اولین جلسه از دوره سی و دوم دورههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی لوئی پاستور با استادی مسافر هادی، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه« جهانبینی در ورزش » در روز دوشنبه ۲۸ مهرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ برگزار گردید.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که یکبار دیگر در خدمت همه دوستان هستم و میتوانم آموزش بگیرم. از همه خدمتگزاران کنگره، از نگهبان عزیز و دبیر محترمشان و از راهنمای خوبم، آقا عماد، صمیمانه تشکر میکنم که اجازه دادند و اعتماد کردند تا یکبار دیگر این جایگاه را تجربه کنم. واقعاً سپاسگزارم.
دستور جلسه این هفته، «جهانبینی در ورزش» است. در واقع، من اولینبار با واژهی «جهانبینی» در کنگره آشنا شدم. اولین مرتبه زمانی بود که برای خرید جزوههای جهانبینی رفته بودم و با این واژه برخورد کردم. دومین بار هم در بحث مثلث درمان اعتیاد بود که دوباره با آن آشنا شدم. همانطور که همه دوستان میدانند، مثلث درمان اعتیاد شامل جسم، روان و جهانبینی است.
تأثیر ورزش بر جسم برای همه آشکار است. ورزش موجب تقویت عضلات بدن و عضله قلب میشود تا این جسم بتواند تا پایان عمر، منِ «هادی» را تحمل کند و بارم را به دوش بکشد. اما ورزش تأثیر مهم دیگری هم بر جسم دارد و آن، تأثیر بر سیستم ایکس و بیوشیمی بدن است. جناب مهندس نیز در روز چهارشنبه به این موضوع اشاره کردند و توضیح دادند که سیستم ایکس شامل مواد بیوشیمی و هورمونهایی مثل سروتونین و آندورفین است که بسیاری از آنها در اثر ورزش ترشح میشوند.
بدون ورزش، ترشح این مواد تقریباً غیرممکن است. برای مثال، هورمون شادی یا همان سروتونین، بدون ورزش و بدون نور آفتاب ترشح نمیشود. آندورفین هم در واقع همان مورفین طبیعی بدن است. اگر در بدن فردی آندورفین ترشح نشود، احساس خماری، کسالت، بیحوصلگی و بیحالی در او ایجاد میشود. تنها راه ترشح و تنظیم این مواد بیوشیمی، ورزش است و اگر این اتفاق نیفتد، نمیتوان وارد مرحلهی بعدی یعنی روان شد.

آقای مهندس «روان» را به معنای خلقوخو تعبیر کردند. حال کسی که در خماری است یا بدنش درد دارد و بیحوصله است، چگونه میتواند خلقوخو و حال خوب داشته باشد؟ ابتدا باید آن مواد بیوشیمی تنظیم و ترشح شوند تا خلقوخو به حالت طبیعی بازگردد و در نتیجه جهانبینی فرد نیز اصلاح شود.
کنگره در واقع یک پکیج کامل درمانی طراحی کرده است. هیچ بخش آن انتخابی نیست و همه اجزایش لازم و مکمل یکدیگرند. شاید در ابتدا فکر کنیم ورزش یک کار جانبی یا فوقبرنامه است، اما حقیقت این است که ورزش بخش اصلی برنامه درمان است و بدون آن، درمان کامل نمیشود.
در مورد سایر هورمونها، مانند دوپامین نیز همینگونه است. یادم هست در اوایل، وقتی سیدی مینوشتم، فکر میکردم چه لزومی دارد که حتماً بنویسم. اما بعدها فهمیدم همان لحظهای که جملهی آخر جناب مهندس را مینویسم، باعث ترشح دوپامین در بدن میشود. این همان هورمون پاداش است. وقتی سیدی نوشتهشده را به راهنما تحویل میدهیم و او تأیید و امضا میکند، باز دوپامین ترشح میشود. همهی این فرآیندها برای این است که حال من خوب شود و خداروشکر حال من اکنون خوب است.
عرضم به حضورتان اینکه جناب مهندس داستانی هم تعریف کردند که میخواهم آن را نقل کنم و سخنانم را با آن به پایان برسانم:
میگویند پهلوانپنبهای نزد دلاک میرود تا نقش خال شیر بر پشتش بزند. دلاک شروع میکند، اما پهلوان از درد به خود میپیچد و میپرسد: «الان کجای شیر را میزنی؟»
دلاک میگوید: «یالش را میزنم.»
پهلوان میگوید: «یال نمیخواهد!»
دلاک دوباره شروع میکند. پهلوان میپرسد: «حالا کجاش را میزنی؟»
میگوید: «شکمش را.»
میگوید: «شکم هم نمیخواهد!»
دلاک باز ادامه میدهد و میگوید: «الان دمش را میزنم.»
پهلوان میگوید: «دم هم لازم نیست!»
در نهایت، دلاک عصبانی میشود و میگوید: «آقا شیر بییال و دم و شکم که خدا هم نیافریده!»
درمان هم همینطور است. انتخابی نیست. نمیشود درمانی داشت که در آن ورزش، فرمانبرداری، خدمت یا خدمت مالی وجود نداشته باشد. اگر یکی از این اضلاع نباشد، مثل همان شیر بییال و کوپال و دم است و در نهایت درمان اتفاق نمیافتد.
ممنونم از توجه شما به صحبتهایم.
ضبط و تایپ: مسافر مهدی (لژیون ۱۰)
- تعداد بازدید از این مطلب :
66