English Version
This Site Is Available In English

روش DST چیست

روش DST چیست

سلام دوستان حمزه هستم یک مسافر

تغییر پایدار در رفتارهای عمیق و ریشه‌دار مانند اعتیاد، تنها از مسیر تغییرات تدریجی، هدفمند و مداوم ممکن است؛ نه با شوک‌های ناگهانی یا تصمیم‌های احساسی. اگر فردی که سال‌ها سیگار کشیده ناگهان تصمیم بگیرد ترک کند، بدن و ذهن او دچار شوک می‌شوند و احتمال بازگشتش زیاد است. مغز باید به آرامی تعادل شیمیایی خود را بازسازی کند. در متد DST کنگره ۶۰ هم همین اصل علمی رعایت شده : کاهش تدریجی و جایگزینی موثر و هدفمند. چون مغز، زمان لازم دارد تا سیستم ایکس (سیستم تولیدکننده‌ی مواد شبه‌افیونی بدن) را دوباره راه‌اندازی کند.
انسان زمانی که تلاش می‌کند در مدت کوتاه، مثلاً یک یا دو ماه، اعتیاد خود را درمان کند، معمولاً از فشار، اجبار یا حذف ناگهانی عادت استفاده می‌کند. اما ذهن و بدن او هنوز درگیر الگوهای قدیمی هستند، و چون سیستم پشتیبان تغییر (شامل شناخت، محیط جدید، بازسازی هویت و آموزش) شکل نگرفته است، احتمال بازگشت به مصرف بسیار زیاد خواهد بود. وقتی فردی برای مدت طولانی از مواد مخدر استفاده می‌کند، مغزش یاد می‌گیرد که مصرف = پاداش است. یعنی با هر بار مصرف، دوپامین (هورمون لذت) در مغز آزاد می‌شود و مسیر عصبی مخصوص آن تقویت می‌گردد. این مسیر مثل یک اتوبان عصبی پررفت‌وآمد می‌شود. اما در زمان درمان، با کاهش تدریجی مصرف و جایگزینی آن با ورزش، آموزش و خدمت، اتوبان جدیدی از دوپامین طبیعی ساخته می‌شود (مثلاً لذتی که از موفقیت، حرکت یا عشق به خانواده می‌گیری.) مغز کم‌کم یاد می‌گیرد از مسیر سالم استفاده کند، چون پاداش آن عمیق‌تر و پایدارتر است.
در مقابل، زمانی که درمان در بازه‌ای حدود ده تا یازده ماه (سفر اول) و با روش تدریجی انجام می‌شود، فرد به‌صورت ‌آگاهانه جایگزینی انجام می‌دهد: یعنی به‌جای حذف ناگهانی، رفتار سالم را جایگزین رفتار مخرب می‌کند. این روند با نظم، آموزش، ورزش، مشارکت و عشق همراه است و به مرور، ساختار ذهنی جدیدی در فرد شکل می‌گیرد. در حقیقت، درمان واقعی یعنی ساختن انسانی جدید که دیگر مصرف‌کننده نیست، نه فقط حذف مواد از جسم.
در علم عصب‌شناسی گفته می‌شود: "هر مسیری که در مغز استفاده نشود، ضعیف می‌شود." در کنگره ۶۰ هم همین اتفاق در سفر اول می‌افتد. وقتی فرد دیگر از مسیر عصبی مربوط به مصرف استفاده نمی‌کند، ارتباطات شیمیایی آن کم‌کم تحلیل می‌رود. در عوض، مسیرهای جدیدی برای نظم، احترام، آموزش و تفکر ساخته می‌شود. پس همان‌طور که عضله با تمرین رشد می‌کند، عقل و ایمان هم با تکرار رفتار درست تقویت می‌شوند.
از دیدگاه علمی، عادت‌ها در بخشی از مغز به نام گره‌های قاعده‌ای (Basal Ganglia) ثبت می‌شوند. رفتار مصرف، مانند یک اتوبان عصبی در مغز ساخته می‌شود که سال‌ها در دسترس است. با آغاز درمان، این مسیر قدیمی پاک نمی‌شود اما غیرفعال می‌گردد؛ مانند جاده‌ای که دیگر کسی از آن عبور نمی‌کند. همزمان، با تکرار رفتارهای سالم، مسیرهای عصبی تازه‌ای ایجاد می‌شود و مغز یاد می‌گیرد از آن‌ها استفاده کند، زیرا پاداش آن‌ها بیشتر است (آرامش، احترام، خانواده، عشق و انرژی.) در نتیجه، در سفر دوم، با تغییر جهان‌بینی، فرد به مرحله‌ای می‌رسد که دیگر مواد برای او جذاب نیست، چون نگاهش، هویتش و حس درونش تغییر کرده است. اینجاست که درمان، از یک ترک فیزیکی، به یک تحول درونی و انسانی تبدیل می‌شود.
در ترک ناگهانی، فقط رفتار بیرونی (مصرف) حذف می‌شود، اما علت درونی (فکر و حس) باقی می‌ماند. مثل این است که آتش زیر خاکستر خاموش نشده. در درمان تدریجی و جهان‌بینی‌محور، علت درونی هم درمان می‌شود. شخص یاد می‌گیرد چرا به سمت مواد رفته، چطور احساسش را کنترل کند، و چطور عقل را جایگزین نفس کند. این یعنی درمان واقعی و پایدار.

مسافر حمزه رهجوی لژیونم اول شعبه سنایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .