شناخت انسان، یکی از بزرگترین و پیچیدهترین مسائل هستی است. انسان از ابتدای خلقت تاکنون، همواره در تلاش بوده تا خود و دنیای پیرامونش را بشناسد. در این مسیر، علم توانسته است به دستاوردهای عظیمی مانند افزایش طول عمر، انجام جراحیهای پیشرفته و کشف بسیاری از عملکردهای فیزیولوژیکی بدن برسد. با این حال، هنوز در برابر برخی بیماریها مانند اسکیزوفرنی، اماس، پارکینسون و بهویژه اعتیاد ناتوان مانده است. علت اصلی این ناتوانی، عدم شناخت کامل از انسان به عنوان موجودی دوبعدی است، موجودی که هم بُعد مادی دارد و هم بُعد غیرمادی.
	در جهانبینی کنگره ۶۰، انسان به دو بخش اصلی تقسیم میشود: صور آشکار: شامل جسم، اندامها و ساختارهای فیزیولوژیکی است. این بخش تا حدودی برای علم شناخته شده است، اما هنوز هم اسرار فراوانی درون آن نهفته است. شناخت صور آشکار، پایه و اساس درمانهای جسمی در علم پزشکی است؛ ولی همانگونه که تجربه نشان داده، این شناخت به تنهایی برای درمان بسیاری از بیماریها کافی نیست.
	صور پنهان: این بخش شامل نفس و روح است و بسیار ناشناختهتر از جسم است. صور پنهان، همان بخش فرماندهی، ادراک، احساس، خواستهها و معنویت انسان را در بر میگیرد. شناخت این بُعد، کلید اصلی درمان واقعی و شناخت حقیقی انسان است.
	کنگره ۶۰ با اتکا به شناخت دقیق از صور آشکار و درک نسبی از صور پنهان، توانسته است مسئله اعتیاد را که سالها لاینحل مانده بود، به صورت علمی، تدریجی و قطعی حل کند. امروز بیش از ۹۰ هزار نفر از اعضای کنگره، درمان قطعی و پایدار اعتیاد را تجربه کردهاند. این درمان نه از طریق پرهیز مطلق و نه صرفاً با تغییر محیط، بلکه بر پایه بازسازی سیستم جسم، روان و جهانبینی و تنظیم مجدد بیان ژنها در سطح سلولی و مولکولی انجام گرفته است. همین اصول، پایه درمانهای موفق در زمینه سیگار و چاقی نیز بوده است.
	یکی از نقاط عطف در اندیشههای کنگره ۶۰، تفکیک نفس و روح است موضوعی که حتی بسیاری از فلاسفه و عرفا، مرز روشنی میان آنها قائل نشدهاند. نفس: تعیین کننده موجودیت انسان است در ظاهر و باطن و دارای خواستههای معقول و نامعقول میباشد. همه موجودات هستی دارای نفس هستند، از جمادات تا انسان، اما در درجات متفاوتی از علم و آگاهی.
	مراتب نفس در انسان به سه سطح تقسیم میشود:
	نفس امّاره (امر کننده به بدی)
	نفس لوّامه (سرزنشگر)
	نفس مطمئنه (آرام و در صلح با خود)
	تکامل نفس تنها در پرتو حضور روح امکانپذیر است زیرا روح، عامل نور و هدایت در مسیر رشد نفس است. تنها در انسان وجود دارد و از جانب یزدان پاک (رب یا پروردگار) در وجود او دمیده شده است. روح، پادشاه بدن است و هدایت انسان را بر عهده دارد. ندای درونی که انسان را به خیر و نیکی دعوت میکند، صدای روح است. روح فقط در جهت مثبت عمل میکند روح منفی یا شیطانی وجود ندارد. قرآن کریم از «قبض نفس» سخن میگوید نه قبض روح، چراکه روح از سنخ فرمان الهی است و بازگشت آن به ملکوت است. ارزش روح را نمیتوان با هیچ مقیاسی سنجید، زیرا ارتباط مستقیم با رب دارد.
	نفس و روح دو واحد مستقل، اما در تعامل با یکدیگرند. نفس همانند زمین است و روح مانند باران رحمت الهی که موجب رویش و تکامل آن میشود. همه انسانها روح دارند، اما تکامل نفس در هر فرد متفاوت است و به میزان علم، ایمان، تجربه و تزکیه او بستگی دارد. هرچه نفس پالایش یابد، روح بیشتر در وجود انسان تجلی مییابد.
	تکامل انسان سفری دشوار و پرچالش است. برای طی این مسیر، وجود یک مربی و راهنما ضروری است. همانگونه که روح نقش مربی درونی را دارد، راهنما نیز در بیرون همان وظیفه را بر عهده دارد. در کنار این مسیر نورانی، نیروهای منفی نیز همزمان با انسان حرکت میکنند. آنها مانند قمر وزیر در ساختار فرماندهی، تلاش میکنند تا انسان را از مسیر اصلی منحرف کرده و در بند غفلت و توجیه نگه دارند. این نیروها از ظاهری فریبنده برخوردارند و گاه از طریق نزدیکترین دوستان و عواطف، انسان را از خودسازی بازمیدارند.
	انسان، موجودی است با پیچیدگیهای بینظیر در دو جهان مادی و معنوی. تا زمانی که خود را فقط در حد جسم بداند، راه درمان و آرامش را نخواهد یافت. شناخت نفس، پالایش آن و گوش سپردن به ندای روح، راه رسیدن به آرامش، سلامت و تکامل است.
	برای رسیدن به اهداف والا، باید هوشیار بود، ارزشها را پاس داشت و در مسیر خودسازی و خدمت گام برداشت؛ همانطور که مهندس دژاکام میفرمایند: «اگر انسان به دانایی برسد، هیچکس و هیچ چیز نمیتواند او را فریب بدهد.»
	نویسنده: مسافر حجتالله (لژیون ششم)
	تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر علی
	نمایندگی ساوه
	 
                                
                                    
                                    
                                        - تعداد بازدید از این مطلب :
                                        36