زندگی معشوقه های زیادی را به من معرفی كرد، اما من نادان و ناسپاس بودم هنوز هم هستم و چه بسا که بمانم، یکی از این معشوقه ها فوتبال بود، ورزشی که عشق و شادی، طنز و قدرت و خلاقیت و همه را با هم به همراه داشت، معشوقه ای خاکی که از من همکاری می خواست معشوقه ای که نه برای من ، برای یک تیم و یک دنیا هوادار بود من اما جوانی مغرور و متکبر که آن را فقط برای خود می دانستم نتیجه اش ذخیره نشینی ، از دست دادن اعتماد به نفس ، بسته شدن راههای ورزش بود .
اما کنگره این معشوقه همه چیز تمام غرور، تکبر و همه چیز را دارد از من می گیرد و من در مقابلش سر خم کردم هر چه من خاکی تر می شوم جهان زیبا تر می شود ورزش کنگره از جاذبه های کنگره است که همه برای پیام صلح و آرامش دور هم جمع می شویم و شاد کردن دیگران اولویت دارد. می آموزم که پس از آزاد شدن انرژی در حین ورزش آن را به سمت درست هدایت کنم در واقع جهان بینی ورزش در کنگره یعنی انرژی بدست آمده از آن را صرف عشق و محبت به هم نوعان و خانواده کنم که اگر نکنم به سمت خود خواهی و برد و باخت می رود و اگر برود یعنی مسیر را اشتباه آمدم اما با یک بازنگری می توانم موضوع را بررسی و دوباره به شکل درست هدایت کنیم کنگره فرصتی است که من نه تنها به ورزش بلکه به تمام زوایای زندگیم نگاهی دیگر از جنس دیگر بیندازم .
بر اساس سالیان حضورم در کنگره به این نتیجه رسیدم که افرادی که در کنگره درمان سیگار و ورزش نکند. کمتر به حال خوش می رسد .
«ز نیرو بود مرد را راستی»
«ز سستی کژی زاید و کاستی»
تایپ و ارسال: مسافر جواد لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
114