جلسه ششم از دوره چهل و هشتم از سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی شهرری با استادی پهلوان مسافر علی ، نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه: "جهانبینی در ورزش" دوشنبه 1404/07/28 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر، برای اولین باراست که من به این شعبه آمده ام و حس و حال خوبی دارم. خیلی خوشحال هستم و از آقای مهندس، خانواده محترمشان، دکتر امین عزیز، نگهبان، مرزبانان و ایجنت محترم تشکر میکنم که اجازه خدمت در این جایگاه را به من دادند تا از وجود شما آموزش بگیرم. من به واسطه اینکه به چندین شعبه مراجعه و صحبت میکنم، در هر شعبهای که میروم میبینم که حس و حال آن شعبه خاص است.
همه میگویند اینگونه است و این به خاطر محبتی است که در کنگره ۶۰ جاری میباشد. عشق و محبت در این مکان جریان دارد و این لطف آقای مهندس است که در همهی شعبهها این حس و حال خوب به انسان دست میدهدو اصلاً احساس غربت نمیکند. هر شعبهای که بروم، همین حس در من وجود دارد. کسانی که به شعبات مختلف رفتهاند، این حس را خوب درک میکنند.
دستور جلسه، جهانبینی در ورزش است بهراستی مشخص است که در کنگره ۶۰، ورزش با جهانبینی معنا پیدا میکند، شما اگر توانستید سههزار نفر را در یک مکان، در رشتههای مختلف جمع کنید تا بازی کنند، بدون اینکه حتی یک حرف زشت از دهانشان بیرون بیاید یا دعوایی پیش بیاید، جایزه دارید. این اتفاق فقط در کنگره ۶۰ میافتد؛ به چه وسیلهای؟ به واسطه جهانبینی زیرا روی افکار بچهها کار شده است.
اصلاً معنای برد و باخت را میدانند. باخت یعنی آموزش، یعنی یاد میگیرم که اگر باختم، بروم روی نقطه ضعفم کار کنم تا آن را به نقطه قوت تبدیل کنم. بعد بیایم و ادامهی کارم را درست انجام دهم، نه اینکه ضعفم را سر شخصی دیگر خالی کنم و داد بزنم. ما یاد گرفتهایم در کنگره ۶۰ به داور احترام بگذاریم، به پیشکسوت احترام بگذاریم، برویم در زمین بازی و از بازیمان لذت ببریم.
من کسی بودم که ساعت ۱۱ صبح با زور از خواب بیدار میشدم و باید مقداری مواد مصرف می کردم تا بتوانم فقط بلند شوم، حالا ساعت ۴ یا ۵ صبح در پارک هستم، صبحانه میخورم، با بچهها میخندیم، عشق میکنیم و بعد ورزش میکنیم. بهترین لذت را میبریم، بعد به خانوادهمان سر میزنیم. اینها همه به برکت جهانبینی است. ضلع جسممان در سفر اول با ورزشی که در کنار آن داشتیم به تعادل می رسد، چه شنا، چه پیادهروی، چه پارک، به اندازه توانمان پیش رفتیم.
ضلع بعدی، روان است که به واسطه درمان جسم، به تعادل میرسد. مکمل آن جهانبینی است که اصل کار ماست و در کنگره ۶۰ به بهترین شکل ممکن روی آن کار میشود. حالا به هفته جشن گلریزان نزدیک میشویم. یکی از جانش مایه میگذارد، یکی از مالش، یکی با قدمش و یکی با زبانش. هر کسی گوشهای از این کار را گرفته و جلو میرود. در سیدی بادبادکباز، آقای مهندس فرمودند: اجازه خدمت به هر کسی، همهجا نمیدهند.
یک بنده خدایی میگفت رفتم مشهد تا خدمت امام رضا(ع) کنم، گفتند پنج سال باید در نوبت باشی، بعد اگر پارتی پیدا کردی، شاید به شما اجازه دهند کفشها را جفت کنی یا اسفند دود کنی یا زائرین را راهنمایی کنی. اما اینجا در کنگره ۶۰، مرزبان، نگهبان نظم، ایجنت، راهنمای تازهواردین، راهنمای شال نارنجی همه و همه در حال خدمت هستند. هر گوشه از کنگره خدمت در جریان است، بهطور میانگین سالی ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون تومان هزینه میشود تا یک رهجو به درمان برسد.
یک صندلی برایش آماده شود، امکانات باشد تا بنشیند و آموزش بگیرد. یا منِ مرزبان، تا به این جایگاه برسم و آموزش ببینم، شاید ۵۰۰ میلیون تومان هزینه شده باشد،کجای دنیا چنین سیستمی است؟ فقط کنگره ۶۰ است. هیچجا اینگونه نیست. این لطف آقای مهندس و سیستم خداوند است که این اجازه را به من میدهد تا من هم سهمی داشته باشم در رهایی یک انسان. فردی میآید، مینشیند و میگوید: «سلام دوستان، من علی هستم، یک مسافر.»
شاید حال و روزش خراب باشد؛ شاید زنش میخواهد طلاق بگیرد، شاید صاحبکارش بیرونش کرده، شاید ورشکسته شده و خلاصه اینکه هیچ کجا پناهش نمیدهند، اما اینجا میگویند: هر که از این در درآمد، راهش دهید، از ایمانش نپرسید، این لطف استاد سردار، لژیون سردار و آقای مهندس است. حالا که جشن گلریزان نزدیک است، ما هم فرصتمان کم است، اما بستر فراهم است. باید از زمانمان بیشترین استفاده را ببریم.
زمین، زمینی است که باید بذرمان را در آن بکاریم. هر کسی به اندازه خودش؛ یکی زمین بازیاش ۵۰۰ هزار تومان است، تمام وجودش همان است. عیبی ندارد، شاید همان ۵۰۰ هزار تومان نقش مهمتری داشته باشد از ششصد میلیون یا شصت میلیون. خداوند انشاءالله توفیق خدمت را به همه ما بدهد تا بتوانیم در کنگره ۶۰ به دردمندان کمک کنیم و در این مسیر ثابتقدم بمانیم. در پایان، از خداوند خواستارم که به آقای مهندس و خانواده محترمشان سلامتی و طول عمر عنایت فرماید.

مرزبان کشیک: مسافر فرهاد
تنظیم و ویراستار: مسافر رضا از لژیون چهاردهم
تایپ: مسافر هاشم از لژیون ششم
مسافران و همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
180