دوازدهمین جلسه از دور شانزدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ مسافران نماینده دکتر احمد با استادی مسافربهمن، نگهبانی مسافر جمشید و دبیری مسافر داود با دستور جلسه « جهان بینی در ورزش» روز سه شنبه ۱۴۰۴/۷/۲۹راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا رو شکر میکنم که اینجا در میان شما هستم والا این مشارکتی که من میخوام بکنم سه تا بخش داره قسمت اولش همون دوران که تو تاریکیه اعتیاد یعنی قبل از کنگره اومدن واسه من اینجوری بود که انگار مفهوم بودم به اون زندگی و هیچ راهو چارهو مسیر دیگه‌ای نداشتم و همش مسئله سازی دشمن سازی ناراحتی مشکلات یکی پس از دیگری تصادف کردن بود یعنی به هر طرفی میرفتم به هر دری میزدم به در بسته می‌خوردم شما یه نفرو تصور کنید روزی ۵ گرم هروئین میکشه روزی یک گرم شیشه میکشه بعد هر کجا میرفتم میگفتم چرا به من احترام نمیذارن مثلاً هرجا میرفتم سرکار خیلی احترام میذاشتم به طرف مقابل یه جور برخورد میکرد که اصلاً همش ناراحتی واسه من بود همش جنگ اعصاب بود همش درگیری داشتم و قسمت دوم اومدن توی کنگره و توی مسیر ارزش‌ها قرار گرفتن خوب من سه ماه اولی که اومدم کنگره تو سه ماه اول خوب سفر نکردم یعنی داشتم خراب میکردم و اینجوری شد که زندگیم انگار هاچمز شده بود یعنی زندگیم اینجوری شده بود که کاملاً مشکلات همه راه‌ها رو برا من بسته بود زنم می‌خواست طلاق بگیره طلبکارا چپ و راست میومدن سراغم با خانوادم مشکل داشتم با برادر خودم سر جنگ داشتم برادر خانومم به خونم تشنه بود و اونجا بود که فهمیدم چاره‌ای جز کنگره ۶۰ ندارم و اینو من فهمیدم واقعاً چون خیلی مسائل زندگیمو نمیفهمیدم اصلاً مشکلات که میگم متوجش نبودم ولی اینجا اینو فهمیدم که راهی جز راه کنگره ۶۰ ندارم و تو مسیر کنگره خودمو قرار دادم و این خیلی سخت نبود حالا من یک کتابی خوندم اسم کتاب رو نمی‌خوام بگم ولی کتاب اینجوری بود که می‌گفت آقا نگاه کن ببین شاگرد اولا کلاس چه جوری رفتار میکنن تو هم اینجوری رفتار کن من اومدم تو کنگره همون تو سفر اول راهنماها که اصلاً اسطوره بودن تو سفر اول ولی همون تو لژیون که نشسته بودم نگاه کردم دیدم اون سفر اولی‌هایی که خوب سفر میکردن یعنی از لحاظ ظاهری خوب بودن خوب مشارکت میکردن منم الگوبرداری میکردم یعنی فقط عین اونا رفتار میکردم خوب که دقت میکردم می‌دیدم که سر تایم میان تو شعبه حضور دارند یعنی برای کارگاه آموزشی بعد دارو به موقع میرن میگیرن فراموش نمیکنن و مشارکتم میکنن همین تو مسیر بودن من تو سفر اول مسیر زندگیمو
عوض کرد حالا برای چی میگم ارزش‌ها چون واسه من تو دوره اعتیاد ارزش‌ها فرق میکرد یعنی هرچی که ضد ارزشی بود الان یعنی فهمیدم ضد ارزشی اون موقع فکر میکردم ارزش یعنی فکر میکردم یه آدمی که میره میبره و زور میگه و مال مردمو میخوره اون زرنگه تو مسیر درسته ولی متوجه شدم که این کاملاً برعکس احترام گذاشتن به حقوق دیگران یک نمونش همین که صدای ضبط خیلی نباشه که بخواد کلاً جمع متشکل شه و قسمت سوم جهان‌بینی در ورزش اصلاً ما چرا ورزش میکنیم ورزش میکنیم به خاطر اینکه الان کلی بیماری هست که به خاطر ورزش نکردنه چربی خون و سکته قلبی وسکته مغزی کلی مشکلات داریم که به خاطر ورزش نکردنه ماوقتی به سن ۷۰ یا ۸۰ سالگی برسیم بچه‌های ما نیستن که ما رو نگه می‌دارند این ماهیچه‌های بدن ماست که ما رو نگه میداره که اگه ورزش کرده باشیم و رژیم غذایی درست داشته باشیم اون ما حفظ میکنه وگرنه بچه که میره دنبال زندگی خودش همینجور که ما خودمون رفتیم و هدف ما از ورزش کردن تو کنگره چیه هدف ما به تعادل رسیدنه آیا تو کنگره اصلاً نه تو کنگره نه بیرون از کنگره با ورزش کردن میشه اعتیاد درمان کرد نه اگه ورزش نکنیم اعتیادما درمان میشه بله اگر تو کنگره باشیم ورزشم نکنیم درمان میشه ولی درمان به اضافه ورزش کردن ما رو به تعادل میرسونه یعنی چی تعادل یعنی به نظر من همون زیبایی ظاهری زیبایی فکری و زیبایی معنوی زیبایی ظاهری که همون جسم و ظاهر ما که با ورزش کردن مطمئناً زیباتر میشه زیبایی فکری یعنی من با خودم و با دیگران دیگه تو جنگ نیستم من قبلاً اینجوری بودم یک مشکلی پیش میومد شاید یک هفته خودمو سرزنش میکردم که چرا این رفتارو کردم که چرا این صحبتو کردم ولی الان دیگه اینجوری نیست خدا را شکر چون بیشتر مواقع وقتی صحبت میکنم حواسم هست که چی میگم و زیبایی معنوی ارتباط ما با خدا قبلاً ما چون مشکل داشتم انگار خدا هم تو زندگیمون نبود هرچی صداش میکردیم صدامو نمیشنید مابا ورزش کردن به تعادل میرسیم تو ورزش کردن دنبال چی هستیم دیدین بعضی‌ها مثلاً میان تو پارک ورزش میکنن منتها این ورزش کردنو خیلی جدی میگیرند تو وقتی به خاطر ورزش کردن عصبانی بشی به هم بریزی اون یه ذره تعادلیم که داری از بین میره کنگره اومده یه سری قوانین گذاشته همه جا و ما باید احترام بذاریم به این قوانین تو ورزش کردن همینه مثلاً شما میخواید برید با یه نفر شطرنج بازی کنید خوب شطرنج یه قوانین داره دیگه مثلاً اسب مدل ال حرکت میکنه وزیر یه مدل حرکت میکنه قلعه یه مدلبعد حریف شما میگه من دوست دارم اینجوری بازی کنم قلعه مثل وزیر حرکت بدم میگی بابا این حرکت کردنش تعریف شده تو باید اینجوری بازی کنی میگه نه من دوست دارم دو دفعه با این آدم بازی کنی دیگه دوست نداری باهاش بازی کنی بار سوم یا مثلاً تو فوتبال میگی آقا من دوست دارم به جای توپ پای بازیکنا شوت کنم اینو شوت کنم اونو شوت کنم خب معلومه یا اخراجت میکنن یا دیگه بهت بازی نمیدن پس لذت بردن از ورزش رعایت اون قوانین بازیه تو پارک هم همینجوریه ما باید به داور احترام بزاریم به نگهبان ورزش احترام بزاریم که همگی بتونیم از ورزش کردن لذت ببریم شوخی الکی نکنیم بی‌احترامی نکنیم تا از ورزش کردن لذت ببریم مرسی که به حرفام گوش دادید
تایپ:مسافر بهنام(لژیون سوم)
تنظیم و ارسال:مسافر روح الله
نمایندگی مسافران دکتر احمد اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
239