هفتمین جلسه از دوره ششم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دکتر احمد با استادی مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر مراد و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه(جهان بینی در ورزش)روز یکشنبه۱۴۰۴/۷/۲۷ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداروشکر میکنم که اینجا در میان شما هستم
خیلی خوشحالم حالم خوبه خیلی احساسم خوبه اول یه گریزی به رفتار و کردار خودم بزنم که قبلا چی بود الان چی شده بعدابه شما و بعداً از دستور جلسه ورزش در جهانبینی چه تأثیری دارد صحبت خواهم کرد .
از راهنمایه خودم آقا مهدی تشکر میکنم که مسولیت اداره ی این جلسه را به بنده سپردن و
از ایجنت محترم تشکر میکنم .
خب خداراشکر خیلی حالم خوبه خیلی، بنده قبل از اینکه به کنگره بیام
میرفتم از دکتر دارو میگرفتم و روزانه (۴۰ تا ۴۵ سی سی ) شربت متادون میخوردم قبلا هم بنده روزی پنجاه گرم تریاک مصرف میکردم و
حالم دیگر خوب نبود ، با اینکه مشکله مالی نداشتم ولی حال و احساسه خوبه خودم از بین رفته بود و حال و احساسه خوبی نداشتم .
وقتی میامدم دارو میگرفتم دکتر چندین بار به بنده گفتند آقا علی رضا باید بیای جلسه و بنده اعتنا میکردم و با خود میگفتم این ها برایه خودشان یک درکه روانی درست میکنند چون حاله بنده خوب نبود ، مقصر خودم بودم مرتب که میامدم و می رفتم این بنده خدا به بنده میگفتند سر جلسه بیا ، میگفتم که بنده آگاهی ندارم و نمیدانم جلسه چیه کجا بیام چیکار کنم
و ایشون میگفتند تو فقط بیا.
یک روز ساعته ۴:۳۵ دقیقه آمدم و رفتم و مرحله ی بعدی که آمدم و دارو گرفتم به بنده گفت آقایه علی رضا آمدی سره جلسه ، گفتم دکتر من ساعته ۴:۳۵ دقیقه آمدم سره جلسه ولی چیزی برداشت نکردم گفت باید یک ربع مانده به پنج اینجا باشی چون جلسه پنج شروع میشه شما حداقل باید ساعت ۵ اینجا ،
دوباره با حاله خراب اومدم . خداروشکر واقعا من مسیره کنگره را پیدا کردم ، کاره خدا بود که مسیره کنگره سره راهه بنده قرار گرفت
ولی اگر کنگره نبود سر من هم شاید خلوار خلوار خاک ریخته شده بود ، بنده دوتا از برادرانم را با مشکل اعتیاد از دست دادم
واقعا کاره خدا بود که در مسیره کنگره قرار گرفتم.
آمدم کنگره دو سه جلسه و سه چهار جلسه کیلینیک آمدمبا مصرف ۳۰گرم خیلی حاله خرابی داشتم فکر نمیکنم بین شما عزیزان
حال خراب تر از من باشد .
۵۰ گرم تریاک بغل خودم میگذاشتم و هم روزی
۳۰یا۴۰ سی سی مصرفه شربته متادون بنده داشتم و خیلی حالم خراب بود .
خداروشکر بالاخره به حرفه راهنمام گوش کردم و بعده ۴۰,۳۰ جلسه که آمدم هنوز حالم خراب بود و نزدیک بود با آقایه مسعود تویه بحث بروم میگفتم مگر ایشون چیکارست ایشون که هستن که بهشون گوش میدهید.
در این حد حالم خراب بود و از همینجا ازش معذرت میخوام و دستشونو میبوسم خیلی برایه بنده زحما کشیدند
آقایه دکتر ، آقایه مسعود ابراهیمی ، آقایه مهدی عزیز که خیلی برایه بنده زحمت کشیدن
خداروشکر وقتی مرتب آمدم و دقیقا به حرف راهنمام گوش کردم و بعد یک ماه که به حرفه راهنما گوش کردم طوری این ۴۰ سی سی شربته متادون را تنظیم کردن که هفته به هفته
و طی سه مرحله برایه من وعده ۵/۵ سی سی
زده بودن .
۵/۵سی سی یک هفته گذشت شد دو وعده متادون یک وعده اپیون و بعد از یک هفته که گذشت دوباره شد یک وعده متادون و طی سه هفته ۵/۵سی سی از بنده کم کردن و اینقدر بنده عاشقه پله بودم و اینقدر پله قشنگ کم شد
که در آخر تبدیلش کردند به اپیون و دوباره ۵/۵سی سی اپیون را بنده شروع کردم.
خداراشکر وقتی تبدیل به اپیون کردن و کم میکردن روز به روز حاله بنده بهتر می شد و احساسم بهتر میشد.
سی دی بلد نبودم بنویسم تا سه یا چهار جلسه سی دی ننوشتم ، کلا دو صفحه نوشتم ،
وقتی راهنما میگوید سی دی بنویسید و سر ساعت تشریف بیاورین!
دو صفحه که نوشتم چون بنده را درک میکردن و بنده خیلی عصبی بودم و دوصفحه سی دی که نوشتم را آقا مسعود دیدن و بنده را خیلی تشویق کردند ، خیلی گفت آفرین ، احسنت همین یعنی سی دی نوشتن و بنده را تشویق کردن خیلی خوشحال شدم و برایه دفعه ی بعد ده صفحه نوشتم و وقتی اطرافیان اینقدر حال بنده را خوب کردند وقتی برایه رهایی به تهران رفتم چهل سی دی بنده کامل و تکمیل بود . یادم نرود وقته پله ی بنده را کم کرده بودن آمده بودم به(۳ سی سی).
اصلا در این یک سالی که سفره بنده طول کشید نشد که پله ام کم شود و بنده اذیت شوم
خودم اصلا پله را کم یا زیاد نکردم و مرتب به دستور راهنما انجام دادم.
زمانی که پله ی بنده را کم کردن دفتر چه را بوسیدم چون به حاله خوب رسیده بودم
بنده وقتی از (۳/۵سی سی) آمدم
به (۳سی سی) دفترچه را بوسیدم ، آقایه ابراهیمی گفتند چرا دفترچه را میبوسی گفتم
آقا مسعود شما نمیدونی
بنده روزانه (۴۰گرم) تریاک مصرف میکردم و
روزانه (۴۰یا۳۰سی سی) شربته متادون میخوردم بنده از نظر مالی هیچ مشکلی نداشتم .تریاک اینور ، شربته متادون اونور و به غیر از این ها به قلیان و تنباکو هم اعتیاد پیدا کرده بودم .
خیلی وضعم خراب شده بود
خیلی حالم خراب شده بود
گفتم که آقا مسعود بعفتخار میکنم بنده
روزانه کلی مواد مصرف داشته ام ولی الان به (سی سی ) رسیده ام
معلومه که دفترچه را می بوسم خداراشکر ، خداراشکر درحاله حاضر حالم خیلی خوب است .
درمورد دستور جلسه ورزش و جهان بینی شخصه مهندس میفرمایند
(یکی از مکمل های درمان ورزش است)
که مسافرها باید مرتب در جلساته ورزشی حضور داشته باشند وقتی به ما میگویند هفت صبح بیدار شو و به پارک بیا همین هفته صبح بیدار شدن جزؤ جهانبینی ماست.
یعنی جهانبینی ما در حاله رشد کردن است وقتی میگویند یک ربع به شش به استخر بیاید زمانی که ساعت پنج و نیم از خواب بیدار می شویم خودش نشون دهنده ی رشد جهان بینی یک مسافر است و درک مسافر بالا رفته و در آخر خداراشکر خیلی حالم خوبه انشاالله که حاله شما هم خوب باشد و ممنونم که به صحبت هایه بنده کوش کردین .
تایپ:مسافر سعيد (لژیون دوم)
تنظیم و ارسال:مسافر روح الله
نمایندگی مسافران دکتر احمد اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
149