English Version
This Site Is Available In English

ما در بازی‌هایمان برد و باخت نداریم

ما در بازی‌هایمان برد و باخت نداریم

نهمین جلسه از دوره چهل و چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰، نمایندگی دانیال اهواز با استادی همسفر عاطفه، نگهبانی همسفر زحل و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه «جهانبینی در ورزش» روز دوشنبه ۲۸ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.


خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که امروز در خدمت شما هستم. تشکر می‌کنم از گروه مرزبانی، از ایجنت همسفر نوریه عزیز و از راهنمای خوبم همسفر زهره، که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. دستور جلسه این هفته «جهان‌بینی در ورزش» است. خب، همان‌طور که ما می‌دانیم، اعتیاد یک بیماری است که در جهان ناشناخته است و درمان ندارد؛ اما در کنگره۶۰، به لطف خدا و به همت جناب مهندس، درمان این بیماری به روش DST پیدا شد. ورزش هم به‌عنوان یک روش مکمل برای درمان این بیماری و نه به‌عنوان یک روش درمان، در کنار روش DST به مصرف‌کنندگان و همسفران کمک می‌کند. مسافران و همسفرانی که سه ماه از حضورشان در لژیون می‌گذرد، می‌توانند روزهای جمعه در پارک حضور داشته باشند و یک رشته را انتخاب کنند و فعالیت ورزشی‌شان را آغاز کنند. کنگره۶۰ از سال ۱۳۸۳ اقدام به تأسیس تربیت‌ بدنی کرد که در حال حاضر در شعب مختلف کنگره، ۱۵ رشته ورزشی وجود دارد. در شعبه‌ خودمان در پارک، برای همسفران چهار رشته‌ی ورزشی داریم: والیبال، بدمینتون، دارت و شطرنج. عزیزانی که عضو لژیون جونز هستند بعد از لژیونشان و سایر همسفران بعد از مصرف صبحانه‌ جمعه‌ها، در هر کدام از رشته‌هایی که انتخاب می‌کنند حضور دارند و فعالیت خودشان را انجام می‌دهند.

راجع به جهان‌بینی در ورزش، می‌دانیم که مثلث درمان اعتیاد سه ضلع دارد: جسم، روان و جهان‌بینی. جهان‌بینی یعنی داشتن علم، آگاهی و درک از هر چیزی که اطرافمان می‌گذرد؛ محیط اطرافمان و آن چیزی که ما برداشت می‌کنیم. ما ورزشی که انجام می‌دهیم در کنگره، برای به‌دست آوردن سلامتی و تعادل انجام می‌دهیم. خب ما می‌دانیم که ماهیچه‌های ما با بالا رفتن سن تحلیل می‌روند، عضلاتمان هم همین‌طور و برای جلوگیری از این مسئله، ما باید تغذیه‌ سالم داشته باشیم و ورزش کنیم تا ماهیچه‌ها و عضلاتمان را قوی کنیم و در سن بالا گرفتار بیماری‌ها نشویم؛ باید از حالا به فکر خودمان باشیم. من خودم همیشه فکر می‌کردم مثلا ما خانم‌ها که صبح تا شب کار می‌کنیم، می‌گوییم ما مشغولیم و سرپا هستیم؛ ولی کار کردن در خانه ورزش محسوب نمی‌شود. ورزش، یک فعالیت مداوم است که باید در طول زمان مشخصی انجام بشود برای رسیدن به تعادل در کنگره. خب، من خودم این را متوجه شدم که شعار ما در کنگره این است که «ما در بازی‌هایمان برد و باخت نداریم». ما وقتی در مسابقه‌ای شرکت می‌کنیم، می‌گوییم یا می‌بریم یا می‌آموزیم، باخت نداریم.

در مسابقات، اگر از چیزی ناراحت شوم، نمی‌توانم آنجا اعتراض کنم یا داد و بیداد کنم یا بخواهم صدایم را بالا ببرم و به داور اعتراض کنم. من آنجا باید خیلی آرام، با احترام به هم‌تیمی‌های خودم، با احترام به تیم مقابل، با احترام به داور و راهنمایانی که آنجا هستند و ورزش‌بانان، برخورد کنم. هیچ‌گونه زد و خورد و هیچ‌گونه برخوردی ما آنجا نداریم و نباید داشته باشیم خب، این درس بزرگی به من می‌دهد؛ درس صبوری و اینکه من تحت هر شرایطی باید خودم را کنترل کنم، صبور باشم، طاقتم را زیاد کنم و نباید از کوره در بروم و همچنین نظم را به من یاد داد. من خودم وقتی وارد بدمینتون شدم و پارک رفتم و وارد تیم‌های ورزشی شدم، متوجه شدم که آنجا هم مثل چیزهایی که در شعبه رعایت می‌کنم، باید احترام همه‌ عزیزانی که آنجا شال دارند حفظ شود؛ باید سر ساعت حضور داشته باشم، باید قوانین بازی‌ها را یاد بگیرم و حتی در مسابقاتی که شرکت می‌کنیم، اگر ده دقیقه دیر برسیم، از ادامه‌ بازی محروم می‌شویم و آن تیم کلا حذف می‌شود. باید بدانم وقتی در پارک حضور دارم، در همان محدوده‌ای که همسفران هستند باید حضور داشته باشم.

با پوشش متعارف یا با لباس فرم حضور داشته باشم و اگر بخواهم از آن محدوده، حالا بنا به دلایلی خارج شوم باید از ورزش‌بان اجازه بگیرم و ایشان را از رفتنم مطلع کنم و حالا یک خاطره هم بگویم؛ من قبل از ورودم به کنگره، طبق توصیه‌ای که همه می‌کنند، مثلا وقتی آدم حالش بد است، می‌گویند «باشگاه برو، ورزش کن» خب، آدم تا حالش خوب نباشد، آن باشگاه به او نمی‌چسبد. من خودم باشگاه می‌رفتم، ولی حالی که آنجا داشتم آن‌قدر بد بود که دقیقا یادم هست در راه که می‌آمدم خانه، با یک حال خیلی بد برمی‌گشتم و اصلا این باشگاه رفتن، حالم را خوب نکرد؛ ولی خدا را شکر، از وقتی که وارد کنگره شدم، با این جهان‌بینی و آموزش‌هایی که یاد گرفتم و عضو تیم بدمینتون شدم، خیلی علاقه‌مند شدم و چیزهایی که یاد گرفتم واقعا حس و حال خوبی به من داد. خدا را شکر می‌کنم که الان اینجا هستم در کنار شما عزیزان.

 

مرزبان کشیک: همسفر زهرا، مسافر امین
عکاس: همسفر مینا رهجو راهنما همسفر زهره (لژیون دهم)
تایپیست: همسفر امل رهجو راهنما همسفر نوریه (لژیون دوازدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر ملیکا نگهبان سایت

همسفران نمایندگی دانیال اهواز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .