چکش میزنند میفرستند کمپ میریزند در آب، داروهای اعصاب و روان میدهند؛ اما قفل باز نمیشود.
اما در کنگره ۶۰، روش DST و شربت OT به کمک من آمدند. کنگره ۶۰ تنها جایی است که کلید اصلی درمان را پیدا کرده است، نه فقط برای اعتیاد به مخدر بلکه برای سیگار اضافهوزن و بسیاری از بیماریهای دیگر نیز به درمان قطعی رسیده است.
روش D.S.T برای من یک شاهکلید است، کلیدی که قفل جسم روان و جهانبینی را همزمان باز میکند. امروز با افتخار میگویم خوشحالم که در ایران به دنیا آمدهام، چون کنگره ۶۰ در ایران است و من در این سرزمین توانستم به رهایی و حال خوش برسم.
امیدوارم همه مسافران سفر اول نیز این مسیر را باایمان، صبر و عشق طی کنند و به رهایی برسند.از اینکه به سخنان من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
.jpg)
تایپ متن: مسافرعلی لژیون 16
عکس: مسافرعلی لژیون 16
بارگزاری: مسافرعلی لژیون 16
- تعداد بازدید از این مطلب :
125