هفتمین جلسه از دور سیزدهم سری جلسات کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی شوشتر به استادی مرزبان محترم مسافر محمد حسین، نگهبانی مسافر عباس و دبیری مسافر سلیمان با دستور جلسه جهانبینی در ورزش در روز سهشنبه مورخ ۲۹/مهرماه/۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
از خداوند بزرگ شاکر و سپاسگزارم که بار دیگر اجازه داد در آن جایگاه بنشینم، خدمت کنم و آموزش بگیرم.
با احترام به جلسه، امروز لژیون خدمتگزار «لژیون سردار» میباشد.
با توجه به اینکه انشاءالله حدود بیست روز دیگر گلریزان سال ۱۴۰۴ را در پیش داریم، گزارشی تهیه کردهام تا خدمت همه اعضای نمایندگی شوشتر تقدیم کنم.
در سال ۱۴۰۳ گلریزان باشکوهی برگزار کردیم که جمع کل مبالغ آن سه میلیارد و پانصد و پنجاه میلیون تومان بود. از این مبلغ حدود هشتصد میلیون تومان پیش از موعد پرداخت شده بود. تمام این مبالغ مربوط به مسافران نمایندگی شوشتر بوده و بدون احتساب همسفران است. تعداد دنورهای ما در سال گذشته ۱۲ نفر بود و ۴ نفر پهلوان داشتیم که عبارتاند از:
خانم نازنین، آقای سپهر، آقای مسلم و اینجانب.
همچنین کل اعضای لژیون سردار در سال ۱۴۰۳، ۴۰ نفر بودند و تعداد اعضای کل شعبه به ۴۸ نفر میرسید.
خوشبختانه نمایندگی شوشتر در سطح کل کشور رتبه اول را کسب کرد؛ هم در جمعآوری مبالغ و هم در ثبت و ارائه آمار دقیق.
هفته گذشته نیز همراه آقای کیوان و جمعی از خدمتگزاران محترم، به دیدار آقای مهندس رفتیم. وقتی آقای مهندس مشاهده کردند که بچههای شوشتر با چه انرژی و انگیزهای فعالیت میکنند، چندینبار فرمودند:
«بارکلا به بچههای شوشتر!»
خوشبختانه در سال ۱۴۰۴ نیز پیش از موعد، پنج نفر از پهلوانان عزیز موفق به تمدید اجازه شدند:
آقای نیوان، آقای کیان، آقای کیوان، آقای سروش و آقای سپهر. همچنین همسفر بنده نیز اجازه گرفتند و انشاءالله دوستان دیگری هم نیز در مسیر دریافت اجازه هستند. از همه دوستان صمیمانه تشکر میکنم. از ته دل دست تکتک شما را میبوسم.
اما باید بگویم هنوز کار ما تمام نشده است؛ چرا که ملکی از خودمان نداریم. با وجود تمام زحمات، هنوز نمایندگی شوشتر مالک مکان مستقلی نیست. امیدوارم در گلریزان ۱۴۰۴ بتوانیم با همت همه شما، گلریزانی باشکوه برگزار کنیم و انشاءالله سال آینده در ملکی متعلق به خودمان حضور داشته باشیم.

در ادامه، درباره دستور جلسه «جهانبینی در ورزش» چند نکته عرض میکنم:
همه ما پیش از ورود به کنگره، در رشتههای مختلفی مثل والیبال یا فوتبال فعالیتهایی داشتیم؛ اما متأسفانه همیشه نوعی تنش و درگیری در آن فضاها وجود داشت. خدا را شکر که امروز در کنگره هستیم، جایی که سراسر آموزش و محبت است.
آقای مهندس همیشه میفرمایند:
«در ورزش، برای ما برد و باخت اهمیتی ندارد؛ ما همیشه برندهایم.»
فقط همین که بتوانیم ساعت شش صبح از خواب بیدار شویم، با شور و شوق بیاییم، کنار هم باشیم و لبخند بزنیم، خودش بزرگترین پیروزی است.
یادم هست تا قبل از ورود به کنگره، تلفن من شاید تا ساعت یازده روشن نمیشد؛ اما امروز صبح زود بیدار شدن و دیدن دوستان، برایم تبدیل به بهترین بخش روز شده است؛ و واقعاً همین جمع، همین لبخندها و انرژیهاست که روح انسان را زنده میکند.
.jpg)
در میان دوستان خود دیدهام کسانی که بعد از پنجاه سال برای نخستین بار والیبال بازی کردند و از ته دل لذت بردند. این همان جهانبینی در ورزش است؛ یعنی دیدن زیباییِ حرکت، شادی و زندگی.
در نهایت، خدا را شاکریم که در کنگره آموختیم ورزش هم درسی از زندگی است، و امیدوارم بتوانیم این جهانبینی را در همه مراحل زندگی بهکار بگیریم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
35